مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
فبلم قطار سریعالسیر (Bullet Train) که از پنجم اوت در سینماهای آمریکا اکران شد، یک تریلر سیاه، بسیار سریع و خونین است که بخش زیادی از داستان آن در یک قطار سریعالسیر روی میدهد و از اولین تا آخرین ایستگاه پر از اکشن است. فیلم همچنین کلی لحظههای طنزآمیز دارد که شتاب داستان را حفظ میکنند.
فیلم از روی فیلمنامهای نوشته زک اولکهویچ ساخته شده و منبع اقتباس داستان، رمان ژاپنی محبوب «ماریا بیتل» نوشته کوتارو ایساکا است که در ۲۰۱۰ منتشر شد.
برد پیت در «قطار سریعالسیر» نقش یک خلافکار و آدمکش سابق با اسم رمزی لیدی باگ (کفشدوزک) را بازی میکند که به او مأموریت داده میشود یک کیف نقرهای مرموز را از یک قطار سریعالسیر که از توکیو به کیوتو در حرکت است، بدزدد، اما او خبر ندارد آدمکشان حرفهای دیگری نیز در قطار هستند که همین هدف را دنبال میکنند، ازجمله دو برادر ناتنی، تنجرین (نارنگی) با بازی آرون تیلور جانسون و لمون (لیمو) با بازی برایان تایری هنری.
فیلم برای رسیدن به نقطه مورد نظر خود زمان زیادی را میگذراند، اما وقتی به مقصد نهایی میرسد، تماشاگر پس از حدود دو ساعت تعلیق شدید، نفس راحتی میکشد. در این مدت اکشن متوقف نمیشود و بیشتر لحظههای فیلم پر از سکانسهای هیجانانگیز مبارزه، شلیک گلوله و انفجار است که بیشتر آنها شامل نبرد پیت با سایر اعضای گروه میشود. زاسی بیتس، بد بانی، جویی کینگ، ساندرا بولاک، اندرو کوجی، هیرویوکی سانادا و مایکل شنون از دیگر بازیگران فیلم پرستاره «قطار سریعالسیر» هستند که هرچند با استقبال تماشاگران روبرو شد و فروش قابل ملاحظهای در سینماها داشت، اما نتوانست چندان نظر منتقدان سینما را جلب کند.
زمانی که خبر تولید فیلم اعلام شد، برخی از «سفیدکاری شدن» یک داستان ژاپنی گله کردند، اما نویسنده رمان با این انتقاد موافق نیست. ایساکا به نیویورک تایمز میگوید: «هیچ اصراری ندارم مردم ادبیات یا فرهنگ ژاپنی را درک کنند. واقعیت این است که خودم هم چنین ادعایی ندارم.»
اما این که چرا «قطار سریعالسیر» یک سفر پرماجرا و یک هرج و مرج خونین است، پاسخ سادهای دارد: دیوید لیچ روی صندلی کارگردانی نشست، کسی که کار خود در سینما را با بدلکاری و طراحی صحنههای رزمی شروع کرد و در سالهای اخیر به خاطر کارگردانی فیلمهایی مانند «ددپول ۲»، «هابز و شاو»، «بلوند اتمی» و حالا «قطار سریعالسیر»، به یکی از پرطرفدارترین فیلمسازان هالیوود تبدیل شده است. (او همچنین اولین «جان ویک» را با همکاری چاد استاهلسکی کارگردانی کرد و در تولید فیلمهای بعدی این فرنچایز نیز نظارت داشت.)
لیچ درباره این که چطور درگیر پروژه «قطار سریعالسیر» شد، توضیح میدهد: «کلی مککورمیک، شریک و همکار تهیهکننده من فیلمنامه را از سونی گرفت و خواند و نبوغ را در آن دید. او واقعاً از شخصیتهای بیپروا و لحن بیپرده داستان و همچنین این نکته که داستان در یک فضای بسته اتفاق میافتد، هیجانزده شد.»
