مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
سه سال پس از تظاهرات علیه پلیس آمریکا که موجی از خودارزیابی هالیوود را درمورد رابطه عاشقانه دیرپا با مجموعههای پلیسی به همراه داشت، سریال نیویورک شرقی (East New York) تلاش میکند هر دو کار را با هم انجام دهد.
از یک سو، این یک مجموعه تلویزیونی وابسته به طرز عمل و رویه، با قالب آشنای قهرمان-افسر است، متمرکز بر یک پروتاگونیست درستکار که هر چه در توان دارد برای خدمت به جامعهای که مسئولیت مراقبت از آن را به عهده دارد، به کار میگیرد؛ و از سوی دیگر، محتاطانه و با دقت میکوشد با مسائلی مانند نابرابری نظام عدالت کیفری و روابط عمیقاً آسیبدیده بین شهروندان و مجریان قانون دست و پنجه نرم کند، اما سریال سیبیاس این توانایی را دارد یا میخواهد خود را از محدودیتهای ژانر رها کند.
هرچند «نیویورک شرقی» اولین سریال پلیسی نیست که نواقص پلیس را تصدیق میکند، اما ناکامیهای این نیرو را در مرکز پیشفرض داستانی خود قرار میدهد. در اپیزود اول، معاون سربازرس رجینا هیوود (آماندا وارن)، مسئولیت حوزه استحفاظی ۷۴ را عهدهدار میشود – محلهای کارگرنشین در حاشیه بروکلین با ساکنانی از نژادهای مختلف که عنوان سریال از آن گرفته شده است – درحالیکه درک روشنی از نقاط ضعف اداره پلیس نیویورک (انوایپیدی) و ایدههای بزرگ درمورد نحوه بهتر شدن عملکرد سازمان دارد.
هیوود افسران خود را تشویق میکند به مکانهایی که در آن گشت میزنند، اسبابکشی کنند، در برابر فشارهای مقامات بالاتر برای اولویتبندی مسائل مقاومت میکند و با حذف سهمیههای جریمه رانندگی، میکوشد انرژی گروه خود را به سمت جرائم جدیتر که محله را دچار مشکل کرده است، هدایت کند. هیوود در همین حال از خود در برابر همکارانی که به خاطر سیاهپوست بودنش، شایستگی او برای ترفیع را زیر سؤال میبرند، دفاع میکند، رودرروی کسانی میایستد که بهعنوان یک زن، اختیاراتش را تهدیدی برای جایگاه سیاسی خود را میبینند؛ و میکوشد اعتماد شهروندانی را جلب کند که بدگمانی آنها نسبت به اجرای قانون در نیویورک شرقی، هم بسیار عمیق و هم اساساً قابل درک است.
اگر کنشگران استدلال میکنند «پلیس بد» چیزی بیش از «چند سیب بد» است، پاسخ دفاعی خوشبینانه «نیویورک شرقی» این است که «چند سیب خوب» شاید بتواند یک تشکیلات را از فاسدشدن نجات دهد. این نگاه بهعنوان یک چالش بزرگ معرفی میشود و با قرار دادن هیوود و متحدانش در قالب افرادی ازخودگذشته که انتظار نمیرود موفق شوند، تصویری بهمراتب قهرمانانه از آنها ترسیم میکند.
برخلاف تصاویر کلیشهای از پلیس بهعنوان یک نیروی آتش به اختیار و قدرتنما، هیوود از آن دسته رئیسهایی است که دو کارآگاه خود را (کریستال مورالس با بازی الیزابت رودریگز و تامی کیلین با بازی کوین رنکین) به خاطر تلاش برای گرفتن اعتراف اجباری از یک مظنون که درخواست وکیل دارد، مواخذه میکند و یک افسر جوان را (برندی کوئینلن با بازی الیویا لوکاردی) به دلیل تهدید به مقابله مثل همسایهای که با اسپری کلمه «خوک» روی در آپارتمان او نوشته است، مورد سرزنش قرار میدهد.
این یک منظره دلگرمکننده برای نوع خاصی از تماشاگر است و «نیویورک شرقی» در این چارچوب کار مورد نظر خود را بهخوبی انجام میدهد. دو اپیزود اول بهخودیخود جلای ماهرانه سریالی را بازتاب میدهد که ساخته افراد کاربلد است: مایک فلین («کتاب قدرت ۳: بزرگ کردن کانان») و ویلیام فینکلستین (که سه دهه تجربه کار روی سریالهای پلیسی شامل «انوایپیدی بلو» و «قانون و نظم» دارد).
رجینا وارن در نقش هیوود در بخش زیادی از اپیزود اول یک کت قرمز بلند و شنلوار به تن دارد که به او شمایل یک ابرقهرمان داده است. او ترکیبی از درستکاری و لجاجت را به نمایش میگذارد که بهسختی میتوان با آن همراهی نکرد – حتی زمانی که قدرت و توانایی فردی خود را در مقابل مربی واقعبینترش، رئیس سوآرز (با نقشآفرینی جذاب جیمی اسمیتس، بازیگر «انوایپیدی بلو») میسنجد.
