مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
در ابتدا، به نظر میرسد سریال فصل ازدواج (Wedding Season) یک برداشت جذاب از یک کمدی رمانتیک بریتانیایی به سبک و سیاق «چهار عروسی و یک تشییع جنازه» است، با یک پسر رمانتیک ناامید، گروه دوستان شاد و شنگول او و دختر آمریکایی مرموز که در همان نگاه اول عاشقش میشود – و کجا این اتفاق میافتد؟ در یک عروسی، اما هم برداشت الیور لیدلتون، خالق سریال درمورد مقدمهچینی و هم دختر آمریکاییِ دل داستان چیزی بیشتر از یک ملاقات بامزه و جذاب در آستین دارند.
لحظهای که آن لایه اولیه کنار میرود، «فصل ازدواج» (با فیلم اخیر نتفلیکس به همین نام اشتباه نشود) که هر هشت اپیزود آن هشت سپتامبر در هولو منتشر شد، کاملاً در جهت دیگری به حرکت درمیآید – یک معمای قتل ناشی از نوعی فساد عمیق که حتی برای جیسون بورن هم کابوس است.
این که همه اینها به هم میآیند یا نه تصمیمش با تماشاگر است، بااینحال آنچه واضح است استعداد بازیگران سریال و بهویژه بازیگران کاریزماتیک نقشهای اصلی است.
داستان «فصل ازدواج» مثل خیلی مجموعههای تلویزیونی دیگر که این روزها شاهد هستیم، در دو خط زمانی موازی روایت میشود. اولی چند عروسی را دنبال میکند و شروع آن یک مراسم است که در آن عاشق دلسوخته، دکتر استفان (گَوین دِرئا) و کیتی (رزا سالازار) با هم آشنا میشوند – آن هم در شرایطی که کیتی با هیوگو دلینی (جرج وبستر)، جوان ثروتمند و غیرقابل تحمل نامزد کرده است.
دوستان استفان – لیلا (کالی کوک)، آنیل (بهاو جوشی)، جکسون (عمر بارود) و سوجی (یوانا کیمبوک) – بلافاصله کیتی را یک انتخاب بسیار خطرناک برای او ارزیابی میکنند، اگرچه حتی خود آنها هم وقتی متوجه درست بودن نظر خود میشوند که دیگر خیلی دیر است. مثال روشنگر خط زمانی دوم است که سه ماه بعد روی میدهد، زمانی که مراسم ازدواج کیتی و هیوگو با یک اتفاق خشن ناگهانی و مرگ کل خانواده دیلینی به پایان میرسد. کیتی و استفان که مظنونان اصلی این کشتار هستند، در تلاش برای اثبات بیگناهی خود فرار میکنند (و تماشاگران را در تعلیق میگذارند که درنهایت با هم میمانند یا نه).
در سالهای اخیر این شکل روایی یعنی شروع یک داستان با موقعیتی حیاتی که بخشی از زنجیره رویدادهای مرتبط است، بسیار قابل پیشبینی شده است. در این مرحله آنچه بیشتر باعث شگفتی ما میشود، دیدن یک سریال تلویزیونی است که داستان آن با یک اتفاق هولناک شروع نمیشود و بعد بهجایی برنمیگردد که همهچیز از آنجا شروع شد. بااینحال: ساختار اتفاقات گذشته و تحرک همیشگی زمان حال در «فصل ازدواج» (با شیوه کارگردانی جرج کین)، بهطور کلی ترکیبی هوشمندانه است، حتی وقتی چرخشها بیش از آن که واقعاً پیچیده باشند، قابل پیشبینی هستند.
همزمان با دست و پا گیر شدن فزاینده خطرات پیش روی استفان و کیتی، گوین درئا به شکلی شخصیت خود در سریال را با انبوهی از جذابیت و مهمتر از آن بیاحتیاطی از روی امیدواری آغشته میکند که تعهد استفان به دنبال کردن کیتی در هر هچل تا حدی قابل قبول است.