قرار بود «قطار سریعالسیر» در دوران همهگیری کووید ساخته شود و لیچ در نظر داشت بسیاری از کسانی را که در پروژههای قبلی او کار کرده بودند، بار دیگر جمع کند. نکتهای که او را هیجانزده و در عین حال عصبی کرد این بود که چطور باید کلی صحنههای اکشن جالب در قطار خلق کند و مردم را برای حدود دو ساعت علاقهمند نگه دارد و در عین حال با دیگر مدعیان سرسخت در گیشههای فروش رقابت کند.
درنهایت مشخص شد، آن چالش همان چیزی بود که لیچ به آن نیاز داشت. او میگوید: «ما تیم مبارزه و بخش هنری را داشتیم که واقعاً تلاش میکردند بهترین عملکرد را داشته باشند و تا جایی که میتوانند خلاق باشند. آنها تمام این ایدهها و ابزار بیپرده را با خود آوردند و واقعاً به شکلی خاص به زنده کردن فیلم کمک کردند. من فکر میکنم بعضی وقتها چیزهایی مقابل خود دارید که شاید به نظر برسد شما را در تنگنا قرار میدهند، اما درواقع زمینهای هستند که تا حد امکان خلاقیت به خرج بدهید.»
نگاه متفاوت به ژانر اکشن
لیچ و همکارانش تصمیم گرفتند لحن «قطار سریعالسیر» از یک فیلم اکشن محض شبیه «جانسخت» به چیزی بیپرده تغییر کند. لیچ میگوید: «وقتی شما فیلمنامهای را میخوانید، به روشهای مختلف میتوانید به آن حمله کنید. وقتی من فیلمنامه را خواندم، واقعاً به استفاده از یک نسخه شدیدتر از حد معمول فکر کردم. آن زمان ما در اوج همهگیری بودیم. ایده خودم را با برد (پیت) در میان گذاشتم و او گفت: “ما باید به سمت خنده برویم. باید به دنبال خنده باشیم، هر چه بیشتر باشد بهتر است. بیا به سیم آخر بزنیم.” و ما دستبهدست هم دادیم و این مسیر را انتخاب کردیم. دراینبین بازیگران اصلی فیلم بخصوص آرون تیلور جانسون و برایان تایری هنری چنان انرژی ظاهر شدند و تعامل قابل لمسی داشتند که مطمئن شدیم مسیر درستی را انتخاب کردهایم.»
یکی از نکات کلیدی برای رسیدن فیلم به لحن مورد نظر لیچ نوع تدوین آن بود. الیسابت رونالدسدختیش تدوینگر «قطار سریعالسیر» یکی از همکاران کلیدی این کارگردان است. لیچ میگوید: «قبلاً هم گفتهام، شما یک فیلم را سه بار میسازید: فیلمنامه عالی دارید، یک گروه تولید فوقالعاده با کلی آدم خلاق و بازیگران عالی دارید و بعد وارد مرحله تدوین میشوید. ما در طول فیلم یک شخصیت را معرفی میکنیم، بعد به گذشته برمیگردیم و شخصیت دیگری را معرفی میکنیم و باز به گذشته برمیگردیم و یک شخصیت دیگر را معرفی میکنیم. الیسابت با استفاده از میانبرشهای واقعاً زیبا کاری میکند که تمام شخصیتها در طول مسیر کشف شوند.»
او ادامه میدهد: «شخصیتهای فیلم کاملاً در هم تنیده شدهاند و روند کار واقعاً منطقی است. فکر میکنم الیسابت شکل کار را از قبل تعریف کرده بود، حتی زمانی که فیلمبرداری میکردیم. میانبرشهای او درواقع یک سبک سرگرمکننده به فیلم دادهاند.»
