مجله نماوا، نغمه خدابخش
«نوبت لیلی» با داستانی ساده و روایتی یک خطی از یک خانواده شش نفره آغاز شده و در ادامه دنیای رازآلودی را به تصویر میکشد. موضوع جهان موازی را طرح کرده و از قسمتهای دوم به بعد آنرا بسط میدهد و از این طریق شکست زمان و مکان را باعث میشود تا بتواند کاراکترهای خود را به هر زمان و هر مکان عجیب و غریبی بکشاند. در این بین با هوشمندی و با بهرهگیری از متون ادبی و فلسفی دنیای جدیدی را برای مخاطبش خلق میکند، با رنگ و لعاب خاصی به تصاویر جان میبخشد و با نشانهگذاری و اِلِمانهایی سعی در فهماندن مفاهیم مدنظرش میکند، مفاهیمی که بیننده را به تفکر وادار کرده تا با کنجکاوی و هوش و حواس متمرکز، پیگیر پازلهایی شود که برای گرهگشایی لازم دارد.
ورود کاراکترهای جدید با موضوعاتی تازه به این پیچیدگیها دامن میزند و نه تنها باعث دلزدگی مخاطب نشده بلکه اشتیاق او را برای همراهی بیشتر میکند.
در «نوبت لیلی» هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد همانطور که در فلسفه دنیای موازی ممکن است. هر شخصیت و روایتی میتواند در ذهن مخاطب آنگونه که او میخواهد تعبیر شود. همانطور که شخصیت اصلی، لیلیِ قصه، در دیالوگی میگوید: «جلوی خیالم رو نگرفتم، من به ذهنم اجازه دادم به چیزهایی فکر کنه که از نظر بقیه محاله» فیلمساز این اجازه را به بیننده خود میدهد که ذهن و خیالش به هر جا که میخواهد پرواز کرده و آنگونه که میخواهد اتفاقات را تعبیر و تفسیر کند در عین حال با حفظ ساختاری منسجم و توجه به جزئیات، قصه عجیب و غریب خود را روایت کند.
داستانی تخیلی و فانتزی در بستر تاریخ
«نوبت لیلی» با وجود طرح داستانی تخیلی و فانتزی اطلاعات تاریخی از اقوام گذشته را چاشنی روایتش کرده و به اهمیت تاریخ و گذشته تاکید دارد. گذشتهای که حال را ساخته و میتواند برای شخصیتهایش باعث افتخار باشد مثل سکانسی که مادر برای دخترش از اهمیت تاریخ و هنر سرزمینشان میگوید و اشاره به کتاب هفت پیکر نظامی گنجوی کرده و قصه کولیهایی را تعریف میکند که بهرام گور باعث آموزش هنر به آنها و فرستادنشان به سراسر جهان شده است.
سریال در قسمت هفتم و هشتم از فضاهای غریب فاصله گرفته و قصهی سرراست خود را دنبال میکند و با نشانهها و اشارههایی که قبلا مطرح کرده و همچنین فلاشبکها شروع به رمزگشایی و پاسخ دادن به پرسشهای بینندهاش میکند تا آرام آرام جایگاه شخصیتها و فضاهایی که در قسمتهای قبلی دیده مشخص شود و بیننده از روابط و اتفاقات سر دربیاورد و بتواند جهان کتاب را از جهان بیرون از کتاب تمیز دهد.
پرداختن به داستانی تخیلی و در هم آمیختن آن با مضامین علمی، فلسفی و تاریخی، تجربهای تازه و ریسک پرخطری برای سازندگان «نوبت لیلی» به حساب میآید که شاید در همان ابتدای کار ممکن بود برای مخاطب، دشوار باشد در حالیکه فضاسازی متفاوت و طراحی دقیق در همه بخشها از روایت غیرخطی گرفته تا طراحی صحنه، لباس، نورپردازی، موسیقی و ترکیببندی دقیق آنها با یکدیگر تا بدین جای کار شاهد اثری قابل قبول با ضرباهنگ منسجم هستیم.