مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
اگر تمام ماجراهای ریز و درشت در پشت صحنه که منجر شد با تولید دنباله پروژهای عظیم مانند فیلم تل ماسه موافقت شود، در نظر بگیرید، این که یک فیلم پستمدرن مبتنی بر خاطرات مثل فیلم سوغات برای ساخت دنباله خود با چراغ سبز مواجه شود، دیگر به نظر یک معجزه کوچک نمیآید، اما این استعاره دور از ذهن درمورد حماسه داستانی-خودزندگینامهای جوانا هاگ، کارگردان از همان ابتدا شکل گرفت.
تماشاگرانی که فیلم اول – یکی از تحسینشدهترین فیلمهای ۲۰۱۹ – را تا آخر تیتراژ پایانی دیدند، احتمالاً متوجه چیزی شدند که هاگ آن را «بیمهنامه» مینامد. در پایان عنوانبندی نوشته شده است: «قسمت دوم، بهزودی». هاگ میگوید این تضمین شخصی خودش بود. «سرمایهگذاران قرار نبودند به من بگویند که نمیتوانم این کار را انجام دهم.»
مانند بهترین دنبالهها، «سوغات: قسمت دوم» (The Souvenir Part II) سهم شخصیت اصلی خود را بیشتر میکند و لایه جدیدی به سفر او میافزاید. از این نظر، تکخال واقعی فیلم که نمونه قبلی خود را کامل میکند، آنر سوئینتن برن است که در فیلم اول فوقالعاده ظاهر شد. سوئینتن برن که کشف واقعی «قسمت اول» بود، در «سوغات: قسمت دوم» فراتر از ندای وظیفه ظاهر میشود و چنان نقشآفرینی مسحورکنندهای دارد که شایسته دریافت هر جایزهای است.
«قسمت دوم» درست پس از وقایع فیلم اول شروع میشود، زمانی که جولی هارت (سوئینتن برن)، فیلمساز نوظهور در خرابههای عاشقانه شکنجهوار خود با آنتونی، مردی بیعار و معتاد به مواد مخدر (تام برک) سرگردان است.
درحالیکه در فیلم اول، شخصیت سوئینتن برن در صندلی کنار راننده نشسته و درگیر رابطهای رو به فاجعه است، در فیلم جدید، جولی با بررسی خردهسنگهای موجود، در مسیر کاتارسیس قرار دارد. او با اتخاذ شیوهای نامعمول برای بازسازی مراحل غم و اندوه، تصمیم میگیرد فیلم پایاننامه فارغالتحصیلی خود – در مدرسه فیلم خیالی رایهام در نورفوکِ خوابآلود – را بر تبعات ویرانگر، اما ازلحاظ خلاقانه، فرحبخشِ رابطه خود با آنتونی، از طریق گفتوگو با دوستان، خانواده و صحبت با یک مشاور متمرکز کند.
سوئینتن برن ۲۴ ساله که پیشازاین فیلمها، تنها نقش اصلی او نقشی کوچک در «من عشق هستم»، فیلم مادرش تیلدا سوئینتن در بیش از یک دهه قبل بود، میگوید: «من در بخش زیادی از زندگیام جولی بودهام. قسمت دوم قطعاً بیشتر به آنر نزدیک است. درواقع، آنر کمی از پوست جولی بیرون زده است. آنر جلو میآید و جولی کمی او را به عقب برمیگرداند. گذراندن این زمان زیاد بین دو فیلم فوقالعاده بود.» (او دو سال بعد از فیلم اصلی در «قسمت دوم» بازی کرد.)
نقشآفرینی سوئینتن برن در «قسمت اول» انتقال یک تقلای درونی بود، نوعی تغییر تکتونیکی احساسی و روانشناختی که در قالب یک رابطه عاشقانه محکومبهفنا، روح او را میبلعد. بااینحال، اجرای او در «قسمت دوم» در شرایطی که کنترل داستان خود را به دست میگیرد تا آن را جلوی دوربین فیلمبرداری بازسازی کند، یک نوع ریزش آشکار غم و اندوه است. این یک نقشآفرینی قابل توجه است که ظرافتهای آن، کاملتر از هر فیلمی که در سالهای اخیر میتوان به یاد آورد، پرترهای درونی از یک زن هنرمند ارائه میدهد.
