مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

سپتامبر پیش وقتی تیم بیسبال یانکیز در یک بازی خانگی در نیویورک، برد ساکس را ۵-۴ شکست داد، دوربین‌ها در بین تماشاگران تصویر فردی را ثبت کردند که در کل بازی لبخندی به پهنای صورت داشت. این صحنه غیرعادی به‌طور گسترده در رسانه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد.

اما این فرد یکی از طرفداران یانکیز نبود: حرکت عجیب و غریب او بخشی از فعالیت تبلیغاتی برای فیلم بسیار ترسناک «لبخند» (Smile) بود که حالا روی پرده سینماهای دنیا است.

«لبخند»
سوسی بیکن

فیلم درباره دکتر رز کاتر (سوسی بیکن)، درمانگر یک مرکز پزشکی است که از ده سالگی و بعد از دیدن خودکشی مادرش بار سنگینی را به دوش کشیده است. سلامت روان او زمانی رو به وخامت می‌گذارد که یک بیمار، زنی جوان به نام لورا (کیتلین استیسی) در مقابل چشمان او به شکلی عجیب خودکشی می‌کند.

بعد از این اتفاق رز دچار تجربیات نگران‌کننده و دلهره‌آور می‌شود که او را به این باور می‌رساند با چیزی فراطبیعی روبروست. او خود را در تسخیر موجودی نامرئی ازنظر دیگران می‌بیند که بدن قربانیانش را اشغال می‌کند، مدام در جاهایی که انتظارش نمی‌رود ظاهر می‌شود و خود را با ترسناک‌ترین لبخندی که تابه‌حال دیده‌اید نشان می‌دهد. هر کس او را می‌بیند درنهایت خود را به طرز وحشیانه‌ای می‌کشد و نفرین را به کسی که از نزدیک شاهد مرگش بوده است منتقل می‌کند. درنتیجه این طلسم وحشتناک از بدنی به بدن دیگر حرکت می‌کند. به‌تدریج رز به نتیجه می‌رسد که شاید کلید رهایی او، کندوکاو در تجربیات دردناک خود در دوران کودکی باشد.

جنت کتسولیس، منتقد نیویورک تایمز، «لبخند» را «فیلمی باظرافت» توصیف کرد که «لبخند در آن نقش زخم‌های عمیقی را دارد که خون آن را نمی‌توان بند آورد.»

«لبخند»
کایل گالنر و سوسی بیکن

پارکر فین که «لبخند» اولین فیلم بلند او در مقام کارگردان است، می‌گوید مجذوب لبخندهای شوم شد، اما نه به این خاطر که هراس‌انگیز هستند. فیلم‌های ترسناک همیشه این کار را می‌کنند. در «مردی که می‌خندد» (۱۹۲۸)، شخصیت نجیب‌زاده با بازی کنراد فایت محکوم است همیشه با دهان گشوده لبخند بزند. در «درخشش» (۱۹۸۰)، جک نیکلسون با پوزخند، یک تبر و گفتن جمله «جانی اینجاست!» از بین درِ شکافته به شلی دووال سلام می‌کند و در «برو بیرون» (۲۰۱۷)، لبخند اشک‌آلود و از روی ناامیدی بتی گابریل به دنیل کالویا نشان از یک نقطه عطف شوم دارد.

یکی از تازه‌ترین نمونه‌های لبخندهای شوم را در تیتراژ پایانی فیلم «پرل» به کارگردانی تی وست شاهد هستیم که میا گاث برای مدتی طولانی و به شکلی دیوانه‌وار رو به دوربین پوزخند می‌زند. دراین‌بین، برخی لبخندها به‌ظاهر نوید خودمانی بودن می‌دهند – از دلقک‌هایی مانند جوکر گرفته تا عروسک‌هایی مثل چاکی و شکم‌گوهایی نظیر شخصیت آنتونی هاپکینز در فیلم «جادو» (۱۹۷۸).

«لبخند»

به اعتقاد فین، آنچه یک لبخند را به‌قدری ترسناک می‌کند تا فیلمی حول محور آن ساخته شود، چیزی است که در خود پنهان دارد. او می‌گوید: «ما با آسیب‌های روحی دست و پنجه نرم می‌کنیم و برای این که اجازه ندهیم کسی به درونمان وارد شود، نقاب لبخند می‌زنیم. من می‌خواستم در این فیلم لبخند، نقابی برای پنهان کردن مقاصد واقعی اهریمن باشد.»

فین ۳۵ ساله که در آکرون، اوهایو بزرگ شد، پسر یک پدر عاشق فیلم است که در ویدیو کلوب‌ها نوارهای وی‌اچ‌اس را زیر و رو می‌کرد تا کارهای عجیب و غریب پیدا کند. فین برای ساختن اولین فیلم بلند خود نیم‌نگاهی به فیلم‌های ترسناک درباره «یک افسانه شهری که ذاتاً با آن آشنا هستید و همیشه کاملاً مقابل چشمتان است» داشت – نظیر دو فیلم‌ ژاپنی «حلقه» و «درمان» که پیش‌فرض آن‌ها تسلط شیطان بر رفتار آدم‌ها است.

