مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
الکساندرا داداریو با وجود شواهد زیادی که خلاف آن را نشان میدهد، هنوز خود را آدم معروفی نمیداند، اما در لحظههایی این موضوع به او یادآوری میشود – نمونه آن اواخر نوامبر ۲۰۲۲، در یک بعدازظهر سرد در یک کافه و آبمیوهفروشی کوچک در وست ویلجِ منهتن. در بیشتر یک ساعت مصاحبه، داداریو بدون آن که جلب توجه کند، ماچا بادام عسلی خود را مینوشید تا این که زنی بهظاهر دانشجو، ذوقزده و مبهوت به میز نزدیک شد.
زن جوان گفت: «ببخشید. من شما را در “وایت لوتوس/نیلوفر آبی سفید” دیدم. شما بازیگر محبوب من هستید.»
چشمان خیرهکننده و آبی دریایی داداریو – که این روزها در تمام ایستگاههای مترو و اتوبوس در نیویورک روی پوسترهای تبلیغاتی نقش بسته است که سریال جدید او، «جادوگران میفر» (Mayfair Witches) را تبلیغ میکنند – با تعجب واقعی گشاد شدند. او نگاهی به اطراف انداخت، انگار میخواست مطمئن شود بازیگر دیگری از «وایت لوتوس» در کافه نیست.
البته که نبود. فقط این زن بود که میلیونها نفر، نقشآفرینی نامزد جایزه امی او را در نقش ریچل در فصل اول سریال پرطرفدار اچبیاو دیدند. این زن که در «جادوگران میفر»، در اولین حضور خود در نقش اصلی یک سریال تلویزیونی بزرگ، نقش دکتر روآن فیلدینگ را دارد – یک جراح مغز و اعصاب جوان که متوجه میشود از تبار و وارث خاندان میفر است، سلسلهای قدرتمند از جادوگران که توسط وجودی شوم به نام لشر (جک هیوستون) تسخیر شدهاند.
داداریو لبخندی زد، بلند شد و زن جوان را در آغوش گرفت. او اذعان کرد لباسی که به تن دارد – یک کت با طرح یوزپلنگ، ژاکت یقهدار مشکی و صندلهای بنددار مشکی – برای این فضا کمی اغراقآمیز است، اما او مستقیم از یک جلسه عکاسی حرفهای آمده بود. داداریو درحالیکه دوستِ زن جوان، با موبایل عکس انداخت، طوری ژست گرفت که انگار روی فرش قرمز است.
«خوب شد؟» او از آن دوست پرسید و فرصت داد که عکس را بررسی کند و مطمئن شود لازم نیست عکس دیگری بگیرند. واقعاً لازم نبود.
این یک منطقه آشنا برای داداریو ۳۶ ساله است که با سازماندهی فردی بیگانه نیست. اینستاگرام او با نزدیک به ۲۳ میلیون دنبالکننده، پر است از عکسهای باسلیقه در پاریس با برج ایفل، در خانه در لس آنجلس با همسر جدید خوشتیپش و در تعطیلات – یک ترکیب دقیق از الهامبخش بودن و جذابیت که ویژگی یک اینفلوئنسر ماهر از نسل هزاره جدید است. چه اسم آن را همراهی با مد روز بگذارید یا یک رویکرد هوشمندانه – به نظر میرسد داداریو کار درستی را انجام میدهد.
اما پس از یک سری نقشهای اکشن-ماجراجویی، اغلب نقش قهرمانان – آنابث چیسِ نیمه خدا در دو فیلم «پرسی جکسون» و سامر کوئین، نجاتغریق نترس در «گارد ساحلی/ بیواچ» – شخصیتهایی که داداریو در سالهای اخیر انتخاب کرده است و قانعکنندگی او در فرورفتن در آنها، از اعماق بیشتر نشان دارد؛ مانند ریچل در «وایت لوتوس» که از تصمیمات بزرگ خود در این اواخر ناراحت است، روآن نیز باید نیروهای متضاد درون خود را برآورد کند. شکلی از تاریکی در او، ظاهر زیبایش را نقض میکند.
داداریو گفت همین پیچیدگی بود که او را به سمت سریال جدید ایامسی کشاند که بر مبنای سهگانه ترسناک و محبوب «زندگیهای جادوگران میفر» نوشته آن رایس در دهه ۱۹۹۰ ساخته شده است. در مصاحبه میشد احساس کرد محرکهای کمتر مطبوع روآن، به همان اندازه برای او جذاب بوده است.
او پرسید: «اگر به شما قدرت داده شود، چه کار میکنید؟ میتوانید خودتان را کنترل کنید و فقط خوبی کنید؟ بعید میدانم هیچکدام از ما بتواند بگوید، بله.»