سوئینتن برن میگوید: «وقتی فیلمبرداری “قسمت دوم” در تابستان ۲۰۱۹ آغاز شد، من یک فرد کاملاً متفاوت بودم. بیشتر رشد کرده بودم و برای تجسم فردی که در زندگی خود تغییری بزرگ را پشت سر گذاشته بود، تقریباً مجهزتر بودم. تا حد زیادی حمایت، حفاظت و تشویق شدم که مرتکب اشتباه شوم، آزمون و خطا کنم و این ماجراجوییها را با جولی داشته باشم. از انجام این کار خیلی لذت بردم. جوانا امنترین محیط را برای من خلق کرد تا با جولی دست به آزمایش بزنم و کار را بداهه انجام دهم.»
این محیط بداههوار ممکن است ثبات هر بازیگر باتجربهای را به هم بریزد، اما ازآنجاییکه سوئینتن برن فردی تقریباً ساده است، رویکرد نامتعارف هاگ نسبت به داستانش نیاز چندانی به تخیل گیجکننده نداشت. هاگ فیلمنامههای خود را به شیوه سنتی نمینویسد، درست مانند جولی در «قسمت دوم» که پروپوزال یا پیشنهاد پایاننامه خود را بیشتر در قالب طرحهای کلی و نه یک فیلمنامه واقعی به استادانش ارائه میکند، در عوض، هاگ در قالب نوعی تابلوی ایدههای ادبی، مانیفست ایدههای استدلالی، الهامات و برداشتها کار میکند، اما نه به این معنا که داستانهای او بهطور کامل ترسیم نمیشود.
هاگ میگوید: «کاری میکنم که متن به نظر خیلی رقیقشده یا فاقد دقت کافی به نظر برسد، اما درواقع دلیل سبک کاری من این است که داستان یا ایدهها را عمیقتر از یک فیلمنامه ثبت کنم. دقت واقعی در آنجا هست، اما چیزی که از آن لذت میبرم رها کردن آن است؛ مثل رقص بین دقت، ابداع و صاف و سادگی. در پایان، احساس میکنم همه صفحهها را دور ریختهام و به سراغ چیز دیگری رفتهام، اما بعد وقتی در حال تدوین هستیم، وقتی فیلم ساخته میشود، انگار به شکلی عجیب و غریب همهچیز به عقب برگشته است و دوباره در متنی قرار دارد که نوشته بودم؛ خیلی چیزها درونی شدهاند، اما همه ایدهها در دسترس نیستند چون من به دنبال چیزی بسیار خاص هستم.»
سوئینتن برن میگوید کار در این سبک «برای من خیلی طبیعی بود، بامزه بود. بهتازگی یک فیلم کوتاه با دوستانم ساختم، همهچیز در فیلمنامه بود و نمیتوانستم کار دیگری انجام دهم، درحالیکه میخواهم مثلاً فلان کلمه را تغییر دهم، یا آن کار را انجام دهم.» اما او میگوید همکارانش بر وفاداری به فیلمنامه تأکید داشتند. «صادقانه بگویم، چندان مشتاق نبودم. من بداهه بودن و خودانگیختگی و خلاقیت و بدون مرز بودن را دوست دارم. این روشی است که در کار ترجیح میدهم.»
در «فیلم در فیلم» جولی، تهیهکننده او (آریان لابد) در نقش جولی و بازیگری با نقشآفرینی هریس دیکنسون در نقش نسخهای از آنتونی بازی میکنند. وقتی جولی با ناامیدی و سرخوردگی فراوان میکوشد در یک صحنه محوری در فیلم پایاننامهاش، بازیگران خود را هدایت کند، لایههای فرامتنی که «قسمت دوم» را میپوشاند، برای سوئینتن برن یک جاذبه شخصی پیدا کرد. این صحنه که در آن همه، از بازیگران گرفته تا عوامل تولید در حال ارزیابی نحوه تفسیر قوس احساسی جولی و آنتونی هستند، درواقع توسط خود سوئینتن برن کارگردانی شد.
او میگوید: «واقعاً باعث شد که بخواهم خودم کارگردانی کنم. آن برداشت حدود ۴۰ دقیقه بود. خیلی طولانی بود و من فراموش کردم که خودم در حال بازی در یک فیلم هستم، چون فقط راه میرفتم و از دیگران میخواستم به حرفهای من گوش دهند، جای دوربین را مشخص میکردم و سعی میکردم خیلی دقیق این صحنه حساس را با این دو بازیگر کارگردانی کنم.»
