مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
دنیل کریگ تقریباً فراموش کرده بود نقش بنوا بلانک را چطور بازی کند. صحبت توانایی بازیگری او نیست – بازیگر متولد انگلیس در سه دهه دوران حرفهای خود همیشه تأثیرگذار بوده است. نه، این لغزش حافظه به خاطر صدا بود. درحالیکه کریگ آماده میشد در «پیاز شیشهای: یک چاقوکشی اسرارآمیز» (Glass Onion: A Knives Out Mystery) نقش کارآگاه زیرک را تکرار کند، صدای تودماغی و لحن کشدار این شخصیت در فیلم اول را جستجو میکرد. او میگوید: «من فقط ننشستم و نگفتم “همهچیز ردیف است، صدا آنجاست.” میخواستم برگردم و بهنوعی دوباره کارهای اولیه را انجام دهم.»
مگر یک صدا چه چیز دارد؟ معلوم شد برای یک کارآگاه، خیلی چیزها دارد. یک روش بازجویی و عامل حواسپرتی است، ابزار چندمنظوره تا گروهی مظنون را تحت کنترل نگه داشت و همزمان حقایق پرونده را در مقابل آنها افشا کرد. کریگ درمورد لحن خاص بلانک میگوید: «نوع حرف زدن او رگهای از تنسی ویلیامز دارد، رگهای از شلبی فوت، مورخ دارد. تلاش برای خلق چیزی است که کمی ماورایی باشد.»
کریگ میگوید تکرار لهجه بلانک هم سخت بود، هم نبود. «من نگران بودم. واقعاً مراقب بودم. به این فکر میکردم، “خدایا، اگر به این تبدیل شود که من از تقلید خودم تقلید کنم، فاجعه میشود.” اما بهمحض شروع کار آن لهجه خیلی سریع برگشت.»
کریگ بر این باور است چه نوای موزونِ روش قیاسی شیک شرلوک هولمز باشد یا رایحه برتریطلبی بلژیکیِ پرحرارت و اشتیاق هرکول پوآرو، در صدای بلند یک کارآگاه خصوصی باید حسی از تسلط مرموز باشد. او درباره صف بلند کارآگاهان داستانی پیش از خود، میگوید: «یکی به دیگری ختم میشود. همه آنها با هم نسبت خونی دارند.» البته، تنها این نسبت خونی نیست که «پیاز شیشهای» در خود دارد.
بلانک با بازی کریگ در ادامه فیلم «چاقوکشی» (۲۰۱۹) به نویسندگی و کارگردانی ریان جانسون، خود را درگیر یک معمای قتل کاملاً جدید میبیند – این یکی بر گروهی از دوستان داری امتیاز ویژه در یک جزیره یونانی متمرکز است.
فیلم جدید تا آنجا که میتوان تصور کرد از حال و هوای نیو انگلندی سرد نسخه اصلی «چاقوکشی» فاصله دارد و این رویکرد از عمد بوده است. جانسون میگوید: «این یکی شاید کمی بیشتر از “چاقوکشی” حال و هوای «دکتر استرنجلاو» را تداعی کند.» این انتخابی بود که نیاز داشت بلانکِ کریگ حتی بیشتر از حد معمول جالب و هیجانانگیز باشد – بهخصوص در بخش اول فیلم، به دلایلی که نمیخواهیم در اینجا رو کنیم. جانسون میگوید: «این چیزی است که دنیل بهخوبی در آن تثبیت شده است.»
کریگ درباره این که چه زمانی امکان ساخت دنباله «چاقوکشی» به واقعیت تبدیل شد، توضیح میدهد: «لحظه ناگهانی نبود که بگوییم “اوه، حالا کار را شروع کنیم.” اما معنای موفقیت “چاقوکشی” این بود که ما میتوانستیم آزادانهتر شروع به گفتوگو کنیم و میتوانستیم بگوییم، “خوب، بیایید درمورد آن صحبت کنیم، چون واضح است اگر بخواهیم این کار را انجام دهیم، احتمالاً میتوانیم.”»
تعجبآور نیست که هم جانسون و هم کریگ از طرفداران قدیمی ژانر معمای قتل هستند. کریگ میگوید: «خواندن قصههای شرلوک هولمز شگفتانگیز است – اخیراً تعدادی از آنها را خواندم – و چقدر شبیه قصههای جنایی مدرن هستند. همان کلیشههای تکرارشونده را دارند که ما بارها و بارها از آن استفاده میکنیم، استعارههایی که امتحان خود را پس دادهاند – و جواب میدهند.»
کریگ با کلیشههای تکرارشونده – یا دنبالهها بیگانه نیست. او سال گذشته، بالاخره به کار خود در نقش جیمز باند که بیشترین حضور یک بازیگر در قالب ۰۰۷ است، پایان داد، اما متوجه شد مستقیماً با جانسون به یک دنباله دیگر میرود، اما این فقط یک فرنچایز دیگر برای باند سابق نیست. او میگوید: «کاری که فیلمهای ریان به بهترین شکل انجام میدهند این است که ژانر را زیر و رو میکنند، بهطوریکه تصور میکنید در حال تماشای یک نوع معمای قتل قدیمی از جنس آگاتا کریستی هستید، اما درواقع چنین چیزی نمیبینید، چیز دیگری میبینید.»
