مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
جیمز کامرون برای فیلم آواتار: راه آب (Avatar The Way of Water) یک مجموعه گیاهخوار میخواست. هر چیز کمتر از آن ریاکارانه بود. این حماسه علمی-تخیلی که برابر با گزارشها هزینه تولید آن بیش از ۳۵۰ میلیون دلار شد، بر موجودات بیگانه متمرکز است که با انسانهای متخاصم که منابع زمین را چپاول کردهاند، مقابله میکنند. کامرون میگوید: «ما نمیتوانستیم برای شرکتهای نفت سخنرانی کنیم و بعد خودمان همبرگر بخوریم.»
ضمن این که احتمالاً کامرون قصد داشت نکته مهمتری را به هالیوود گوشزد کند. کارگردان میگوید وقتی ایده اولین «آواتار» را با فاکس قرن بیستم در میان گذاشت، مدیران از او خواستند بخش «در آغوش گرفتن درختان» را حذف کند، چون فکر میکردند فیلم نمیفروشد. او قبول نکرد. «آواتار» به موفقیت عظیم دست پیدا کرد و نزدیک به سه میلیارد دلار در دنیا به دست آورد. از آن زمان، فیلمهای دیگری مانند فیلم انتقام جویان: جنگ ابدیت به موضوع تغییرات آب و هوایی پرداختهاند. بااینحال، فیلم پرفروش مارول دقیقاً دفاع از محیط زیست را تأیید نمیکند. درواقع، این ضد قهرمان داستان است که بهقدری نگران منابع رو به کاهش میشود که از جادو استفاده میکند تا با یک بشکن، نیمی از کل زندگی در جهان را از بین ببرد. کامرون میگوید: «من میتوانم تانوس را درک کنم. فکر کردم او یک پاسخ کاملاً قابل قبول دارد. مشکل این است که هیچکس داوطلب نمیشود مسئولیت حفاظت از نیمه دیگر را به عهده بگیرد.»
کامرون بهعنوان یکی از موفقترین کارگردانان تاریخ سینما، میتوانست با یک بشکن قوانین جدیدی درمورد نحوه تدارک غذا سر صحنه فیلمبرداری اعمال کند. بههرحال سه فیلم از چهار فیلم پرفروش تمام دوران ساخته اوست و هرگز به خاطر هیچیک از ۹ فیلم بلند سینماییاش حتی یک دلار ضرر نکرد. در تعطیلات آخر هفته جام برتر در آمریکای شمالی، دو فیلم او، «راه آب» و اکران مجدد «تایتانیک» به مناسبت بیست و پنجمین سال اکران، در صدر جداول فروش در سطح جهانی قرار گرفتند.
اما او که به متغیر بودن معروف است، تلاش میکند یک رهبر مشارکتیتر باشد؛ بنابراین نظر عوامل تولید خود را خواست. کامرون میگوید: «همه دور هم جمع شدیم و من گفتم، “این کاری است که میخواهم انجام دهم. اگر کسی بخواهد فریاد بزند و هر چه دم دستش است به طرف من پرت کند، شاید این کار را نکنیم، اما اگر با اکراه هم که شده سر تکان دهید، پیش میرویم.”» آنها با اکراه سر تکان دادند. این که کامرون اصلاً به ذهنش رسید حتی یکی از ۲۰۰ عوامل تولید به رئیس خود معترض باشد، مشخص نیست.
بااینحال، او تلاش خود را میکند. همه میدانند فیلمبرداری فیلم تایتانیک فرساینده بود: کیت وینسلت گفت تقریباً دو بار نزدیک بود غرق شود، یکی از استخوانهای آرنجش شکست؛ و باید نطقهای آتشین کامرون را تحمل میکرد – اگرچه او اضافه کرد کامرون بیشتر از بازیگران، سر گروه تولید فریاد میزد. وینسلت تأکید کرد، «یک استودیو باید پول زیادی به من بدهد تا دوباره با جیمز کار کنم.» چند دهه بعد، وینسلت نهتنها برای بازی در «راه آب» قرارداد امضا کرد، بلکه یاد گرفت برای نقش خود در فیلم بیش از هفت دقیقه نفسش را حبس کند. تصمیم وینسلت برای بازگشت به مخزن آب با کامرون، باوجود شکوائیه قبلی، شاید نشانهای از این باشد که خیالپرداز سختگیر در ۶۸ سالگی آرامتر شده است.