«جادوگران میفر» که اولین اپیزود آن ۸ ژانویه پخش شد، دومین سریال بزرگ ایامسی با اقتباس از کارهای رایس است و شبکه امید دارد با آن یک جهان تلویزیونی بسازد. ایامسی در ۲۰۲۰، یک سال پیش از مرگ رایس، حقوق ۱۸ رمان او ازجمله خیلی از کتابهای مجموعه بسیار موفق او، «وقایعنگاری خونآشام»، همینطور سهگانه «میفر» را به دست آورد. بازسازی «مصاحبه با خونآشام» که اکتبر پیش از این شبکه به نمایش درآمد، اولین سریال از حداقل پنج مجموعه تلویزیونی مبتنی بر رایس است که ایامسی امیدوار است تولید کند.
این دو مجموعه کتاب روی هم دهها میلیون نسخه فروش داشتند و طرفداران خیلی سرسختی دارند که با دقت، هر تصمیم در یک اقتباس تصویری از کتابها را موشکافی میکنند، ضمن این که همیشه مهربان نیستند یا روشنبینانهترین دیدگاهها را ندارند. (تعدادی از طرفداران واکنش خیلی بدی به «مصاحبه با خونآشام» نشان دادند که در میان چیزهای دیگر، آرایش نژادی برخی از شخصیتها را تغییر داد؛ سریال از قبل برای فصل دوم تمدید شد.) داداریو با این نوع استرس آشناست.
او گفت: «وقتی در “پرسی جکسون” بازی میکردم، فشار مشابهی بود. البته همیشه با کسانی روبرو خواهید شد که از کار ایراد بگیرند؛ بنابراین فقط باید با نیت خوب وارد شوید و سعی کنید به شخصیت جان ببخشید.»
تیم مغز متفکر «جادوگران میفر» نیز از این موضوع آگاه بود و همین باعث شد انتخاب بازیگر نقش اصلی اهمیت ویژهای داشته باشد. استا اسپالدینگ، گرداننده سریال که آن را با همکاری میشل اشفورد خلق و تولید کرد، از انطباقپذیری و همهفنحریف بودن داداریو بهعنوان عامل اصلی در انتخاب او برای نقش روآن اشاره کرد.
اسپالدینگ گفت: «نکته گولزننده و پیچیده نقش روآن این است که او قرار است جادوگر شود، اما در ابتدا یک جراح است؛ بنابراین باید باور کنید این زن میتواند با گام بلند از راهروهای یک بیمارستان بگذرد، به اتاق عمل برود، مغز یک فرد را باز و او را عمل کند.»
داداریو گفت: «من کتابهای آن رایس را نخوانده بودم، اما درباره او چیزهایی شنیده بودم. احساس کردم یک فرصت یادگیری باحال است تا بفهمم چه چیزی او را ترغیب کرد این نوع داستانها را بنویسد. برای من سرگرمکننده بود.»
مطالعه آثار رایس برای داداریو در توسعه شخصیت روآن فوقالعاده مفید بود. او گفت: «فکر میکنم سریال درباره رابطه بین خیر و شر است و این که ما کی هستیم و یک زن چه جایگاهی در جهان دارد. مهم نیست شما چه نوع قدرتی دارید، آیا مردم به آن حسادت میکنند؟ تکهای از شما را میخواهند؟ میتوانید در یک زمان آشفته و با هم باشید؟»
او گفت: «روآن یک شخصیت بسیار پیچیده است. من شیفته رابطه آن رایس با دنیای اطرافش شدم. او در جوانی یک فرزند را از دست داد. او گاهی به کلیسا میرفت، گاهی نمیرفت، اما واقعاً به خدا ایمان داشت. او به ارواح هم اعتقاد داشت و درگیر مطالعات فراطبیعی شد. این به من کمک کرد این داستانها و ماهیت بیرونی خیلی از آنها را درک کنم.»
داداریو، دختر دو وکیل نیویورکی، با فشارها و الزامات دنیای کارمندی نیز بهخوبی آشنا است. او بعد از تحصیل در «مدرسه حرفهای کودکان» – یک موسسه در آپر وست سایدِ نیویورک که برای بازیگران و رقصندههای کودکِ مشتاق طراحی شد – اولین نقش حرفهای خود – لوری لوئیس در سریال روزانه «همه بچههای من» از ایبیسی – را در ۱۶ سالگی به دست آورد. پس از بازی در نقشهای کوچک در دو سریال «قانون و نظم» و «سوپرانوها»، موفقیت بزرگ او در ۲۲ سالگی حاصل شد، زمانی که در «پرسی جکسون و المپنشینان: دزد آذرخش» (۲۰۱۰) بر مبنای رمانهای فانتزی کودکانه ریک ریوردن، نقش اول زن را عهدهدار شد.
او گفت: «بچهها طرفداران بسیار خوبی هستند. آنها یک فیلم را سخت قضاوت نمیکنند، چون چیزی بهتر از دوست داشتن شخصیتها نمیشناسند.»
