مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
حتی پیش از آن که مجموعه تلویزیونی «عصر طلایی» (The Gilded Age) در ژانویه ۲۰۲۲ از اچبیاو پخش شود، همیشه و به شکلی اجتنابناپذیر با سریال شش فصلی «دانتون ابی» (۲۰۱۵-۲۰۱۰) مقایسه میشد. با توجه به این که جولین فلوز خالق و نویسنده هر دو اثر تاریخی باشکوه است، این قیاس بهاندازه کافی منصفانه است.
اگر اختلاف ۳۰ سال بین رویدادهای دو مجموعه و بیش از سه هزار مایل فاصله بین دنیای قدیم و جدید ثروتمندان منهتن در «عصر طلایی» و محل سکونت خانواده کراولی در یک ملک وسیع انگلیسی در «دانتون ابی» را کنار بگذارید، شباهتهای دو سریال غیر قابل انکار میشود.
در هر دو مجموعه با جوامع اشرافی روبرو هستیم که بر مبنای ثروت و شهرت، ارتباطات پیچیده بین ساکنان طبقه بالا و پایین عمارتها و مادرسالاران اشرافی که از نشان دادن تعهد خود به «روشهای قدیم» نمیترسند، شکل گرفتهاند.
اما وقتی گَرِت نیم، تهیهکننده اجرایی با مایکل انگلر، کارگردانی که چند قسمت «دانتون ابی» همراه با نسخه سینمایی آن در ۲۰۱۹ را کارگردانی کرد، تماس گرفت تا درمورد علاقه او به یک سریال تاریخی آمریکایی نوشته فلوز که داستان آن در سال ۱۸۸۲ اتفاق میافتد پرس و جو کند، او میدانست صرف نظر از شباهتهای آشکار به لحاظ زیباییشناسی و ژانر، دیدگاه کلی «عصر طلایی» کاملاً بدیع است.
انگلر میگوید: «این دنیایی است که مردم واقعاً برای اولین بار احساس میکنند میتوانند هر کسی باشند که خودشان میخواهند، میتوانند خود را ابداع کنند، میتوانند همهچیز را از نو شروع کنند و میتوانند خود را از هیچ به یک فرد بسیار قدرتمند تبدیل کنند.»
او اضافه میکند: «این فقط مجموعهای از اتاقهای زیبا و خانههای زیبا نیست؛ یک داستان شهری درباره یک شهر بتنی، آهکی و آجری است که بهسرعت روبهجلو حرکت میکند و یک قدرت واقعی دارد.»
در «عصر طلایی»، افرادی خودساخته مانند جرج راسل، سرمایهدار و غول صنعت راهآهن (مورگان اسپکتور) و همسرش برتا راسل (کری کون) از «بلندپروازی»، «حرکت روبهجلو» و «آرزو» هیچ ابایی ندارند. آنها به بالای شهر نقل مکان میکنند، جایی که عمارتهای بزرگ خیابان پنجم را میسازند و تمام تلاش خود را میکنند تا به انحصاریترین و محافظتشدهترین مؤسسات شهر راه یابند.
به گفته انگلر، تهدیدی که ثروتمندان جدید برای همتایان قدیم خود ایجاد میکنند، رخنه در دایرهای تنگ است که صدها سال قبل، زمانی که کشتی میفلاور در اوایل قرن هفدهم نخستین مهاجران انگلیسی را به دنیای جدید آورد، ایجاد شد و این چیزی است که «عصر طلایی» را با «دانتون ابی» بسیار متفاوت میکند.
در «دانتون ابی»، قدرتِ بهظاهر غیرقابل نفوذ طبقهای که شاید تنها یک درصد از جامعه را تشکیل میدهد، منحصراً بهواسطه اصل و نسب یا ازدواج انباشته شده است؛ قدرت این طبقه اشرافی، خودساخته نیست و مطمئناً با اراده و مقاومت به دست نیامده است.