«راه آب» که کامرون اذعان میکند یک فیلم شخصی است، سفری مشابه را برای قهرمان خود، جیک سالی (سم ورثینگتون) ترسیم میکند. جیک پس از نفوذ به نژاد بیگانه که در فیلم اول به نام «ناوی» شناخته میشود، با عشق خود، نیتیری (زویی سالدانیا) و فرزندانشان – پنج بچه، درست مانند کامرون – سر و سامان گرفته است. سرباز سابق به خانوادهاش دستور میدهد که بیشباهت به یک کارگردان نیست. بچهها اوقاتتلخی میکنند و جیک باید یاد بگیرد چطور به آنها اعتماد کند.
اما حتی این کامرونِ به روشنبینی رسیده نیز برندگی خود را از دست نداده است. در دهه ۱۹۹۰، مدیران هالیوود پیشبینی کردند «تایتانیک» شکست میخورد، اما فیلم او نهتنها رکوردهای باکس آفیس را جابهجا کرد، بلکه با ۱۱ جایزه، یکی از سه فیلمی است که بیشترین جوایز اسکار را در یک شب گرفته است. روایتی مشابه هر دو «آواتار» را تحت تأثیر قرار داد. قبل از اکران، خیلیها اعتقاد داشتند تأخیرهای پیدرپی «راه آب»، بودجه سر به فلک کشیده و نبود طرفداران سرسخت، فرنچایز «آواتار» را از بین میبرد، اما «راه آب» از دسامبر ۲۰۲۲ تاکنون ۲.۳ میلیارد دلار فروش داشته است و در حال حاضر یک پله بالاتر از «تایتانیک»، سومین فیلم پرفروش تاریخ است. (اولین «آواتار» هنوز در صدر است.)
کامرون نمیتواند به خود نبالد. در این لحظه چه کسی میتواند او را سرزنش کند؟ او میگوید: «هر کسی چیزی میگفت – “از فیلم اول ۱۳ سال گذشته”، “هیچ ردپای فرهنگی وجود ندارد” و فلان و فلان و فلان… همه کسانی که ایراد میگرفتند حالا غیبشان زده است.»
کامرون در یک تماس ویدیویی از نیوزلند با ما صحبت میکند. او در دفتری کار میکند که زمانی پیتر جکسون روی فیلمهای ارباب حلقهها کار میکرد. گروه تولید او برای مکالمه دو ساعته ما پشت سرش عکس بزرگی از کشتی تایتانیک را به نمایش گذاشته که بهخوبی یادآور موفقیت اوست. وقتی میپرسم میتوانیم مصاحبه را شروع کنیم، او با کنایه میگوید: «موفقیت در کنار شجاعت است.»
من با اشاره به عکس کشتی تایتانیک و نتیجه فناوری پیشرفتهای که در آن حدود ۱۵۰۰ نفر جان خود را از دست دادند، میگویم: «خب، شاید نه همیشه»، کامرون سر تکان میدهد و انگشتش را به نشانه یک توضیح، بالا میبرد. «موفقیت در کنار بیدقتی نیست.»
منتقدان کامرون او را لجباز، سوهان روح و بهطور غیرواقعی جاهطلب خواندهاند، اما او بیدقت نیست. او که در انتاریوی شمالی به دنیا آمد، کاملاً خودآموخته است: کامرون پایاننامههای با موضوع فیلمسازی را که در کتابخانه دانشگاه کالیفرنیای جنوبی پیدا کرده بود، بین دو شیفت رانندگی با کامیون برای تحویل دادن غذای گرم به مدارس کالیفرنیا کپی میکرد. در آن رفت و برگشتها، کلاسورهای روی صندلی بغل دست راننده پر از فتوکپیهای او درمورد تکنولوژی جلوههای تصویری بود، دانشی که درنهایت به کامرون اجازه داد به طراحی دوربینی کمک کند که اساس مدلی شد که حالا به مریخنوردها متصل میشود و دوربین دیگری که میتوانست در زیر آب از بازیگران فیلم بگیرد.
چیزی که او نتوانست مطالعه کند، نحوه ساخت یک فیلم ازنظر مالی موفق بود و بااینحال، فیلمهای کامرون تماشاگران را به سینماها میکشاند. تماشاگران «تایتانیک» را دیدند و با دوستان و خانواده به سینما بازگشتند تا بارها و بارها آن را تماشا کنند. اگرچه فروش افتتاحیه «راه آب» کمتر از انتظارات بود، اما ثابت کرد راه درازی در پیش دارد. کامرون میگوید: «مردی در هلند بود که فقط ۱۰۰ بار آن را در سینماها دیده بود. مطمئن نیستم بخواهم با آن فرد ملاقات کنم، اما از روی تجربه شخصی میگویم خیلی از مردم فیلم را دو، سه، چهار بار میبینند.»