مانند فیلمهای اخیر کریگ در نقش باند، دو فیلم «چاقوکشی» نیز خیلی بیشتر از همعصران قدیمیتر خود به روح زمانه ما گره خوردهاند. کریگ میگوید: «اگر کریستی امروز مینوشت، از میلیاردرهای کسب و کار اینترنتی مینوشت، از ستارههای رسانههای اجتماعی مینوشت.»
در «پیاز شیشهای»، نقش چنین شخصیتهایی را یک گروه بازیگر توانا شامل ادوارد نورتون، جنل مونی، کاترین هان، لزلی اودوم جونیور، جسیکا هنویک، مدلین کلاین، کیت هادسون و دیو باتیستا بازی میکنند. چرخشهای داستانی سریع و خشمگین میشوند: یکی از این شخصیتها یک قاتل است و بقیه بیشتر از آن چیزی هستند که به نظر میرسند. برخی از شخصیتها بیشازحد واکنش نشان میدهند، درحالیکه تعدادی دیگر فقط سعی میکنند مورد سوء ظن قرار نگیرند.
«پیاز شیشهای» مانند اولین «چاقوکشی» نیاز به دو بار دیدن (و حتی سه بار و چهار بار) دارد. جانسون استاد خروج نقدینگی است. لحظههایی در بخشهای اول و دوم فیلم هست که وقتی از یک زاویه متفاوت به آن نگاه شود، مانند لبخند مونالیزا، جزئیات جدید و هیجانانگیزی را آشکار میکند. کریگ میگوید: «به نظر من اگر بخواهید سر دربیاورید چه خبر است باید یک بار دیگر فیلم را ببینید. ریان دائم شطرنج سهبعدی بازی میکند و نه با خودبزرگبینی، بلکه به شیوهای واقعاً فراگیر و سخاوتمندانه. امتیازهایی میگیرید، امتیازهای دائمی و اگر فیلم را خوب تماشا کنید و از آن لذت ببرید و تمرکز کنید، به تکتک آنها میرسید.»
شخصیت بلانک در «پیاز شیشهای» تغییر نمیکند. ضمن این که کریگ میگوید نیاز ندید برای تکرار این نقش از الهامات بیشتری استفاده کند. «من میخواهم او همان چیزی باشد که هست و کمی هم معمایی باشد. واقعاً نمیخواهم شخصیت او را واکاوی کنم، چون فکر نمیکنم موضوع فیلمها این باشد. یک مطالعه شخصیت نیست. من تا الان زیاد این کار را کردهام. دیگر بس است (میخندد). از شوخی بگذریم، او همین است که هست و این بار میبینیم چه کسی است، اما نه بیشتر از حد لازم. نکته عالی این است که ریان این شخصیت را مینویسد و او در صفحه حضور دارد، من مجبور نیستم به او شاخ و برگ بدهم. حرف برای گفتن زیاد دارم، اما واقعاً هرگز نمیخواهم در فیلم باشند.»
بلانک در فیلم جدید کت و شلواری با طرح راهراه بسیار باریک به تن دارد. کریک با تحسین کار جنی ایگن، طراح لباس میگوید: «من خودم تا حدی ژاک تاتی را در نظر داشتم و میخواستم او را وارد کنم. قضیه کلاه همین است و هرچند در صحنه اول نمیبینید، اما من شبیه تاتی در “تعطیلات آقای اولو” جورابهای زرد روشن پوشیدهام. ضمن این که میخواستم شبیه کری گرانت در “دستگیر کردن دزد” باشم، این اتفاق نمیافتد، اما توپ را در آن جهت کلی پرتاب کردم.»
در نگاه اول به نظر میرسد بین شخصیتهای فیلم و نمونههای واقعی شباهتهایی وجود دارد. جانسون درباره منابع الهام خود میگوید: «متوجه شدم اگر شخصیتها را شبیه افراد خاصی کنم، خیلی زود خستهکننده میشوند؛ بنابراین بهنوعی مجبور شدم ارتباط را قطع کنم و فقط عقب بروم و شخصیتها را خیلی کلیتر بنویسم، اما بهطور کلی آشنایی را دوست دارم، چون بخش بزرگی از دلیل ساختن این فیلمها این است که ژانر را بگیریم و تا حد زیادی در زمان حال قرار دهیم. اعتقاد دارم اگر آگاتا کریستی امروز مینوشت، این نمونهها را در کتابهایش داشت. او درباره آدمهایی مینوشت که در جامعه همعصر او بسیار آشنا بودند.»