انگلر اذعان دارد صدای نویسندگی فلوز «منحصربهفرد» و «متمایز» است، بنابراین مطمئناً یک «هوش» مشترک در همه طبقات جامعه در بین شخصیتهای «دانتون ابی» و «عصر طلایی» حس میشود. او میگوید: «حتی افرادی با کمترین میزان تحصیل، به شیوه خود، به شکلی باورنکردنی فصیح و دارای قدرت بیان هستند. آنها در نوع خود بذلهگو هستند. یک تعادل بامزه بین کمدی و درام وجود دارد، حتی در صحنههای خاص. برخی بسیار کمیک هستند، برخی بسیار دراماتیک و برخی ترکیبی جالب از هر دو را دارند.»
زنی با جاهطلبی اجتماعی
«عصر طلایی» بازیگران قهاری چون کریستین بارانسکی، سینتیا نیکسون، آدرا مکدونالد و ناتان لین دارد، اما بهجرئت میتوان گفت که کری کون در نقش برتا همسر بیرحم یک بارون راهآهن که مصمم است به دنیای اشراف نفوذ کند، جذابترین شخصیت سریال را ترسیم میکند.
متأسفانه، نمایندگان اشرافیگری قدیم در نیویورک دهه ۱۸۸۰ علیه او هستند، اما برتا متوجه میشود ثروت و ذکاوت تجاری شوهرش میتواند بعضی درها را به روی این جامعهی بهظاهر بسته باز کند و او قاطعانه میخواهد جایگاه خانواده خود را ارتقا دهد، هرچند برخی از تاکتیکهای برتا گاهی اوقات او را به شخصیتی تبدیل میکند که کمتر میتوان با او همراهی کرد.
اما کون چطور توانست با این شخصیت بسیار جالب، هرچند بعضی وقتها بیرحم که فقط بهترینها را برای خانواده خود میخواهد، برخورد کند؟ ستاره سریالهایی چون «بازماندگان»، «فارگو» میگوید: «عزم راسخ و ثابتقدم بودن او واقعاً برای من قابل درک بود. فکر میکنم همه ما میتوانیم درمورد چیزهایی که به آن اهمیت میدهیم، نزدیکبین باشیم و برای برتا این تنها جایی است که میتواند در این جاهطلبی اجتماعی از خود انرژی بگذارد. او در دنیایی زندگی میکند که در آن زنان اجازه فعالیت دیگری ندارند، مگر فقیر یا رنگینپوست باشند. زنانی مانند برتا با شرکت در خیریهها و تدارک ازدواجهای خوب برای فرزندانشان سعی میکنند خودشان را نشان بدهند.»
کون ادامه میدهد: «چیزی که درمورد برتا دوست دارم این است که او برای رسیدن به هدف خود واقعاً تلاش میکند. او میخواهد خودش را به خانوادههای قدیمیتر که در ناز و نعمت بزرگ شدهاند و زندگی میکنند ثابت کند و این چیزی است که من با آن ارتباط برقرار میکنم. من از خانوادهای متوسط آمدم و بهنوعی راه خود را در صنعت باز کردم. میدانم شایستهسالاری در این کشور یک افسانه است، این که کارتها برای همه یکسان نیست و فکر میکنم درنهایت چیزی که به آن احترام میگذارم این است که او میخواهد با بقیه برابر باشد؛ هرچند واقعاً همه را نمیبیند، اما نمیخواهد قوانین مستبدانه مانعی برای افرادی باشد که امکانات و ظرفیت بیشتری برای پیشرفت دارند.»
ضرورت تنوع روایت در «عصر طلایی» و تفاوت با «دانتون ابی»
فلوز که خالق، تهیهکننده اجرایی و نویسنده سریال است، میگوید: «اگر مردم سریالی را که متن آن را من نوشتهام ببینند، شب خوبی داشته باشند و از آن لذت ببرند، برایم کافی است. امیدوارم گاهی اوقات چیزی به آنها بدهم که فکر کنند کمی غیرعادی است، یا با پیشداوری به تماشای آن بنشینند و من آنها به چالش بکشم و وادار کنم درمورد پیشداوری خود تجدید نظر کنند. اگر این کار را کنید، کار ارزشمندی انجام دادهاید.»