پسازاین که اولین «آواتار» در ۲۰۰۹ به موفقیت تاریخی دست یافت، فاکس مشتاق بود دنباله فیلم را بسازد، اما کامرون به خودش استراحت داد – اگرچه خیلی کم پیش میآید تعطیلات او آرامشبخش باشد: او یک زیردریایی با یک کابین دنج ۴۳ اینچی طراحی کرد تا اولین فردی باشد که بهطور انفرادی در درازگودال ماریانا، عمیقترین درازگودال اقیانوسهای جهان غواصی کرده است. او چند فیلم مستند درباره اقیانوسها تولید کرد، در یک کارخانه تولید پروتئین نخود برای غذاهای گیاهی سرمایهگذاری کرد و برای حمایت از آمازون با گروههای بومی در برزیل همکاری کرد. (از کامرون به خاطر غصب کردن فرهنگهای بومی در «آواتار» انتقاد شده است. او میگوید هدفش تجلیل از فرهنگهای بومی است.)
بعد، کامرون سالها را صرف چینش چیزی کرد که در ابتدا قرار بود یک سهگانه باشد، اما به یک حماسه پنج فیلمی درمورد رقابت نزدیک ناویهای پاندورا و استعمارگران انسانی تبدیل شد. او درحالیکه خود را با دو داستاننویس مشهور مقایسه میکند، با پوزخند میگوید: «سعی میکردم شبیهسازی کنم. من پیتر جکسون هستم که “ارباب حلقهها” را میسازم، با این تفاوت که “ارباب حلقهها” هنوز وجود ندارد، بنابراین باید تالکین باشم و “ارباب حلقهها” را بنویسم و بعد میتوانم پیتر جکسون باشم.» او اذعان میکند: «کمی گستاخانه و جاهطلبانه بود، اما من از یک مجموعه بزرگ از کتابهای موجود اقتباس نمیکردم. باید خودم دستبهکار میشدم.»
بااینحال حتی کامرون نیز به کمک نیاز داشت. او در ۲۰۱۳ یک گروه نویسنده را دور هم جمع کرد، با ۸۰۰ صفحه یادداشت که سخاوتمندانه از ۱۳۰۰ صفحه یادداشتهای اصلی او خلاصه شده بود. گروه در شش ماه نقشه کلی داستان را ترسیم کرد و بعد بخش بزرگی از یک دهه را صرف نوشتن فیلمنامههایی کرد که دیزنی که در ۲۰۱۹ فاکس قرن بیستم را خرید، متعهد شده بود با کامرون بسازد. همه نویسندگان، بهجز یک نفر، تجربه کارهای اپیزودی در تلویزیون را داشتند، چون کامرون میخواست هر فیلم درحالیکه کامل به نظر میرسد، از چیزی خبر بدهد که در آینده میآید – مثل یک فصل خوب یک سریال تلویزیونی. او میگوید: «ما فقط در بازی دنبالهها نیستیم. ما در بازی حماسهها هم هستیم.»
این طرح ممکن است در باکس آفیس ثمربخش بوده باشد، اما هنوز نتوانسته است نظر برخی از منتقدان را جلب کند. «راه آب» با وجود چهار نامزدی اسکار و دریافت جایزه بهترین جلوههای تصویری، همچنان با نگاه توأم با تردید برخی اعضای آکادمی روبروست. بیشتر وقتها، آکادمی فیلمهای درام کوچکتر و خودمانیتر را به حماسههای علمی تخیلیِ متکی بر تکنولوژی موشن کپچر که بازیگران انسانی را به موجودات بیگانه تبدیل میکند، ترجیح میدهد. اگرچه «راه آب» نامزد اسکار بهترین فیلم شد، کامرون و بازیگران نادیده گرفته شدند.
کامرون میپرسد: «چطور “تار” را با “آواتار” مقایسه میکنید؟ چطور قضاوت میکنید کدام یک بهتر است؟ ازنظر ظاهری مضحک است.» آکادمی سالها نگران بوده است تأکید بر فیلمهای کمتر دیدهشده کاهش بیشتر مخاطبان مراسم اسکار را به همراه داشته باشد، اما همچنان در برابر تجلیل از فیلمهای پرفروش مقاومت میکند. کامرون میگوید: «فکر میکنم کمی نخبهگرایانه است، طوری که دستکم کاهش تعداد مخاطبان اسکار نباید آنها را مات و مبهوت کند. از آخرین باری که یک فیلم عامهپسند برنده اسکار بهترین فیلم شده است، خیلی وقت میگذرد.» بااینحال، او اذعان میکند: «بر مبنای تجربه، برنده شدن بهتر از برنده نشدن است. نامزد شدن بهتر از نامزد نشدن است – مهم نیست چقدر ازلحاظ تئوری میخواهید همهچیز را به چالش بکشید.»