او همچنین فیلم‌هایی مانند «بچه رزمری» و «امن» را در نظر داشت که ملودرام و وحشت را در هم می‌آمیزند. فین می‌گوید: «دوست داشتم این موضوع را کاوش کنم که چه حسی دارد ذهن یک فرد بر ضد او عمل کند و چه حسی دارد یک شر ناشناخته که نمی‌توان آن را تعریف کرد و نمی‌توان از آن فرار کرد، ما را دنبال کند.»

«لبخند»

سازندگان فیلم برای ترسیم لبخندها هیچ مشاوری نداشتند، اما فین می‌گوید خودش وقتی از بازیگران – و نه از سازندگان جلوه‌های دیجیتال – می‌خواست لبخندهای خود را ترسناک کنند، به‌نوعی نقش مشاور را داشت. در تمرین‌ها بازیگران در چند متری هم می‌ایستادند و به‌نوبت لب‌هایشان را منقبض می‌کردند، نگاهشان را خیره‌‌تر می‌کردند و به واکنش‌ها دقت می‌کردند تا ترسناک‌ترین لبخندی که می‌توانست روی صورتشان شکل بگیرد، ایجاد شود. فین می‌گوید: «مطمئناً خیلی مضحک به نظر می‌رسیدیم.»

«لبخند» از اواخر سپتامبر ۲۰۲۲ که وارد چرخه اکران شد، تماشاگران و منتقدان را تا حد زیادی به وجد آورد و دو آخر هفته متوالی در صدر جدول باکس آفیس قرار گرفت. فیلم تا ۲۱ نوامبر بیش از ۲۱۴ میلیون دلار فروش داشت که با توجه به بودجه ۱۷ میلیون دلاری پروژه رقم بسیار قابل ملاحظه‌ای است. خیلی‌ها این نکته را ستایش کردند که «لبخند» هیچ ابایی ندارد تماشاگران را با کلیشه‌های تکرارشونده و آزمایش‌شده ژانر وحشت هیجان‌زده کند. موفقیت فیلم به نظر گواه این مسئله است که فیلم‌های ترسناک که واقعاً شبیه فیلم‌های ترسناک هستند، همچنان بازار دارند. این نظریه فقط یک مشکل دارد: «لبخند» واقعاً درباره آسیب روحی و روانی است.

فین می‌گوید: «من عاشق ایده به کار بردن وحشت در قالب استعاره هستم، اما به‌عنوان یک تماشاگر برای من ناامیدکننده است که وحشت فقط در حد استعاره پیش برود و خود را متعهد نداند واقعاً به چیزی تبدیل شود که برای ترساندن تماشاگر طراحی شده است.»

«لبخند»
سوسی بیکن و پارکر فین

ازقضا یکی از روش‌های محبوب فین برای انجام این کار توسل به یکی از کلیشه‌ای‌ترین تمهیدات کارهای ترسناک است: جامپ اسکر یا همان زهره ترک کردن تماشاگر. خیلی‌ها جامپ اسکر را به‌عنوان یک روش از روی تنبلی برای مبهوت کردن تماشاگر، بدون این که واقعاً او را بترساند، رد می‌کنند و پرهیز از آن در فیلم‌های ترسناک به اصلاح فرهیخته را یکی از عوامل موفقیت این ژانر فرعی می‌دانند، اما فین همچنان عاشق این ایده است که یک آدم بد درحالی‌که اصلاً انتظارش را ندارید از پشت بوته بیرون بپرد. برای او این تنها یک راه دیگر برای خلق تجربیات از ته دل ترسناک است که وحشت را از ژانرهای دیگر جدا می‌کند.

او می‌گوید: «بعضی‌ها اصلاً از جامپ اسکر خوششان نمی‌آید، اما من عاشق یک جامپ اسکر خوب هستم. می‌خواستم در فیلم از جامپ ‌اسکرهایی استفاده کنم که حساب‌شده هستند و به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که تماشاگر را سرپا نگه می‌دارند، به‌نوعی در سطح شیب‌دار قرار می‌گیرند و نحوه ترساندن تماشاگر را تغییر می‌دهند.»

فین امیدوار بود فیلم او جایی بین یک درام متکی بر شخصیت و چیزهای دیگر که باعث می‌شود تماشاگر از ترس جیغ بزند باقی بماند. او می‌گوید: «می‌خواستم فیلمی بسازم که واقعاً ماهرانه باشد، تجربه‌ای کاملاً منحصربه‌فرد خلق کند و در عین حال یک داستان شخصیت‌محور با هدف بررسی شرایط انسانی باشد، اما در عین حال قرار بود باعث شود تماشاگران از جای خود بپرند و کلی جیغ بزنند.»