ینکو (با بازی ریچارد کایند)، افسر اجرایی رجینا، بلافاصله بعدازاین که خود را بهعنوان یک فرد اعصابخردکن معرفی میکند، شمایل فردی دوستداشتنی به خود میگیرد. به نظر میرسد بیشتر وقت او صرف تعیین قیمت ماشینهای کلاسیک و یادگیری زبان ایتالیایی میشود تا کار پلیس واقعی. تعدادی از اعضای گروه رجینا شاید خیلی مورد پسند نباشند، اما همگی تیزهوش و اساساً خوشقلب هستند.
در کل کار خیلی راحت میتوان به روال پیشپاافتاده سریالهای متکی بر طرز عمل و رویه بازگشت: پروندههای پرمخاطره که نهایت در ۴۰ دقیقه سر و تهشان جمع میشود، همکارانی که از روی محبت سربهسر هم میگذارند، نماهای مونتاژی از مهارتهای پلیسی آرامشبخش که با شوکه شدنهای گاهبهگاه ناشی از رفتارهای خشونتآمیز نقطهگذاری میشود و… شاید «نیویورک شرقی» به قلههای «قانون و نظم» نرسد، اما یک افزوده قوی به مجموعه سریالهای پلیسی است.
از نگاه سریال اعتبار پلیس ممکن است خدشهدار شده باشد، اما مأموران خیرخواه و مطیع قانون قرار است مشکل را حل کنند. این ایده تابش ضعیفی از پیشرفت را به نمایش میگذارد و در عین حال اجازه میدهد «نیویورک شرقی» بر این موضع بماند که واقعاً چیزی نیاز به تحول اساسی ندارد، مگر در حد برخی تغییرات در کارکنان و پیروی دقیقتر از قوانین.
سه سال پیش، هالیوود با این سؤال مواجه بود که در بحبوحه اعتراضات گسترده، مداوم و موجه، چگونه میتواند تصویر خود از پلیس را دگرگون کند. «نیویورک شرقی» بازنمود آن تغییر و محدودیتهای آن است.
سریال پلیسی از منظر شخصیت
ازنظر مایک فلین، یکی از نویسندگان و تهیهکنندگان اجرایی «نیویورک شرقی» که اکتبر ۲۰۲۲ تا مه ۲۰۲۳ در یک فصل ۲۱ اپیزودی پخش شد، «نزدیک شدن به یک سریال پلیسی از منظر شخصیت» هدف اصلی بود.
او میگوید: «ما میخواستیم ببینیم چه کسی را باید روی صندلی داغ قرار دهیم و چگونه در این دنیا فرو برویم. فکر میکنم بهترین رویکرد برای رسیدن به هدف این بود که بفهمیم رجینا هیوود چه جور شخصیتی است. این سریالی با یک گروه بازیگری متنوع است و ما شخصیتهای بزرگ زیادی داریم که هر یک دیدگاه متفاوتی را به نمایش میگذارند، اما میخواستیم روی یک فرمانده جدید متمرکز شویم که به یک سیستم تثبیتشده و یک مقر تثبیتشده وارد میشود؛ بنابراین این که فرد جدید چه کسی است و چه ایدههایی دارد برای ما مهم بود. این رویکرد ما به داستان بود. بعدازآن روی انتخاب محله خدمت او متمرکز شدیم. بهنوعی میخواستیم داستان در منطقهای اتفاق بیفتد که تا پیشازاین لزوماً در تلویزیون دیده نشده است.»
سازندگان «نیویورک شرقی» برای طراحی شخصیت هیوود با تعدادی از مشاوران و افسران بخصوص زنانی که لباس فرم به تن دارند و صاحبمنصب هستند صحبت کردند، اما تحقیقات آنها در این حد خلاصه نشد.
فلین میگوید: «من از تجربیات زنان شاغل در اداره پلیس که در زندگی با آنها برخورد داشتهام، استفاده کردم. تعدادی از اعضای خانواده خودم جزو مجریان قانون هستند. گذشته از این همکار من، ویلیام (فینکلستین) سالهاست در حوزه سریالهای پلیسی کار میکند و یکی از نویسندگان مجموعه تلویزیونی “انوایپیدی بلو” بود. او با آگاهی کامل از پلیس، نوع حرکت آنها در این دنیا و در کل دانش کافی از فلسفه پلیسی وارد این پروژه شد. ما نحوه واکنشهای احتمالی مجریان قانون در موقعیتهای خاص را هم در نظر گرفتیم. مثلاً این که یک پلیس سفیدپوست به شیوهای مشابه یک پلیس سیاهپوست با مسائل روبرو میشود؟ اینها سؤالهایی بود که در مقام قصهگو سعی میکردیم از خودمان بپرسیم – از این منظر که چه چیزی بیشترین احساسات را برمیانگیزد و چه چیزی میتواند زمینهساز یک داستان خوب باشد. در همین حال تلاش کردیم این دنیا را روی یک پایه درست بنا کنیم، راستگو باشیم و تا آنجا که میتوانیم تصویری معتبر از کسانی ترسیم کنیم که واقعاً در این محیط زندگی میکنند و هر روز با آن سر و کار دارند. این چیزی است که واقعاً بهنوعی میخواستیم درک کنیم.»