کوک، جوشی، بارود و کیمبوک در نقش دوستان نزدیک استفان که هرچند از رفتار او آزار میبینند، اما به او محبت دارند، به همان اندازه خوب ظاهر میشوند، آنقدر خوب که بهراحتی میتوانند خودشان تکیهگاه یک سریال باشند (البته یک سریال کمدی که احتمالاً کمتر شامل تعقیب و گریزهای بسیار با ضربآهنگ بالا باشد). جیمی میچی و جید هریسون در نقش دو پلیس که روی پرونده قتل خانواده دیلینی کار میکنند، گروه بازیگران بسیار توانمند سریال را کامل میکنند – میچی در نقش یک مأمور پشمالو و خشن و هریسون در نقش زنی بسیار قوی و تسلیمناپذیر.
لباسهایی که لئونی هارتارد برای شخصیتهای سریال طراحی کرده است، فوراً به هر شخصیت جلوه خاص خودش را میدهد و قبل از این که حتی یک کلمه حرف بزنند مشخص میکند چه جور آدمی هستند.
با وجود همه موارد تحسینآمیز، این رزا سالازار بازیگر نقش کیتی (همچنین یکی از تهیهکنندگان سریال) است که یک بار دیگر راهی برای دزدیدن همهچیز پیدا میکند. سالازار نظیر کاری که در «آلیتا: فرشته جنگ» و سریالهایی مانند «طعم جدید آلبالو» و «ناتمام» انجام داد، با تنظیم حسابشده نوع نگاه خود تمام صحنههای «فصل ازدواج» را بهتناوب با لحظههای صادقانه، خندهدار و نفسگیر همراه میکند.
با این که کیتی میتواند به شکلی غیر قابل انکار یک شخصیت ناامیدکننده باشد (معمولاً از روی عمد، اما نه همیشه)، سالازار همیشه او را به همان اندازه که استفان میبیند، قانعکننده ترسیم میکند و هر زمان که به نظر میرسد «فصل ازدواج» زیر وزن خودش فرو میرود، سریال را سرپا نگه میدارد.
رگ کوچک واقعیت
الیور لیدلتون خالق «فصل ازدواج» درمورد این که چرا مبنای سریال را یک مجموعه مراسم عروسی در نظر گرفت، توضیح میدهد: «چیزی که من در ذهن داشتم این بود که در اغلب موارد، بهترین اپیزودهای سریالهای تلویزیونی اپیزودهای عروسی هستند. بهعنوان نمونه به اپیزودهای عروسی در “پارکها و تفریحات” یا “۳۰ راک” فکر میکردم. یکی از اولین چیزهایی که موقع طرح ایده این سریال گفتم این بود که “بیایید یک سریال کار کنیم که در آن همه اپیزودها اپیزود عروسی هستند. گذشته از این که خودم بهزودی ازدواج میکنم، ایده جمع شدن همه کسانی که میشناسید در یک اتاق، برای من ذاتاً وحشتناک/خندهدار است. شاید به همین دلیل بود که به این تقاطع کمدی رمانتیک/تریلر رسیدیم.»
قصههای کمدی رمانتیک و قصههای جنایی زیادی به تصویر کشیده شدهاند، بخصوص این روزها شاهد انواع و اقسام روایتهای دراماتیک از قصههای جنایی هستیم. لیدلتون در پاسخ به این پرسش که چه چیزی را قبلاً در این ژانرها ندیده بود که بخواهد در «فصل ازدواج» ترسیم کند، میگوید: «همیشه به این فکر میکردم که در خیلی از کمدیهای رمانتیک، عاشق شدن احساس راحتی و آرامش به همراه دارد، مثل یک آغوش گرم، اما تجربه شخصی من چیز دیگری میگفت. برای من عاشق شدن تقریباً همیشه به معنای حالت تهوع، عرق کردن، وحشت و اضطراب بوده است. میخواستم کمی از آن احساس را در این سریال بگذارم و با عناصر تریلر و اکشن و قصه جنایی همراه کنم. برای من عاشق شدن مثل فرار و پریدن از ساختمانها و چیزهایی از این قبیل است؛ بنابراین به همان اندازه که سریال میتواند بزرگ و دیوانهوار باشد، میخواستیم آن رگ کوچک واقعیت هم در کار احساس شود.»
