مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
رایان کوگلر، نویسنده و کارگردان و جو رابرت کول، همکار نویسنده او در بحبوحه پیدا کردن راه حلی در پاسخ به درخواستهای گیجکننده برای ساخت دنباله فیلم پلنگ سیاه بدون چادویک بوزمن ستاره فیلم و بازیگر نقش تِچالا/پلنگ سیاه – که بهطور غیرمنتظرهای در ۲۸ اوت ۲۰۲۰ براثر سرطان روده بزرگ درگذشت – متوجه یک نکته خیلی اساسی شدند: کوگلر توضیح میدهد: «ما واقعاً قرار بود فیلمی درباره غصه بسازیم که داستانش با آب گره خورده است.»
این رویکردی مناسب بود، چون به گفته کوگلر، «مردم غالب اوقات در توصیف غصه میگویند، “انگار یک موج با آدم برخورد میکند.” اما غصه میتواند شما را با خود همراه کند یا باعث شود حس کنید در آن غرق شدهاید؛ بنابراین منطقی بود فیلمی بسازیم که در آن همه شخصیتها در یک نقطه در آب غوطهور میشوند.»
حقیقتاً، لحظههای اوج فیلم، آب را شامل میشود و این نکته که کوگلر و گروهش به خود اجازه ندادند دست و پایشان را گم کنند، قابل توجه است. دیزنی فیلم پلنگ سیاه: واکاندا برای همیشه (Black Panther: Wakanda Forever)، دنباله «پلنگ سیاه» را ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲ روانه سینماها کرد. (فیلم اول فوریه ۲۰۱۸ اکران شد و بیش از یک میلیارد دلار در سراسر دنیا فروخت.)
غلبه بر آن غصه و حرکت روبهجلو پس از فقدان، همراه با تمایل به ادای احترام به بوزمن، ۲۰۰ صفحه بازنویسی فیلمنامه را به همراه داشت. کول میگوید: «این سؤال مطرح بود که چگونه میتوانیم به چاد احترام بگذاریم و در عین حال دامنه حماسی فیلم را حفظ کنیم؟ ما این فیلم را شخصی کردیم، چون مثل یک خانواده است. نداشتن چاد در گروه بازیگری به این معنی بود که روایت مرگ او باید بخشی از فیلم باشد.»
بوزمن از قبل ایده الهام گرفتن از دنیای زیرِ آب به سبک آتلانتیس را برای دنباله «پلنگ سیاه» تائید کرده بود. آنچه کوگلر در ذهن داشت، یک فرهنگ پنهان موازی در کنار واکانداییها بود: یک تمدن باستانی زیرِ آبی به نام تالوکان، الهامگرفته از آمریکای مرکزی، به رهبری نامور (تنوچ هوئرتا)، یک خدای دریا.
در ۲۰۱۹، پس از یک فاصله طولانی از اولین نمایش در ۲۰۱۸ تا فصل جوایز ۲۰۱۹ (که «پلنگ سیاه» از هفت نامزدی اسکار شامل بهترین فیلم، برنده سه جایزه در بخشهای فنی شد)، کوگلر و بوزمن یک روز برای ناهار همدیگر را دیدند و درباره دنباله فیلم صحبت کردند.
کارگردان میگوید: «ما درباره موضوع فیلم بعدی صحبت میکردیم. چاد با شادی لبخند زد و گفت: “اوه خدای من، اصلاً چنین تصوری نداشتم. این ایده عالی است.” او خیلی هیجانزده شده بود.»
پس از مرگ بوزمن، وظیفه دلهرهآور سازندگان فیلم این بود که پیشنویس سوم فیلمنامه را کنار بگذارند و بخشهای تالوکان را بهطور یکدست با یک داستان جدید متمرکز بر ملکه راموندا عزادار (آنجلا باست) و تنها فرزند بازماندهاش، پرنسس شوری (لتیشیا رایت) ترکیب کنند.
مثل همیشه کوگلر دوست دارد داستان را از وسط یک کنش شروع کند. فیلم با شوریِ مسلط بر تکنولوژی آغاز میشود که دیوانهوار در جستجوی ماده شیمیایی مناسب برای درمان برادرش است که در اتاق دیگری در حال مرگ است. ملکه راموندا با خبر ویرانگر پیش او میآید: تِچالا مرده است.
کوگلر میگوید: «شروع فیلم دو نفری است. هدف همیشه این است که تماشاگر را در نقطه صفر کشمکش قرار دهید، هرچه باشد – نزدیکترین شخصیت ازنظر انفجار روایی. شخصیت شوری در اینجا معنا پیدا میکند. او تا پیش از مرگ برادرش، هرگز یک روز هم بدون او شناخته نمیشد؛ بنابراین با از دست دادن تِچالا هویت او بهعنوان یک شخص از دست میرود. ما میخواستیم همه شخصیتهای فیلم را در حال مواجهه نهفقط با غصه و فقدان بلکه با مرگ هویتشان، بررسی کنیم. شخصیتها تقریباً در زمان واقعی متوجه میشوند چه اتفاقی برایشان افتاده است، مثل زمانی که ملکه راموندا میگوید، “قرار است اینهمه قدرت داشته باشم، اما من یک زن بدون خانواده هستم.”» (نقشآفرینی پرقدرت باست در جوایز اسکار ۲۰۲۳، نامزدی بهترین بازیگر زن مکمل را برای او به همراه داشت که برندگان آن ۱۲ مارس معرفی میشوند و فیلم در بخش بهترین طراحی لباس، چهرهپردازی و مو، جلوههای تصویری و ترانه نیز نامزد شده است.)