دیوید فینچر اعتقاد دارد ۲۰ دقیقه اول یک فیلم به تماشاگر میگوید که بقیه آن را چطور ببیند. لیچ با این نظر «۱۰۰ درصد» موافق است. او میگوید: «ما در این فیلم فلاشبکهای مختلف داریم که همه آنها اندازهها و شکلهای متفاوت دارند. بعضی کمدی هستند، بعضی درام و بعضی پیش داستانها را میسازند، اما برای شروع کار همه این شخصیتها را بهسرعت معرفی میکنیم… حتی شخصیت برد هم فلاشبکهایی دارد که نشان میدهد بعضی وقتها بدشانس است و در فلاشبکهایی معلوم میشود لمون و تنجرین چطور به اینجا رسیدند. فینچر درست میگوید. ۲۰ دقیقه اول واقعاً باید هوشمندانه باشد. ۲۰ دقیقه اول به شما میگوید بقیه فیلم را چطور ببینید. درمورد این فیلم، همه اطلاعات لازم در آن فلاشبکها هست، هرگز هدر نمیروند. واقعاً برای کل روایت مهم هستند و تماشاگر را راهنمایی میکنند.»
لیچ میگوید فیلم را طوری طراحی کرد که تماشاگر با دیدن دوباره آن به جزئیات بیشتری پی ببرد. «امیدوارم فیلمی ساخته باشم که تماشاگر چند بار آن را ببیند، چون فیلمنامه زک پر از جزئیات است و کشف پیرنگ پیچیده آن در تماشای مجدد فیلم میتواند جالب باشد.»
برای پیت هم آنچه اولازهمه نظر او را به این پروژه جلب کرد، فیلمنامه آن بود. او به کامپلکس میگوید: «اولین چیزی که در فیلمنامه مشهود بود و ما آن را درست در سردترین و تنهاترین مقطع کووید خواندیم، خندهدار بودن آن بود و این که همه شخصیتها اتفاقات خاص خود را داشتند، بنابراین میدانستم قرار است کلی بازیگر ستاره داشته باشیم.»
پیت در عین حال اعتقاد دارد حضور بازیگرانی با تنوع نژادی مختلف، از پورتوریکو گرفته تا بریتانیا و آمریکا، «هدیه دیگر فیلمنامه “قطار سریعالسیر” بود. «داستان مملو از شخصیتهای بینالمللی است. یک نمایندگی متنوع که همه میتوانستند نقطهنظر منحصربهفرد خود را به داستان بیاورند و این باعث خوشحالی بود.»
همکاری با ستارههای بازیگری
لیچ آشکارا از قرار دادن ستارههای بزرگ سینما در فیلمهای خود لذت میبرد. او پیشازاین با بازیگرانی چون رایان رینولدز و شارلیز ترون کار کرد و حالا با پیت در «قطار سریعالسیر» همکاری کرده است. او میگوید: «واقعاً دوست دارم با بازیگران بزرگ کار کنم و آنها را در حالی ببینم که اخلاق کاری و استعداد و حساسیتهای خلاقانه خود را به شخصیتها میآورند. بهعنوان کسی که سالها بدلکار بوده است، دوست دارم به آنها کمک کنم تا یک شخصیت را با تکیه بر ویژگیهای فیزیکی بسازند. این مسئله برای من خیلی مهم است.»
آیا لیچ برای ساخت «قطار سریعالسیر» از فیلمهای دیگر که داستانشان در یک قطار اتفاق میافتد، الهام گرفت؟ او پاسخ میدهد: «همه میگویند: “فیلم “قطار بوسان” را دیدی؟” بله من “قطار بوسان” را دیدم و دوستش دارم. فکر میکنم یک فیلم خیلی سرگرمکننده و بیپرده و با اجرای خوب از سینمای وابسته به ژانر است. من آن فیلم را دوست دارم، اما فیلمی که واقعاً از آن خوشم میآید “سیلور استریک” با بازی جین وایلدر و ریچارد پرایر است. لحن آن فیلم، جست و خیز آن و شیوه دیوانهواری که برای روایت داستان خود در یک قطار به کار میبرد، واقعاً برای من الهامبخش بود.»
منبع: د رپ
تماشای فیلم قطار سریعالسیر در نماوا