«پیاز شیشهای» چند نقشآفرینی کوتاه، اما درخشان دارد. جانسون میگوید: «ما موفق شدیم تمام کسانی را که در بالای فهرست آرزوهایمان بودند، در فیلم داشته باشیم. نمونه آن آنجلا لنزبری و استیون ساندهایم که خیلی سخاوتمند بودند و برای این کار وقت گذاشتند. من شیفته تئاتر موزیکال و طرفدار پر و پا قرص ساندهایم و لنزبری هستم، بنابراین خیلی سپاسگزارم ده دقیقه به من فرصت دادند تا بگویم کارشان برای من چه معنایی دارد. بازی آنها در فیلم ازنظر من یک هدیه واقعی بود.»
«پیاز شیشهای» اولین دنباله سینمایی کارنامه جانسون است و این مسئله کمی او را ترسانده بود. «ما میخواستیم این فیلم با اولی خیلی متفاوت باشد و برای بودن دلیل خاص خود را داشته باشد. نمیخواستیم یک ادامه یا تکرار فیلم اول باشد. این نگاه کمک کرد، چون با یک چالش جدید روبرو بودیم، یک فیلم جدید، دکورهای جدید و این سؤال را از خودمان میپرسیدیم که “اوه خدای من، درست از کار درمیآید یا نه؟” و ناگهان فشار کم شد.»
کریگ درباره این مسئله توضیح میدهد: «من با هر پروژه جداگانه مواجه میشوم. این واقعیت من را خوشحال میکند که توانستم با جیمز باند سالها یک شخصیت را تکرار کنم. درمورد باند همیشه به خودم میگفتم تا وقتی هیجانانگیز و چالشبرانگیز باشد آن را ادامه میدهم. درمورد نقش بلانک همین نظر را دارم. هر کدام موجودیت جداگانهای دارند. به آخرین فیلمی که وارد این مجموعه میشود فکر نمیکنم و این واقعیت که ریان داستان فیلمها را از هم مستقل کرد، خیلی حس آزادی ایجاد میکند.»
صحنه محبوب کریگ و جانسون در فیلم کدام است؟ کریگ با زیرکی از پاسخ دادن به این پرسش طفره میرود، اما جانسون به آخرین سکانس فیلم اشاره میکند. «سکانسی را دوست دارم که بلانک در پایان همهچیز را کنار هم قرار میدهد. دنیل مثل همیشه خیلی دقیق خود را آماده کرد. معمولاً یک تکگویی ۲۰ دقیقهای از اوست، انگار روی صحنه تئاتر است. برای من یک لذت مطلق است، چون به معنای تلاش برای طراحی است و ما درواقع این کار را با هم انجام میدهیم.»
بازی در نقش بنوا بلانک، به همان اندازه که سرگرمکننده به نظر میرسد، همیشه آسان نیست. کریگ میگوید: «فقط باید به این واقعیت اعتماد کنید که داستان را تعریف میکنید و وقتی همهچیز را میبینید، متوجه میشوید چه خبر است.» پیش از شروع فیلمبرداری “پیاز شیشهای”، او چند ماه را صرف یادگیری و وایادگیری دیالوگهای اغلب قلمبه و سخت بلانک کرد تا نقشآفرینی خود را طبیعی نگه دارد، اما میگوید فیلمنامه جانسون کار را برای او ساده کرده بود. «فیلمنامه خیلی بامزه است. بهعنوان یک بازیگر بهترین ابزار است. شما همهچیز را دارید و آنها با هم جمع میشوند و جواب میدهند.»
جانسون موافق است. او میگوید: «احساس خوشبختی میکنم چند بازیگری که حالا چند بار با آنها کار کردهام، در عین حال دوستان عزیز من هستند. بهترین چیزی که میتوانید بخواهید پیدا کردن همکارانی است که دائم با آنها کار کنید و از این طریق به استانداردهای بالاتر برسید. در این صورت به لحاظ هنری انگیزه بیشتری پیدا میکنید و تجربهای عالی خواهید داشت.»
بنابراین، بله، چه به خاطر شانس و اقبال چه هر چیز دیگر، کریگ یک سال پس از پایان کار خود بهعنوان معروفترین جاسوس دارای مجوز کشتن در جهان، به یک شخصیت نمادین دیگر برخورد کرد – شخصیتی که خوشبختانه بیشتر از او خواهیم دید. جانسون و کریگ از قبل برای سومین فیلم «چاقوکشی» قرارداد امضا کردهاند و جانسون این روزها سخت در حال کار روی پرونده بعدی بلانک است. همه اینها باعث میشود این سؤال به ذهن شما برسد آیا هیچ بخش از کریگ درمورد قرار گرفتن در مرکز یک فرنچایز موفق دیگر، بلافاصله پس از رها کردن یکی دیگر، دچار تردید میشود؟ آیا ترس در دل بنوا بلانک افتاده است؟
کریگ با خنده میگوید: «باید خیلی خوششانس باشم. من مشکلات را میدانم و میدانم چه چیزی ممکن است اشتباه باشد، اما درنهایت، اگر به کار یک گروه بااینهمه استعداد گند بزنید، فقط و فقط خودتان مقصر هستید.»
«پیاز شیشهای: یک چاقوکشی اسرارآمیز» از ۲۳ دسامبر ۲۰۲۲ در نتفلیکس پخش شد.
منبع: نتفلیکس، اسکوایر