مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

دنیای تبهکاران بریتانیایی با شوالیه‌های سرکش خود (جک مک‌ویتی، رونی و رجی) و ماجراجویی‌های جسورانه (سرقت بزرگ قطار، دزدی از هاتون گاردن)، تاریخچه‌ای پرجلوه به‌اندازه «افسانه آرتور» دارد. همچنین به‌واسطه میلیون‌ها پوند پول گمشده در ماجرایی موسوم به «سرقت از برینکس مت»، جام مقدس خود را نیز دارد. در تاریخ بریتانیا هیچ سرقتی تا این اندازه افسانه‌ای، پرطرفدار یا اسرارآمیز نیست.

حالا ماجرای برینکس مت، مبنای سریال شش اپیزودی «طلا» (The Gold) ساخته نیل فورسایت شده که خالق و نویسنده سریال جنایی اسکاتلندی «گناه» است. داستان این مجموعه تلویزیونی که فوریه تا مارس ۲۰۲۳ از ‌بی‌بی‌سی وان پخش شد، از سال ۱۹۸۳ آغاز می‌شود، زمانی که شش مرد مسلح با کلاه‌های نقابی به انبار امن برینکس مت در نزدیکی فرودگاه هیترو لندن حمله کردند. هدف آن‌ها دزدیدن یک میلیون پوند پول نقد بود، اما در عوض تعداد زیادی شمش طلا به ارزش حدود ۲۶ میلیون پوند (معادل ۹۰ میلیون پوند امروز) به سرقت بردند. در آن زمان، این بزرگ‌ترین دزدی در تاریخ بریتانیا بود.

هیو بونه‌ویل
هیو بونه‌ویل

از اینجا به بعد، داستان پلیس‌ها و سارقان به مسیرهای مختلف منشعب می‌شود – «شرورها» از هم جدا می‌شوند، خود را پنهان می‌کنند و کار پیچیده ذوب کردن شمش‌های طلا و پول‌شویی را آغاز می‌کنند. اسکاتلندیارد با فرماندهی سربازرس برایان بویس (با بازی هیو بونه‌ویل)، جستجو برای پیدا کردن دزدان را شروع می‌کند، درحالی‌که این یک منطقه ناشناخته برای همه طرف‌های درگیر است. یکی از موضوعات جذاب‌تر سریال این است که پول ارباب نمی‌شناسد. ما موجودات فانی، حتی افراد مسلط به مسائل مالی و پولدار، فقط سوار شده‌ایم و ناظر اتفاقات هستیم.

و در «طلا»، این یک سواریِ همیشه دلپذیر است. دنیای میخانه‌های پر از دود و دست دوستی فراماسون‌ها پیش از این به شکل قانع‌کننده‌تری در چند فیلم گانگستری بریتانیایی ترسیم شده است (کلاسیک «جمعه خوب طولانی» با بازی باب هاسکینز در ۱۹۸۰ به ذهن می‌رسد)، اما طراحی صحنه «طلا» همچنان بسیار لذت‌بخش است.

جک لودن که به‌تازگی در سریال «اسب‌های آرام» در طرف دیگر قانون دیده شد، بی‌پروایی پولادین کنت نوئه، خلاف‌کار حرفه‌ای را به بهترین شکل ثبت می‌کند (حرکتی شجاعانه، چون نوئه حالا دیگر زندانی نیست و به کینه‌توزی معروف است) و دوروتی اتکینسون در نقش جینی سویج، یک قاچاقچی پول نقد، در چرخشی لذت‌بخش، نقشی کاملاً متفاوت با یک زن افاده‌ای حومه‌نشین در سریال کمدی «مامان» ارائه می‌دهد. تماشای شارلوت اسپنسر در نقش نیکی جنینگز، تنها کارآگاه زن گروه نیز بسیار جذاب است – اگرچه احساس می‌شود او در متنی که فقط به‌طور گذرا به جنسیت‌نگری در محل کار در دهه ۱۹۸۰ اشاره می‌کند تا حدی دست‌تنهاست.