او گفت تجربه بازی در «پرسی جکسون» او را تا حدی آماده کرد تا هفت سال بعد در ریبوت یک فرنچایز محبوب دیگر بازی کند، این بار برای بزرگسالان: «گارد ساحلی» (۲۰۱۷). هرچند منتقدان آن را دوست نداشتند، اما فیلم مسیر او را تغییر داد.
او گفت: «”گارد ساحلی” افق کاری و نوع نقشهایی را که به من پیشنهاد میشد، تغییر داد، شاید نه به شکل مثبت، اما خوشحالم در آن فیلم بازی کردم.”
درحالیکه «گارد ساحلی» داداریو را در کانون توجه قرار داد، اما جایگاه کاری او را تقویت نکرد، بهطوریکه سالها پیش از همهگیری، احساس کرد متوقف شده است.
با فصل اول «وایت لوتوس»، موقعیت داداریو تقویت شد. ریچل که تازه ازدواج کرده و در ماهعسل به سر میبرد، کمکم احساس میکند شاید تصمیمش برای ازدواج با شین (جیک لیسی) که از خانوادهای ثروتمند میآید و به شکلی نفرتانگیز همیشه خودش را محق میداند، یک اشتباه بزرگ بوده است. ریچل یکی از معدود شخصیتهای واقعاً خوشایند فصل اول «وایت لوتوس» است.
مایک وایت، نویسنده و کارگردان «وایت لوتوس» گفت: «ریچل در فصل اول یکی از معدود شخصیتهایی است که نیاز بود بهنوعی دوستداشتنی باشد، بهگونهای که دیگر شخصیتها نباشند. رویکرد طبیعی و متواضعانه الکساندرا به این شخصیت، خیلی شیرین بود.»
داداریو که به گفته خودش یک دلشکستگی عاشقانه مشابه ریچل را تجربه کرد در این نقش سُر خورد. او درباره ریچل گفت: «با پشت سر گذاشتن کووید، واقعاً با او ارتباط برقرار کردم. او در یک دنیای فانتزی زندگی میکند که در آن قرار است همهچیز خوب باشد و او همیشه سعی میکند راضی باشد. گفتن آن داستان چیزی بسیار دلخراش و پالایشی داشت.»
با این که هر فصل «وایت لوتوس» یک بازیگر جدید دارد، داداریو گفت اگر مایک وایت بخواهد آماده بازگشت است. «مطمئناً، بله. هرچند فکر نمیکنم سریال به اینجا برسد. فکر میکنم یک آنتولوژی است، البته بهجز جنیفر کولیج، اما اگر مایک ایده خوبی داشته باشد و از من بپرسد، آمادهام، چون به او اعتماد دارم. درهرحال خیلی خوشحالم که بخشی از این پروژه بودم.»
داستان ریچل درنهایت یک تراژدی است، یک مطالعه تأسفبار در مورد فشارهای طبقه اجتماعی و هزینه سازش. اگر شخصیت داداریو در «جادوگران میفر» تیرهتر است، شاید بیشتر در نوع باشد تا درجه، اما با تاریکی روآن، قدرت میآید.
داداریو گفت: «روآن با پنجه پا از مرز بین خیر و شر رد میشود و کاوش این مسئله جالب است.»
اسپالدینگ و اشفورد میدانستند برای فشرده کردن داستان روآن در هشت اپیزود با چالش مهمی مواجه میشوند: «ساعت جادوگری»، اولین کتاب این مجموعه بیش از ۱۰۰۰ صفحه دارد.
آنها توالی زمانی داستان را از نو ساختند و بسیاری از عناصر تاریخی را در بخشهای کوتاه که در ابتدای هر اپیزود ظاهر میشوند، متراکم کردند. ضمن این که یکی از شخصیتهای اصلی رمانها، مایکل کوری، مرد محبوب روآن را با شخصیت دیگری، آرون لایتنر ترکیب کردند و به یک شخصیت جدید، سیپرین گریو با بازی تونگایی چیریسا رسیدند.
چیریسا ۴۱ ساله که تازه کارش را در هالیوود شروع کرده است، به یاد میآورد اولین بار داداریو را در نیو اورلینز، جایی که سریال سال گذشته در آن تصویربرداری شد، ملاقات کرد.
او گفت: «احساس میکردم دختر همسایه است. همه چیزهایی که تجربه کرده، به او یک حس بسیار متعادل نسبت به خودش داده است.»
داداریو هنوز هم خودش را دختر همسایه میبیند – خوب، شاید دختر همسایه بسیار محبوب و جذاب. او گفت هنوز باید برای نقشها تست بازیگری بدهد. در خیابان آدمهای زیادی دور و بر او جمع نمیشوند. هنوز هم میتواند در شهر زادگاهش قهوه بخورد، درحالیکه – عمدتاً – ناشناس بماند.
لیسی، همبازی او در «وایت لوتوس» گفت: «فراتر از اینهمه زیبایی، استعداد و فریبندگی، او فقط یک نیویورکی باحال است.»
منبع: نیویورک تایمز، نیویورک پست
تماشای سریال جادوگران میفر در نماوا