فلوز درباره ضرورت تنوع روایت در «عصر طلایی» و تفاوت با «دانتون ابی» توضیح میدهد: «میخواستم نشان دهم این یک داستان تاریخی انگلیسی نیست. در آن زمان، تفاوت بزرگ بین آمریکا و بریتانیا، جامعه سیاهپوست بسیار بزرگ در آمریکا بود. بریتانیا آن شرایط را نداشت؛ اساساً پدیدهای بود که پس از جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. داستان “عصر طلایی” تنها ۱۷ سال از پایان جنگ داخلی در آمریکا و آزادی بردگان در جنوب روی میدهد. این که اصلاً داستانی درباره سیاهپوستان در آن دوره نداشته باشیم بهنوعی دور از صداقت به نظر میرسید.»
فلوز در «عصر طلایی»، جنبه اهریمنی حرص، سرمایهداری و پیامدهای آن را نشان میدهد. او میخواهد نگاه تماشاگر امروزی به ثروت را از اعتبار بیندازد؟ «من به این کار، از اعتبار انداختن نمیگویم. من بیشتر یک وقایعنگار هستم تا یک معلم اخلاق. دوست دارم مردم به این چیزها فکر کنند. واقعاً نمیخواهم چیزی را بر سرشان بکوبم. دوست دارم فکر کنند در هر راهی که باشند، کم و بیش هر کس نسخهای از چنین چیزهایی را در زندگی خود تجربه میکنند، فرق نمیکند چه کسی باشند. فکر میکنم این نگاه، اساس هر چیزی است که مینویسم یا تولید میکنم.»
فلوز درباره این که «عصر طلایی» چگونه با سالهای «دانتون ابی» در انگلستان مقایسه میشود، توضیح میدهد: «خیلی قبل از این که به یک مجموعه تلویزیونی فکر کنم، به این دنیای فوقالعاده تکنیکالر پس از جنگ داخلی علاقهمند شدم، زمانی که آمریکا بهنوعی آمریکایی بودن را شیوهای متفاوت از زندگی، در مقایسه با هر کشور دیگری در این سیاره تثبیت کرد. آنها خود را برای قرنی گرم میکردند که قرار بود بر آن تسلط پیدا کنند: قرن بیستم. جامعه آنها بسیار سرحال بود. آدمها میتوانستند به نیویورک برسند و باقدرت به کار خود ادامه دهند، کاخهای خود را بسازند، اما در لندن، پاریس و رم، ترکیب قدیم و جدید وجود نداشت؛ انتظار میرفت تازه از راه رسیدهها چند نسل منتظر بماند… اگر در عصر طلایی پتانسیل داشتید، در آمریکا فرصتی بود که آن پتانسیل را ابراز کنید و کاری کنید که شما را بهجایی برساند.»
طرفداران «دانتون ابی» از مدتها قبل در انتظار فیلم جدید این مجموعه و دیدار تازه با چهرههای آشنای سریال محبوب خود بودند و این خواسته ۲۹ آوریل امسال با اکران «دانتون ابی: یک عصر جدید» در سینماها محقق شد. برخی تماشاگران با دیدن «عصر طلایی» کنجکاو میشوند به امید کشف رشتههایی که این دو دنیا را به هم گره میزند، گذشته شخصیتهای «دانتون ابی» را کنار شخصیتهای «عصر طلایی» بگذارند.
نیم تأیید میکند: «این ترکیب عناصر نامتجانس واقعاً برنامهریزیشده نبود. جهان این دو سریال از هم جدا است، اما هر دو داستانهایی هستند که در دهه ۱۸۸۰ اتفاق میافتند. ماجراهای “دانتون ابی” قطعاً آنجا هست.»
منبع: اینسایدر، دابلیودابلیودی، د ای. وی. کلاب