جک لودن، آدام ناگایتیس و فرانکی ویلسون
جک لودن، آدام ناگایتیس و فرانکی ویلسون

سربازرس بویس با بازی بونه‌ویل به این تصور نادرست کمک می‌کند که او یک پلیس زبر و زرنگ به سبک و سیاق سریال‌هایی مانند «دیکسون از داک گرین» است و اصلاً یک فرد واقعی نیست. (در حقیقت، بویس واقعی یک دوران حرفه‌ای متمایز به جهت مقابله با فساد پلیس در جنوب لندن و اطراف آن داشت، ازجمله به خانواده استیون لارنس، جوان سیاه‌پوست بریتانیایی که در اوایل دهه ۱۹۹۰ در اقدامی نژادپرستانه به قتل رسید، در مبارزه طولانی آن‌ها برای اجرای عدالت کمک کرد.)

داستان واقعی برینکس مت و پیامد ۴۰ ساله آن به‌قدری خونین و گلوله‌باران‌ است که ظاهراً نفرین خود را دارد. آن ماجرا تا به امروز حداقل شش کشته داشته است. بااین‌حال، در سریال «طلا»، حتی قتل بسیار مهم گروهبان کارآگاه جان فوردهام در ۱۹۸۵، کاملاً خارج از صفحه‌ نمایش اتفاق می‌افتد.

نیل فورسایت نویسنده و خالق «طلا» درباره روند نوشتن متن می‌گوید: «یک دوره تحقیقاتی طولانی بود. من و توماس ترنر، محقق سریال، چهل سال اوراق پرونده و آرشیو روزنامه‌ها را بررسی کردیم. ما همچنین با خیلی از کسانی که درگیر ماجرا بودند گفت‌وگو کردیم. آن‌قدر تحقیق کردیم که کتابی به نام “طلا” را برای همراهی با سریال منتشر کردیم. این کتاب شامل تمام اپیزود‌هایی است که به دلایل مختلف نتوانستیم در سریال به آن بپردازیم.»

شارلوت اسپنسر، هیو بونه‌ویل و ایمان الیوت
شارلوت اسپنسر، هیو بونه‌ویل و ایمان الیوت

کنت نوئه به دلیل نقش خود در مدیریت شمش‌های طلا مسروقه به ۱۴ سال زندان محکوم شد. او در ۱۹۹۶ پس از درگیری با استیون کامرون، جوانی ۲۱ ساله در یک حادثه جاده‌ای در کنت، درحالی‌که گواهینامه نیز نداشت، او را با چاقو به قتل رساند و بعداً به حبس ابد محکوم شد. نوئه فرار کرد و در مقطعی تحت تعقیب‌ترین مرد بریتانیا بود.

خانواده کامرون به‌شدت از «طلا» انتقاد کرده‌اند و مدعی هستند نوئه که حالا ۷۵ سال دارد، در این سریال به‌جای یک «قاتل بی‌عاطفه» به‌عنوان یک «رابین هود» به تصویر کشیده شده است، اما فورسایت ۴۵ ساله با اصرار می‌گوید تمام تلاش خود را کرد تا مطمئن شود هرگز تصویری «رمانتیک» از جنایات وحشیانه نوئه یا خلاف‌کاران همکار او ارائه نشود.

او می‌گوید: «اتفاقات غم‌انگیز و حساسی در سریال به تصویر کشیده می‌شود و ما برای نمایش مناسب آن‌ها سخت تلاش کردیم، نمونه آن صحبت با کسانی است که از آن حوادث آسیب دیده‌اند. کافی است کل سریال را تماشا کنید و انحطاط جنایتکاران در موارد مختلف را ببینید. فکر نمی‌کنم بتوان گفت هیچ‌کدام از آن‌ها آرمانی جلوه داده شده‌اند.»

برای هیو بونه‌ویل، بازی در نقش سربازرس برایان بویس، پلیس بسیار سرسخت و کاملاً فسادناپذیر، یک نقش کاملاً متفاوت و دور از آقای براون دوست‌داشتنی در «پدینگتون» یا ارل گرانتام بسیار رسمی در «دانتون ابی» است.

پوستر سریال طلا

بونه‌ویل در توصیف شخصیت خود در سریال می‌گوید: «برایان بویس یک افسر پلیس قابل اعتماد و مقرراتی است که کارش را در ارتش شروع کرد. او مردی بسیار ماهر و متعهد و ذاتاً یک رهبر است. چیزی که بویس را در کارش خوب می‌کند این است که او مصمم است بهترین پلیسی باشد که می‌تواند باشد. او به‌درستی و نادرستی، عدالت و انجام کار درست توسط جامعه باور دارد. من فکر می‌کنم این نگاه در هسته وجود اوست.»