بهترین ایدههای کامرون در خواب به ذهن او میرسد. فیلمساز اغلب به شوخی میگوید هر شب یک سرویس استریمینگ رایگان در ذهنش دارد. او از خواب بیدار میشود، طرح اولیه را میکشد، به عقب برمیگردد و روایتی میسازد تا به آنچه در ذهنش است، برسد. «نابودگر» از رؤیایی درباره اسکلت درونی ماشین کشتار متولد شد. او «آواتار» را پس از دیدن یک جنگل تابناک در خواب تجسم کرد.
برای من، فراموشنشدنیترین تصویر فیلمی از کامرون، سارا کانرِ عضلانی (با بازی لیندا همیلتون که کامرون بعدها با او ازدواج کرد و جدا شد) است که در ابتدای «نابودگر ۲» بارفیکس میرود. ماهیچههای او در آن زمان به لحاظ یک قاب زنانه بهقدری رادیکال بود که در ذهن جوان من بهعنوان ایدهآل افلاطونی یک زن قوی نقش بست. کامرون دغدغه خاصی نسبت به مادران بیرحم دارد، از سارا کانر که در «نابودگر ۲» با یک تفنگ شکاری از پسرِ ناجی موعود خود محافظت میکند تا الن ریپلی با بازی سیگورنی ویور که در «بیگانهها» برای نجات دختر جایگزین خود محافظ به تن میکند. کامرون میگوید: «هیچچیز اساسیتر از یک خرس مادر نیست که از تولهاش محافظت کند.» کارگردان، مادرش را که به نیروهای ذخیره ارتش کانادا پیوست و با یک تفنگ به خانه آمد، منبع الهام خود میداند.
در «راه آب»، شخصیت باردارِ رونال با بازی وینسلت سلاحهایش را به دست میگیرد تا به جنگ برود. شوهرش به او میگوید شاید بهتر باشد در خانه بماند، اما او میغرد: «ما سوار میشویم!» کامرون این صحنه را هفت سال پیش نوشت، قبل از آن که چیزی شبیه به آن را در «مکانی ساکت» جان کرازینسکی ببیند که در آن شخصیت امیلی بلانت، کمی پس از زایمان با یک تفنگ شکاری با یک هیولا روبرو میشود. کامرون میگوید: «من این ایده را از قبل داشتم – سعی نمیکنم برای اولین بودن یا هر چیز دیگری برای خودم اعتبار قائل شوم – اما آن را دوست داشتم، چون ما هیچوقت چنین چیزی را در فیلمها نمیبینیم. بارداری بهعنوان یک وضعیت یا مشقت در نظر گرفته میشود که با یک بخش طبیعی از چرخه زندگی انسان در تضاد است.» او اشاره میکند زنان قرنهاست در شرایط پرمخاطره بچه به دنیا میآورند. «آنها ممکن است در حال زایمان باشند و ۱۰ ثانیه بعد به یک ببر شمشیردندان که ازقضا به کمپ حمله کرده است، نیزه پرتاب کنند. آنها چارهای ندارند. ما اینطوری تکامل پیدا کردیم. اگر مردم این حرف را قبول ندارند، باید خودشان تحقیق کنند.»
هرچند کامرون به خاطر شخصیتهای زن توانمند خود تحسین میشود، اما به خاطر تعریف خدشهناپذیرش ازآنچه یک قهرمان فمینیست را میسازد، سرزنش شده است. تصویر ببر شمشیردندان برای یک کارگردان فیلم فریبنده است، اما یک خیال است. ایده مبارزه با یک گربه وحشی، پس از زایمان ممکن است به برخی از زنان قدرت ببخشد، اما برای خیلی از زنان که زایمانهای پیچیده یا حتی جانکاه را تحمل کردهاند، نامأنوس است. تا حد زیادی انگار حاصل تفکرات مردی است که هیچ درکی از باردار بودن ندارد.