کول میگوید شوری احساس خشم و ناامیدی میکند. «مردم چطور با فقدان کنار میآیند؟ بعضیها خیلی عصبانی میشوند. شوری خیلی باهوش است. چندان اهل سنت و عناصر معنوی فرهنگ واکاندایی نیست؛ پس همهچیز برای او کاربردیتر، عملی و علمی است. سؤال این است: او با این احساس کجا میرود؟»
از دست دادن ستاره «پلنگ سیاه» خود فیلمسازان را سردرگم کرد و باعث شد احساس شکست کنند. آنها فرد اول فهرست خود را از دست داده بودند. کوگلر میگوید: «وقتی فیلمبرداری شروع شد، از خودمان پرسیدیم، “آدمی که این کار را برایش انجام میدهیم اینجا نیست. چطور باید آن را پیش ببریم.” بنابراین منطقی بود فیلم را با آن سکانس شروع کنیم. با این رویکرد توانستیم مادر بودن را هم کاوش کنیم.»
با مرگ تِچالا، واکاندا غرق در آیینهای عزاداری میشود، مراسمی که رنگ سفید بر آن غالب است. جای تعجب نیست: صحنهها و لباسها خیرهکننده هستند. این یکی از آخرین سکانسهایی بود که فیلمبرداری شد، چون نویسندگان باید داستان را تغییر میدادند. با توجه به این که جهان زیر آب و موقعیت آن همچنان در فیلم هست، پیشتولید و فیلمبرداری با تالوکان آغاز شد.
نیت مور، تهیهکننده میگوید: «مارول درمورد تالوکان هیجانزده بود، چون برای تعدادی از تماشاگران فوقالعاده مهم است و برای همه، داشتن یک الهام واقعی و غیر ساختگی جالب است.»
نامور یک شخصیت جذاب است، چون فیلم زمانی را صرف آشکار کردن نهفقط قدرت او، بلکه پیشداستان پیچیده و آسیبپذیری میکند. کوگلر میگوید: «نامور یک شخصیت مرد کهنالگو است که در داستانها و اسطورهها پیدا میکنید – آنها عمر طولانی دارند، اما کامل رشد نکردهاند. او باید یک مرد بسیار عاقل و خیلی قدرتمند باشد، اما به دلیل آسیب روحی در دوران جوانی، دیدگاهش نسبت به دنیا متبلور شده است. او به آسیب روحی خود تمایل دارد، صاحب آن است و برایش راحتتر است در یک حالت غصه دائمی باشد.»
شوری متوجه میشود هدف نامور در درجه اول محافظت از مردم خودش است. کول میگوید: «او حاکم یک ملت است و میخواهد مردمش امنیت داشته باشند. وقتی شوری از گذشته نامور مطلع میشود، دیدگاهی همدلانه با او پیدا میکند.»
انتخاب بازیگر مناسب برای نقش نامور خیلی مهم بود. مور میگوید: «او باید خوشایند و کاریزماتیک باشد و در عین حال جوش و خروش داشته باشد. فقط نمیتواند سنگین باشد، باید روحیه خود را منتقل کند.» کوگلر با تعدادی زیادی بازیگر از تبار آمریکای میانه مصاحبه کرد، اما دائم هوئرتا را از فیلم «بدون نام» به کارگردانی دوستش، کری فوکوناگا در ذهن داشت. کوگلر میگوید: «تنوچ در آن فیلم واقعاً ترسناک است. نقش مردی به نام لیل ماگو را بازی میکند که تمام صورتش خالکوبی است.»
کوگلر تصور میکرد فوکوناگا برای «بدون نام» هوئرتا را از میان بازیگران محلی انتخاب کرد. او میگوید: «تنوچ در آن فیلم واقعاً پرشور است و بعد نشست مطبوعاتی را دیدم و دیدم هیچ شباهتی به شخصیت لیل ماگو ندارد. اهل شوخی است و نگاهی آگاهانه به سیاست نژادی در کشور خود، مکزیک دارد؛ بنابراین در مکالمات خود با تنوچ احساس کردیم بهترین گزینه برای نقش نامور است.»