بونه‌ویل اشاره می‌کند فساد‌ناپذیری بویس در دهه ۱۹۹۰ بار دیگر تأکید شد. او می‌گوید: «وقتی پرونده استیون لارنس به نتیجه نرسید و به‌وضوح معلوم بود با مظنونان به قتل او ساده‌ برخورد شد، بویس داوطلب شد تا درمورد رفتار پلیس تحقیق کند. او ناظر تحقیقات درمورد احتمال مدارای پلیس در پرونده بود.»

او در عین حال خیلی خوشحال بود که این شانس را داشت با بویس واقعی ملاقات کند. بونه‌ویل می‌گوید: «برایان ۸۵ ساله و بازنشسته است. من یک ناهار جذاب با او خوردم. او پیر شده است، اما همچنان به‌اندازه‌ای که دوست دارید، هوشیار و مملو از داستان‌های جالب درمورد دوران کاری‌اش است. او من را در جریان داستان زندگی پلیسی‌اش که منجر به پذیرفتن مسئولیت این عملیات خاص شد، قرار داد.»

بونه‌ویل ادامه می‌دهد: «در جاهای دیگر به‌صورت مستند به موارد قابل توجه فساد در پلیس بریتانیا در دهه‌های ۶۰، ۷۰ و ۸۰ اشاره شد است، اما بویس آشکارا مردی بود که قرار نبود فاسد شود، به همین دلیل است که هم نیروهای امنیتی و هم مقامات بالاتر به او اعتماد داشتند. من اغلب به شخصیت‌هایی که نقش آن‌ها را بازی می‌کنم ازنظر ضربان قلب نزدیک می‌شوم. یکی از مهم‌ترین چیزهایی که از ملاقات با بویس برداشت کردم این بود که او ضربان پایینی دارد، ضربان آرامی دارد. او مردی است که همه‌چیز را در نظر می‌گیرد، تعمق می‌کند و نماینده خوبی است. او به گروه خود اعتماد داشت یا نیاز داشت به گروه خود اعتماد کند و افرادی را که می‌توانست به آن‌ها اعتماد کند به‌طور خاص نزدیک خود نگه می‌داشت.»

شارلوت اسپنسر
شارلوت اسپنسر

بونه‌ویل در پاسخ به این پرسش که در کنار دیدار با مرد واقعی تحقیقات دیگری نیز انجام داد یا نه، می‌گوید: «من واقعاً اعتقاد دارم اگر همه‌چیز در فیلمنامه نباشد، شما نمی‌توانید نقش خود را بازی کنید. تحقیقات نویسنده ما، نیل فورسایت، باورنکردنی بود. او زمان زیادی را با افرادی مانند بویس سپری کرده بود و برای نوشتن متن همه موارد ضروری را مطالعه کرده بود.»

او ادامه می‌دهد: «من فیلم‌های مستندها را از دیدگاه طراحی صحنه و لباس تماشا کردم. منظورم این است برای من که حالا حدوداً ۶۰ سال دارم، دهه ۱۹۸۰ طوری است که انگار همین دیروز بود، اما ناگهان متوجه می‌شوید حالا یک داستان تاریخی است! من سال ۱۹۸۳ را به‌وضوح به یاد می‌آورم، اما حالا که به آن نگاه می‌کنم – به‌عنوان مثال به مد و ماشین‌ها – به خودم می‌گویم، “خدایا، بخشی از تاریخ ‌شده است.»

بونه‌ویل درمجموع «طلا» را این‌گونه توصیف می‌کند: «یک سریال به سبک کارهای کلاسیک با موضوع سرقت – فریبکاری، فساد، پلیس و دزدان. آدم‌های خوب در برابر آدم‌های بد. موش و گربه. شمش طلا، حرص، زیاده‌خواهی، آدم‌هایی که سعی می‌کنند بهتر باشند. هر کس سعی می‌کند به‌نوعی از نردبان موفقیت بالا برود، چه به لحاظ موقعیت اجتماعی یا اقتصادی یا شغلی. آدم‌ها تا کجا می‌توانند پیش می‌روند تا خودشان را بهتر کنند؟ حرص جزای خود را دارد؟ خوبی بر بدی پیروز می‌شود؟ به لطف نیل، ما اینجا یک داستان بسیار بزرگ درمورد ماهیت جامعه بریتانیا در دهه ۸۰ داریم که با طنز تلخ به تصویر کشیده شده است.»