گوین درئا درباره این که چرا بازی در نقش شخصیت استفان برای او جالب بود، توضیح میدهد: «من متن اپیزود اول را خواندم و سبک الیور (لیدلتون) را بهعنوان نویسنده خیلی دوست داشتم. داستان او ضربآهنگ بالا و چرخشهای ناگهانی زیادی دارد. او بهوضوح یک خوره فیلم است و دوست دارد ژانرها و سبکها را با هم ترکیب کند. برای من بازی در صحنههای بزرگ کمدی و اکشن خیلی هیجانانگیز بود، همچنین لحظههای کاملاً درام و همهچیزهای عاشقانه؛ بنابراین این سریال برای یک بازیگر بهنوعی همهچیز دارد. گذشته از این، همه شخصیتها واقعاً زنده هستند. داستان عنصر دوستداشتنی حماقت را هم در خود دارد که واقعاً از آن لذت میبرم. من پیشازاین خیلی در کارهای کمدی بازی نکرده نبودم؛ پس واقعاً هیجانانگیز بود. چیزی بود که بیشتر از همه منتظرش بودم.»
درئا درباره همکاری با رزا سالازار در نقش کیتی میگوید: «همهچیز خیلی طبیعی بود. رزا فوقالعاده است. او شور و انرژی زیادی دارد. همیشه اولین کسی بود که بدلکاری را خودش انجام میداد. مجبور بودم از او پیروی کنم، او کاملاً به استانداردها پایبند بود و میخواست صحنهها را به بهترین شکل ممکن بسازد؛ بنابراین یک تعامل خیلی طبیعی داشتیم، یک رابطه بسیار خوب و پر از شوخیهای سرگرمکننده سر صحنه تصویربرداری. این واقعاً به حفظ سَبُکی صحنهها که لحظهبهلحظه میتوانستند خیلی متضاد شوند، کمک کرد.»
«فصل ازدواج» در عین حال اولین تولید بریتانیایی دیزنی پلاس است. درئا درباره تأثیر رشد پلتفرمهای پخش آنلاین در بریتانیا میگوید: «ما بخش زیادی از سریال را در منچستر تصویربرداری کردیم و فکر میکنم در همان زمان پنج یا شش کار دیگر در منچستر در حال تصویربرداری بود؛ بنابراین جذب عوامل تولید یک چالش واقعی بود. حالا حجم تولید محتوا و سرعت تولید آن سرگیجهآور است. استریمینگ قطعاً خیلی چیزها را تغییر داده است. این روزها سرعت و چرخش حرف اول را میزند. تصویربرداری سریال اواخر فوریه امسال به پایان رسید و با این سرعت در دسترس تماشاگر قرار گرفت. این ماهیت صنعت در حال حاضر است.»
او ادامه میدهد: «بنابراین دوران بسیار هیجانانگیزی است و مردم برای انتخاب گزینههای زیادی دارند. بدیهی است تولید سریالی که بتواند بین اینهمه سر و صدا خودش را نشان دهد، یک چالش است، اما ما خیلی خوششانس بودیم. هنگام تولید حس خاصی به این سریال داشتیم و در عین حال احساس نمیکردیم که بخشی از این ماشین عظیم، بخشی از امپراتوری دیزنی یا هر چیزی شبیه آن هستیم. انگار یک سریال کمدی بریتانیایی کاملاً مستقل میساختیم. بهنوعی بهترینهای هر دو دنیا را داشتیم. صنعت در حال حاضر بسیار فعال است. کارهای خیلی زیادی تولید میشود و اتفاقات زیادی میافتد. فکر میکنم دوران هیجانانگیزی است، بهخصوص برای کسانی که تازه وارد این حرفه میشوند.»
منبع: ورایتی، نشنالورلد
تماشای آنلاین سریال فصل ازدواج در نماوا