در میان واکانداییها کسی که بیش از همه با نامور گره میخورد، شوری است که شهر زیر آبی تالوکان را از نزدیک میبیند. رایت، هوئرتا و دیگران شنا در آبهای عمیق را تمرین کردند تا یاد بگیرند چطور نفس خود را در چهار مخزن زیر آب نگه دارند. گروه تولید یک واحد فیلمبرداری ویژه زیر آب مستقر کرد، چون کوگلر بر شبیهسازی قوانین دنیای واقعی تا حد امکان، حتی با کمک جلوههای ویژه اصرار داشت، مور میگوید: «هرچه همهچیز به دوربین نزدیکتر میشد، جلوهای واقعیتر پیدا میکرد.»
حمله تالوکان به واکاندا یک سکانس مهم بود که نیاز به یک مجموعه بزرگ برای تخلیه مخازن آب حاوی صدها هزار گالن آب داشت.
پس از بازنویسی فیلمنامه، فیلمبرداری در استودیوهای آتلانتا متعلق به مارول و همچنین لوکیشنهایی در بوستون/کمبریج (جایی که رایت در حین فیلمبرداری آسیب دید) و تائید تمام جلوههای ویژه – که بودجه تولید فیلم را به ۲۵۰ میلیون دلار رساند – مرحله تدوین فیلم به یک چالش بزرگ برای سازندگان «پلنگ سیاه: واکاندا برای همیشه» تبدیل شد.
نسخه نهایی دو ساعت و ۴۱ دقیقه است. یک دلیل: کوگلر بین سکانسهای اکشن پرتعداد، فضای زیادی برای شخصیتهای پرشمار خود ایجاد کرد – شخصیتهای محبوب که از فیلم اول بازگشتند، از ناکیا جاسوس (لوپیتا نیونگو) و اوکویه جنگجو (دانای گوریرا) تا اِمباکو (وینستون دوک) و همینطور شخصیتهای جدید مانند نامور – تا خودشان را نشان دهند.
کول میگوید: «امیدوار بودیم همه شخصیتهای اصلی فرصت نشان دادن جادوی خود را داشته باشند. این یک فیلم متفکرانه است. قرار نیست از یک سکانس اکشن به بعدی بروید. اعتقاد دارم سکانسهای اکشن به دلیل لحظههای آشنایی با شخصیتها معنادار میشوند.»
در اتاق تدوین بحث سر نحوه کاهش لحظههای اکشن بود که اجرای آن پرهزینه بود، اما گاهی اوقات به روند کار لطمه میزد. کوگلر میگوید: «باید بین قطرات باران میرقصیم، اما برای ما مهم بود این شخصیتها که جنگجو، سرباز و دانشمند هستند، آدمهایی در ارتباط با هم باشند. این فیلم برای من بهاندازه هر چیز دیگر یک درام خانوادگی است. شخصیتها در کنار هم عمل میکنند، اما تعدادی عملاً نسبت خانوادگی دارند و برخی دیگر نقشهای خانوادگی دارند. اینها آدمهایی هستند که زندگیشان کار آنهاست، زندگی آنها محافظت از واکاندا و محافظت از چیزهایی است که دوست دارند. اینها آدمهایی هستند با مشاغلی که هرگز ترک نمیشود. ملکه راموندا هرگز دست از کار نمیکشد. مادران هرگز در مرخصی نیستند. صحنههای دیالوگ درست مثل صحنههای اکشن ضرورت داشت.»
کوگلر در ماه مه ۲۰۲۲ چند نمایش خصوصی برای دوستان نزدیک و خانواده خود برگزار کرد. او میگوید: «شاید ۱۵ نفر بودند که میدانستیم با ما صادق خواهند بود. یک گروه خیلی کوچک بود. فیلم را با هم دیدیم و بعد درمورد آن صحبت کردیم. سعی کردیم چیزی بزرگ بسازیم که ایدههای زیادی در خود داشته باشد: موضوعات زیاد، مکانهای زیاد، دنیاهای زیاد. در این فیلم هفت زبان صحبت میشود؛ بنابراین بزرگترین نگرانی من این بود: آیا فیلم انسجام دارد؟»
شاید منتقدان دقیقاً اینطور فکر نکنند (فیلم در وبسایت راتن تومیتوز بر مبنای ۴۲۴ نقد، رتبه تائید ۸۴ درصد با میانگین امتیاز ۲.۷ از ۱۰ و در متاکریتیک بر مبنای ۶۲ نقد، میانگین ۶۷ از ۱۰۰ را دارد.)، اما فروش ۸۴۲.۹ میلیون دلاری «پلنگ سیاه: واکاندا برای همیشه» از استقبال مخاطبان خبر میدهد.
در همین حال، مارول به این زودی با واکاندا خداحافظی نمیکند و میتوانیم منتظر یک «پلنگ سیاه ۳» باشیم. کوگلر روی چند سریال واکاندا برای مارول و دیزنی پلاس کار میکند و اسپینآف «قلب آهنین» با بازی دومینیک تورن، چهره جدید «واکاندا برای همیشه» در نقش ریری ویلیامز را تهیه میکند، اما با اصرار میگوید که نمیداند در آینده چه فیلمی را کارگردانی خواهد کرد. او میخواهد کمی استراحت کند.
منبع: ایندی وایر (آن تامپسون)