فلین و فینکلستین همچنین تلاش کردند در حرفهای بهنوعی مردسالار به یک دیدگاه زنانه برسند – این که زنان چگونه وارد این دنیا میشوند و در عین حال که باید به مردم جامعه و محله خدمت کنند، چطور به اهداف خود و آنچه ازنظر شغلی میخواهند میرسند. فلین میگوید: «برقراری تعادل بین زندگی شخصی و حرفهای و آمیختن آن با این دنیا به ما امکان میداد یک درام جامع و چندجانبه خلق کنیم.»
آماندا وارن درمورد شخصیت خود در سریال میگوید: «نکته عالی درمورد رجینا هیوود این است که او زن بسیار قدرتمندی است، بسیار مستقل است و بسیاری از مواردی که در حوزه خود با آن سر و کار دارد، بخشبندی کرده است – خود تشکیلات پلیس، نگاه استبدادی حاکم و همینطور جامعهای که تلاش میکند بین آن و پلیس پل بزند؛ بنابراین ما شاهد عملکرد متفاوت یک جامعه پلیسی با حضور او هستیم و هیوود به شیوهای ظریف و واقعاً زیبا زمینهساز این تحول میشود.»
به تعبیر وارن، «نیویورک شرقی» یک سریال «پیشگام، مملو از ریزهکاری و جزییات، جسورانه و از اساس واقعی» است.
برای جیمی اسمیتس که نقش رئیس سوآرز، مربی و مافوق هیوود را بازی میکند، همکاری با ویلیام فینکلستین دو دهه بعد از «انوایپیدی بلو» یک فرصت مغتنم بود. او میگوید: «۲۰ سال از زمانی که “انوایپیدی بلو” را کار کردیم، میگذرد، اما در این سالها اتفاقات زیادی افتاده است و فکر میکنم این یکی از نکاتی بود که واقعاً با آن ارتباط برقرار کردم. من به ویلیام و همکارانش اعتماد داشتم و مطمئن بودم درمورد مجریان قانون و پلیس حرف تازهای دارند و از منظر متفاوت به موضوع نگاه میکنند.»
بازیگر کهنهکار تلویزیون با تمجید از وارن او را «یک بازیگر فوقالعاده بااستعداد» توصیف میکند و میگوید: «آماندا در هر صحنه تقریباً مثل یک ورزشکار ظاهر میشد که نمونه آن را کمتر دیده بودم.»
اسمیتس در توضیح شخصیت خود در «نیویورک شرقی»، رئیس سوآرز را فردی دنیادیده تشریح میکند که با تمام زیر و بم این حرفه آشناست. او میگوید: «نمیخواهم بگویم او سنتگراست، اما سوآرز سالها در پلیس خدمت کرده و چیزهای زیادی را از سر گذرانده است. حالا او در مقام فرمانده حوزه نیویورک شرقی فرصت دارد به ارتقای یک نفر به سطح بعدی کمک کند – در این مورد رجینا هیوود – و در عین حال میکوشد زمینه را برای تعامل اجتماعی بیشتر بین پلیس و مردم فراهم کند. رئیسجمهور اوباما تعبیر خیلی خوبی دارد. او میگوید مأموران پلیس جنگجو نیستند، بلکه نگهبانانی هستند که باید از مردم محافظت و به آنها خدمت کنند.»
ارائه تصویری انسانی از پلیس و پرهیز از برداشت سیاه و سفید، یکی دیگر از چالشهای سازندگان سریال بود. فلین میگوید: «ما تصمیم گرفتیم از نزدیک به پلیس نگاه کنیم و متوجه آن چیزی باشیم که در این دنیا به لحاظ روابط بین مأموران در جامعه پلیسی میگذرد و این که رسانهها چطور این داستان و این روایت را بیان میکنند. چیزی که نمیخواستیم بگوییم این بود که مأموران پلیس همه قهرمان هستند و به این دلیل است که قهرمان هستند و به این دلیل است که شما باید سریال را ببینید. نمیخواستیم این کار را کنیم. میخواستیم به تماشاگر بگوییم اینها شخصیتهایی دارای عیب و ایراد هستند که مرتکب اشتباه میشوند، اما آیا حاضرند از این اشتباهات و اشتباهات دیگرانی که در این حوزه کار میکنند، درس بگیرند؟»
او ادامه میدهد: «بهوضوح نمیخواستیم موعظه کنیم. نمیخواستیم این سریال به ابزار جذب نیرو برای پلیس تبدیل شود. بهنوعی میخواستیم یک نگاه بیطرفانه داشته باشیم و منتظر بمانیم تا تماشاگر خودش درمورد شخصیتها تصمیم بگیرد.»
منبع: هالیوود ریپورتر، اسکریپت مگزین، سیبیاس نیوز
تماشای آنلاین سریال نیویورک شرقی در نماوا