به همین ترتیب، وقتی او نظرش را درباره نحوه لباس پوشیدن ابرقهرمانان زن میگوید، این کار را بدون تجربه خاص زنانه از قضاوت شدن بر مبنای ظاهر انجام میدهد. وقتی «واندر وومن» پتی جنکینز اولین بار در ۲۰۱۷ به نمایش درآمد، کامرون از لباس این شخصیت انتقاد کرد. او همچنان معتقد است این لباس در خدمت «یک الگوواره هدفمند» قرار دارد. او منظوری دارد، اما در عین حال اذعان میکند احتمالاً کسی نیست که از کارگردانان زن انتقاد کند. کامرون سریع میگوید: «من با “واندر وومن” مشکلی ندارم. من فیلم را دوست داشتم. چیزی که آن زمان درک نکردم، این بود که اشکالی ندارد اگر زنی بخواهد زیبا باشد و خوب لباس بپوشد، اما نه برای جلب توجه یک مرد، بلکه برای این که در آینه به خودش نگاه کند و لذت ببرد، درست است؟ شاید در آن زمان به این نکته توجه نکردم. میدانید، زندگی لغزان است و آدمها پس میزنند و ما درمورد آن حرف میزنیم و اوضاع بهتر میشود.»
بااینحال، او اشتباه خود را میپذیرد. کامرون میگوید: «لازم بود یک کارگردان زن یک فیلم اکشن بزرگ بسازد، هرچند کاترین بیگلو مدتی این کار را انجام میداد.» او بیگلو را که اتفاقاً همسر سابقش است، برای کارگردانی فیلمهایی مانند «نقطه خالی» که عمیقاً به روابط مردانه میپردازد، ستایش میکند. در ۲۰۱۰، بیگلو اولین کارگردان زنی شد که اسکار برد، برای «مهلکه»، فیلم دیگری درباره روان پیچیده مردانه. (او ازقضا کامرون را در بخش اسکار بهترین فیلم شکست داد.) کامرون میگوید: «کاترین هر فیلم ابرقهرمانی را که به او پیشنهاد میشد و نقش اول آن یک زن بود، رد میکرد. شخصاً فکر میکنم این دیدگاه سالمتری است. چرا زنان نباید شخصیتهای مرد را کارگردانی کنند؟ از یک زن بخواهید “بتمن” را کارگردانی کند. حالا شد.»
با در نظر گرفتن این که کامرون اولین نسخه فیلمنامه «آواتار» را در ۱۹۹۵ نوشت، احتمالاً او بقیه دوران حرفهای خود را در دنیای پاندورا سپری خواهد کرد. او میگوید: «تا وقتی یک کامیون سیمان به من نزند، سعی میکنیم کیفیت را بالا نگه داریم.» او فیلم چهارم را «قاطع» توصیف میکند و میگوید فیلم پنجم همهچیز را «با صدای صاعقه مانند» به خانه میآورد. او سربسته میگوید که بله، ما زمینی را خواهیم دید که به خاطر تغییرات اقلیمی از بین رفته است، اما هیچیک از فیلمها واقعاً در آنجا روایت نمیشوند. او میخواهد روی نحوه نجات یک سیاره تمرکز کند، نه این که آن را نابود کند.
سالها زندگی در یک جهان خیالی باید خیلی ترسناک باشد، بهخصوص برای فیلمسازی که بین تریلرهای علمی تخیلی، حماسههای عاشقانه و مستندهای زیر آب در رفت و آمد بوده است. وقتی از او میپرسم هیچوقت شده به کار دیگری فکر کند، او ادعا میکند قبلاً آنجا بوده است و بیشتر آنها را انجام داده است: «من راه ارتباط با مخاطبان جهانی را پیدا کردهام – چرا خرابش کنم؟»
این فیلمها به او فرصت میدهند تقریباً هر تصویری را که میخواهد روی پرده ببیند – یک پلتفرم بیسابقه برای این که پیام خود درمورد حفظ محیط زیست را منتشر کند. او یک کنشگر باقی میماند. او میگوید: «اما خیلی آدمهای شایسته دیگر هم این رویکرد را دارند. من تصمیم گرفتم از مجموعه مهارتها و صدایم بهترین استفاده را ببرم تا کاری را انجام دهم که در حال حاضر انجام میدهم.»
کامرون «آواتار ۳» و بخش اول «آواتار ۴» را فیلمبرداری کرده است که در آن یک جهش زمانی بزرگ در داستان صورت میگیرد. او تخمین میزند حداقل هشت سال دیگر را صرف ساختن فیلمهای باقیمانده کند – البته اگر در «آواتار ۵» متوقف شود. «اما روزی میآید که باید چوب را به کس دیگری بدهم، فقط ازنظر فیزیولوژیکی. زمانی میرسد که فناپذیری در میزند.»
منبع: تایم (الیانا داکترمن)
تماشای آنلاین فیلم آواتار: راه آب در نماوا