مجله نماوا، نیما بهدادی مهر
به تقریب میتوان این نکته را صحه گذاشت که فیلمها و سریالهایی در زمان نمیایستند که زبان سناریوی خود را بر محور زیست واقعی و بدون سانسور مردم استوار کردهاند. یعنی خوانشی همگام با آنچه در جریان است یا استفاده از خاطرههایی که راوی نگرشی جمعی به یک موضوع واحد هستند.
برای رسیدن به چنین هماهنگی دقیقی با زندگی مردم، یک سناریست باید توانایی ادراک و استنتاج آنچه در زندگی روزمره رخ میدهد را داشته باشد و در عین حال بتواند میان خاطرات فردی خودش و آنچه در ذهن مخاطبان میگذرد به یک همخوانی و اشتراک روایی برسد. سروش صحت یکی از همین افراد است. برای توضیح سبک او در سناریونویسی و کارگردانی ناگزیرم از بیان خاطرهای از مواجهههای هفتگی با او در کافه فرهنگسرای ارسباران.
دهه پیش در روزهای یکشنبه به فرهنگسرای ارسباران میرفتم و در کنار برخی دوستان منتقد به تماشای فیلمها میپرداختم. گاه که زود به آنجا میرسیدم در کافه فرهنگسرا مینشستم و مشغول انجام برخی کارهای رسانهایم میشدم. سروش صحت در بیشتر مواقع در گوشهای نشسته بود و بسیار دقیق و متمرکز آمد و شد افراد در آن کافه را زیر نظر میگرفت. او به واقع همه ویژگیهای افراد مختلف، سبک رفتارشان، مدل لباس پوشیدنشان و حتی لحن صحبت کردن افراد را اسکن میکرد تا برای خلق شخصیتهای مختلف در آثارش از آن دادهها در جای درست بهره ببرد.
صحت از دل روابط انسانی رخ داده در یک کافه دنج در فرهنگسرای ارسباران، سفره متنوع از شخصیتها را به روی خود گشوده میدید و با ادراکی درست، اسکنی دقیق و مهندسی ماهرانه همه آن دادهها درون سناریوهایی مطابق با احوال زمانه، تلاشی قابل ستایش برای بازنمایی بیرتوش زیستن مردم انجام داد.
تاملی بر کارنامه او در حوزههای نویسندگی و کارگردانی این نکته را نشان میدهد که او در یک همگرایی آشکار با سبک رضا عطاران تلاش داشته تا روایتی از زیست روزمره را داشته باشد. اگرچه خاستگاه نگرش عطاران بیشتر طبقه متوسط کم درآمد را پوشش میداد، اما صحت بیشتر به طبقه نسبتا مرفه اقبال داشته و روایتهای خود را حول محور افرادی شکل داده که از منظر طبقه و درآمد در جایگاهی متفاوت از شخصیتهای آثار رضا عطاران قرار میگرفتند.
با وجود تفاوت ماهوی شخصیتها در آثار عطاران و صحت، اما هر دو تلاشی مهم در تثبیت شمایل جامعه پیرامونی داشتهاند و پژوهش در زمینه آثار آن دو میتواند بازنمایهای روشن از خرده فرهنگهای جاری در ایران و تهران طی دهههای ۸۰ و ۹۰ باشد.
در عین حال کارنامه سروش صحت در حوزه سناریونویسی یک پیوند کامل با تحولات جاری اجتماعی را نشان میدهد و میتواند به بازتعریف مفاهیم کلیدی در حوزههای اجتماعی به معنای عام و بازگشایی مرزهایی جدید از شخصیت شناسی، جامعه شناسی و روان شناسی منجر شود. در کنار این موارد، با ارزیابی هر یک از آثاری که از سناریوهای صحت استفاده کردهاند، میتوان ردی از آرای عمومی نسبت به خرده مسائل مختلف را به عینه دید. به واقع صحت برای هر موضوع عام یا روایت خاصی از فرمول سادهسازی رویداد و ملموسسازی رفتار شخصیتها استفاده میکند و راز توفیق سریالهایی که نویسندگی یا کارگردانی آنها را بر عهده داشته در همین سادگی و بیپیرایگی روایت و صداقت و شفافیت شخصیتها نهفته است.
به تیپ – شخصیتهای جذاب و کاریکاتوری «قطار ابدی» بنگرید؛ این شخصیتها به قدری درست پرداخت شدهاند که همچنان در یاد مخاطبان ماندهاند. شوخیهای هنرمندانه با قصههای کلاسیکی چون نرون، هزار و یک شب، حسن کچل، رابین هود و خلق دقیق اتمسفری کمیک بر بستری رئال از مهمترین کارهایی است که سروش صحت به عنوان نویسنده آیتمهای جذاب قطار ابدی انجامشان داده است.
خلق شخصیت شمسی در سریال کمدی پلیسی کارآگاه شمسی و دستیارش مادام، استفاده هوشمندانه از لوکیشن دفتر روزنامه برای ایجاد بستری مناسب در بیان مسائل زمانه در سریال بدون شرح، ایجاد موقعیتهایی ساده، شیرین و واقعی از رفتارهای شکل گرفته بیژن و رفقا پیرامون برنده شدن یک خودروی بنز از بانک در سریال جایزه بزرگ، رسیدن به بیانی کمدی از دردسرهای آشنای ازدواج والدین میانسال و جدل های بین فرزندانشان در سریال ترش و شیرین، خلق اتمسفری درخشان از زیستن یک خانواده ایرانی کنار هم و مسائل آشنا و مبتلابه هر کدام در سریال بزنگاه تنها نمونههایی محدود از هنر نویسندگی سروش صحت است که سبب به یادگار ماندن بسیاری از لحظههای شیرین و واقعی در ذهن مخاطبان شده است.
مخاطبانی که تراز و عیار کمدی سالم و همخوان با زیستن خود را در آثار عطاران و صحت میجویند و با خیالی راحت و اطمینانی ویژه زمانهایی از زیست خود را به تماشای سریالهایی اختصاص میدهند که نام سروش صحت را در جایگاه نویسنده و کارگردان به خود میبیند و این روزها نیز این امیدواری میرود تا پس از مدتها یک کمدی مخاطبپسند شریف به نام «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» بتواند اتمسفری از نشاط را برای مخاطبان ایجاد کند.