شارلوت اسپنسر، هیو بونه‌ویل و ایمان الیوت
شارلوت اسپنسر، هیو بونه‌ویل و ایمان الیوت

«طلا» همچنین درمورد سیستم طبقاتی در بریتانیا حرف‌های بسیار مهمی می‌زند. درواقع، جنایتکاران اموال نامشروع خود را راهی برای برهم زدن نظم مستقر ‌دیدند. بونه‌ویل می‌گوید: «رشته زیر همه این اتفاقات، تحرک اجتماعی است. نظام می‌خواهد همه‌چیز را همان‌طور که هست نگه دارد. در این شرایط چطور می‌توانید صفحات تکتونیکی جامعه را به حرکت درآورید؟»

جک لودن درباره این که فکر می‌کند کنت نوئه واقعی چه برداشتی از نقش‌آفرینی‌ او دارد، می‌گوید: «خدا می‌داند! صادقانه بگویم، اگر نگران نظر مردم درباره نحوه به تصویر کشیدن آن‌ها بودم، هیچ‌وقت نمی‌توانستم وارد این کار شوم. من فقط امیدوارم سریال ما مردم را تحریک کند. ما این کار را به‌گونه‌ای که حساسیت‌برانگیز باشد انجام داده‌ایم.»

بازیگر ۳۲ ساله اسکاتلندی درباره روند تحقیقات خود برای بازی در نقش نوئه و این که آیا هیچ‌وقت وسوسه شد او را از نزدیک ببیند، می‌گوید: «مبنای کاری من متن سریال بود. این یک کار مستند نیست، بلکه از اتفاقات واقعی الهام گرفته است که نیل و گروه او خیلی درمورد آن تحقیق کرده بودند. من فقط یک بازیگر هستم که برای بازی در نقش نوئه استخدام شدم، بنابراین خیلی عامدانه درمورد او تحقیق نکردم و تمایلی هم به ملاقات با او نداشتم. من قبلاً نقش افراد واقعی زیادی را بازی کرده‌ام، برخی از آن‌ها مرده‌اند و برخی هنوز هستند، اما بخشی از من نمی‌خواهد نوئه را از نزدیک ببیند. وظیفه من به‌عنوان یک بازیگر اجرای نقش است.»

هیو بونه‌ویل در سریال طلا
هیو بونه‌ویل

پایان اپیزود اول سریال با یک تک‌گویی عالی از نوئه همراه است، جایی که پس از به دست گرفتن کنترل کار، می‌گوید: «من می‌توانم یک شاه باشم!» سؤالی که مطرح می‌شود این است: نوئه خود را یک «شرور» یا یک «ضد قهرمان» می‌دید یا یک «قهرمان از طبقه کارگر»؟

لودن توضیح می‌دهد: «من هرگز نمی‌دانم چه چیزی او را به انجام این کار سوق داد، اما در متن سریال به خیلی از این موارد اشاره می‌شود و به همین دلیل است که فکر می‌کنم خیلی هوشمندانه است و داستان ارزش گفتن دارد. در آن سال‌ها، پول‌های زیادی به دست می‌آمد و رد و بدل می‌شد، اما بخش زیادی از آن فقط برای افرادی با پیش‌زمینه یا تحصیلات خاص بود که با لهجه خاصی حرف می‌زنند. در هنوز بر همان پاشنه می‌چرخد و چیزی تغییر نکرده است. این باعث می‌شود فکر کنید آیا کاری که این شخصیت انجام می‌دهد، قابل توجیه است؟ اما انگیزه این آدم – به گفته نیل – این است که او احساس می‌کند چیزی برای اثبات کردن دارد، چیزی که کار او را موجه می‌کند و فکر می‌کنم اینجاست که داستان او جالب‌تر می‌شود. شخصیت ما قطعاً تحت تأثیر این نگاه است که “بقیه دارند، چرا من ‌نداشته باشم؟”»

سرقت از برینکس مت تاریخ جنایی و سیستم پلیسی بریتانیا را برای همیشه تغییر داد. ضمن این که برای اولین بار زمینه پول‌شویی در مقیاس بزرگ را فراهم کرد. پول‌های کثیف حاصل از سرقت باعث رونق املاک داکلندزِ لندن شد. این جنایت همچنین جرقه کشت و کشتار و درگیری‌های داخلی درون باند سارقان را زد و بار دیگر این نگاه را تأکید کرد که دزدان، جنایتکار و غیر قابل اعتماد هستند.

منبع: گاردین، بریتیش پریود دراماز، اسکوایر

تماشای آنلاین سریال «طلا» در نماوا