«لبخند»

برای سوسی بیکن آنچه بازی در نقش رز را جذاب کرد «جنبه کاملاً انسانی این شخصیت» بود. او می‌گوید: «من همیشه می‌خواستم در یک فیلم ترسناک بازی کنم. یکی از کلیشه‌های این ژانر دخترانی است که فقط جیغ می‌زنند و از دست هیولا فرار می‌کنند، اما این فیلم کلیشه‌ها را کنار می‌گذارد. رز قوی است و واقعاً مصمم است از شر فرار کند. دلیل آسیب روحی و روانی او توضیح داده می‌شود و این بخش واقعی سفر اوست.»

بیکن، دختر بازیگران کهنه‌کار هالیوود، کوین بیکن و کایرا سجویک است و از خانواده‌ای عاشق فیلم‌های ترسناک می‌آید. او درمورد فیلم‌های ترسناکی که عشق او به این ژانر را شکل دادند، می‌گوید: «فیلمی که من را بیشتر از همه ‌ترساند “هالووین” بود، چون برادرم در هشت سالگی من را مجبور کرد آن را ببینم. یکی دیگر از ترسناک‌ترین فیلم‌هایی که دیده‌ام “درخشش ابدی ذهن پاک” است که به نظرم ازنظر روانی شبیه “لبخند” است؛ به همان اندازه عجیب است. می‌دانم دو فیلم خیلی متفاوت هستند، اما به لحاظ روان‌شناختی که به نظر من احتمالاً نگران‌کننده‌ترین نکته در تماشای هر فیلمی است، به هم شباهت دارند. “حلقه” هم خیلی من را ترساند.»

«لبخند»

بازیگر ۳۰ ساله که سال گذشته در سریال کوتاه «مر از ایست‌تاون» نقش یک معتاد در حال بهبودی را بازی کرد، درباره ترسناک‌ترین جنبه «لبخند» می‌گوید: «همه احتمالاً می‌گویند یکی از بدترین ترس‌هایشان تجربه واقعیتی کاملاً متفاوت از بقیه دنیا است، به‌طوری‌که دیگران حرف آن‌ها را باور نکند، نشنیده بگیرند و به سلامت روان آن‌ها شک کنند. من این را ترسناک‌ترین جنبه “لبخند” می‌دانم، اما ترسناک‌ترین لحظه فیلم به نظر من زمانی است که زنگ هشدار سیستم امنیتی خانه رز به صدا درمی‌آید و او تلفن را برمی‌دارد. این چیزی است که به‌دفعات در فیلم‌های ترسناک دیده‌ایم، اما اینجا به‌ شکل دیگری اجرا می‌شود و جامپ اسکر در زمان دیگری روی می‌دهد. کلاً برخلاف انتظار ما است.»

رز با آسیب‌های روانی دوران کودکی خود کلنجار می‌رود و بار یک گناه را نیز بر دوش دارد. ازاین‌جهت به نظر می‌رسد فیلم به موضوع غم و اندوه نیز می‌پردازد. بیکن با تائید این حرف می‌گوید: «اندوه یک چیز خیلی پیچیده‌ است. مسئله فقط غمگین بودن نیست. جنبه‌های زیادی دارد. برای همه اتفاق می‌افتد و نمی‌توان آن را کنترل کرد. از دست دادن کنترل احساسات برای هر کسی ترسناک است. به همین دلیل به نظر من موقعیت رز در فیلم از نگاه جهانی‌ که “این زن دارد دیوانه می‌شود” فراتر می‌رود. همه ما در مقاطعی نمی‌توانیم احساسات خود را کنترل کنیم.»

بیکن با شبیه دانستن موقعیت رز با شخصیت میا فارو در فیلم «بچه رزمری» که هیچ‌کس حرف‌های او را باور نمی‌کند، می‌گوید: «یکی از جنبه‌های “لبخند” که برای من ناراحت‌کننده بود، تأکید بر همین موضوع است که همیشه در زندگی ما وجود دارد. درد زنان در طول تاریخ و حتی در حال حاضر نادیده گرفته می‌شود و این طاقت‌فرسا است. چیزی است که همیشه اتفاق می‌افتد. آدم‌ها معمولاً نه‌تنها انکار می‌شوند، بلکه با آن‌ها بحث می‌شود. این حتی بدتر است، چون نه‌فقط کسی به حرف شما گوش نمی‌دهد، بلکه مردم از این کار خود دفاع هم می‌کنند. شما به‌نوعی باید جنگجوی آسیب‌های روحی و رنج خود باشید. این فقط درمورد زنان نیست، درمورد همه گروه‌هایی است که به حاشیه رانده شده‌اند. انگار آدم‌ها درمورد درد دیگران بیشتر احساس راحتی می‌کنند و این نگاه را دارند که “خوب، خیلی هم بد نیست. همه‌چیز در ذهن توست.” من می‌خواستم از رز شخصیتی بسازم که بتوان با او همدلی کرد، بتوان او را درک کرد، نه این که فقط او را در یک جعبه بگذاریم و درِ جعبه را ببندیم.»

منبع: نیویورک تایمز، ایندی‌وایر، دابلیو مگزین

تماشای فیلم «لبخند» در نماوا