او اضافه میکند بازی در نقش یک کارگردان در مقابل کارگردانی مانند هاگ که تجربیات شخصی خودش را از شخصیت جولی بیرون میکشید، به او کمک کرد ابعاد پیچیده نقشآفرینی خود را مجسم کند. سوئینتن برن میگوید: «من یک مزیت داشتم چون مستقیماً جوانا را تماشا میکردم. متوجه شدم خیلی از رفتارهای کوچک او را تقلید میکنم، مثلاً ناخنم را میجوم یا کارهایی شبیه آن انجام میدهم. خیلی راحت بود. احساس میکردم چون نقش یک کارگردان را بازی میکنم و تمام مدت در اطراف جوانا هستم، تغذیه میشوم، مثل گیاهی که به آن آب میدهید.»
اما راضیکنندهترین بخش فیلم زمانی است که جولی پروژه خود را برای خانوادهاش (مادرش با بازی تیلدا سوئینتن) و دوستانش به نمایش میگذارد. هرچند، آنچه روی پرده نمایش داده میشود، آن فیلم پایاننامه نیست که تصورش را داشتیم، بلکه تجسم رؤیاگونه رویدادهای هر دو فیلم «سوغات» است. هاگ مجموعهای درخشان به تماشاگر نشان میدهد که بازآفرینی لحظههای کلیدی این دو فیلم است، مملو از نمادگرایی، لباسها و طراحی صحنه مجلل؛ چیزی معادل آثار مایکل پاول و امریک پرسبرگر و دیوید لینچ.
این فیلم شباهت چندانی به فیلم پایاننامه فارغالتحصیلی خود هاگ در مدرسه ملی فیلم و تلویزیون در بیکنزفیلد در ۱۹۸۶ ندارد که در آن منبع الهام و دوست قدیمیاش تیلدا سوئینتن نقشآفرینی کرد، اما فرصتی برای او بود که آن را بازسازی کند و فرصتی برای سوئینتن برن بود که وارد یک نسخه سرگرمکننده از دنیای خصوصی کارگردان خود شود.
هاگ که رابطه سمی خود با مردی مشکلدار در دوران تحصیل در مدرسه فیلمسازی را در دو فیلم سوغات جاری کرد، میگوید: «مثل این بود که میخواستم در یک سطح، فیلم فارغالتحصیلی خودم از مدرسه فیلم را بازسازی کنم، اما بهنوعی خیلی زود پشیمان شدم. برای من خیلی هیجانانگیز بود که بتوانم زمان را به عقب برگردانم و آن فیلم را دوباره، اما با تفاوت اساسی بسازم.»
ارتباطِ همراه با شور و هیجان بین سوئینتن برن و هاگ که هم در کیمیاگری ویژه آنها روی پرده و هم در پشت دوربین در مکالمات آنها نمایان است، نشان میدهد این دو داستانهای بیشتری برای گفتن دارند، هرچند «قسمت دوم» یک پایان قطعی برای جولی ارائه میدهد.
سوئینتن برن میگوید: «بیان این داستان هرگز برای من تمام نمیشود. فکر میکنم فیلم بعدی هم باید در کار باشد. این داستان باید ادامه داشته باشد. باید دنبالهدار باشد. فکر میکنم هرچه سن ما بالاتر میرود، هرگز نباید از ساختن اینجور قصهها دست بکشیم.»
اما برای هاگ، قسمت دیگر یا اسپینآف دیگر درباره جولی اهمیتی کمتر از خود سوئینتن برن دارد که نقشآفرینی درخشان او یکی از غنیترین تجربههای سینمایی دو قسمتی تاریخ را رقم زد. هاگ میگوید: «داستانهای زیادی هست که میتوانم با آنر تعریف کنم. واقعاً نه جولی بلکه این آنر است که من بیشتر به او علاقه دارم.»
«سوغات: قسمت دوم» ۲۹ اکتبر ۲۰۲۱ از طریق ای ۲۴ در سینماها اکران شد.
منبع: ایندیوایر (رایان لاتانتزیو)
تماشای فیلم سوغات: قسمت دوم در نماوا