مجله نماوا، علیرضا نراقی
زندگی دشوار ساخته میشود. با نفس نفس، دلهرهای که در پس هر امید و هیجانی در حال تپیدن است. پشت لذت تماشای دویدن فرزند، شادابی و هیجان او برای در آغوش کشیدن زندگی، همواره یک دلشوره مزمن در دل والدین جا خوش کرده است و مدام گسترش مییابد. ترسِ از دست دادن، ترس آسیب دیدن، گم شدن و… ترس از تمام شروری که در کمین نشستهاند. اما وقتی آن واقعه نامنتظر رخ میدهد به جای فرزند، این والدین هستند که گم میشوند. وقتی که زیباترین داشته انسان به دردآورترین فقدان او بدل میشود، آنگاه دلشوره، هیجان، لذت، زیبایی و درد یکجا ناپدید میشوند و هیچ میماند، هیچی بزرگ، یک فضای تهی گیجکننده و دشوار. زبان در کام خشک میشود و کلمات جز اصواتی ماسیده بر ذهن همچون جانورانی بد بو و کثیف نیستند که رهایی از آنها ناممکن است. «بروکلین» مستندی کوتاه است درباره این گم شدن، ایستادن سردرگم در نقطه فاجعه، درباره لحظه از دست رفتن فرزند که میتواند تنها لحظه موجود در سراسر زندگی باشد، درست هماطور که پدر بروکلین توصیف میکند، اینکه هر لحظه که چشمش را میبندند آن لحظه را میبیند. هر روز برای او آن لحظه است، لحظه کشته شدن فرزند.
سخن گفتن همچون نفس کشیدن
مستند «بروکلین» ساخته چارلی میساک در سال ۲۰۱۸، نگاهی است به یک حادثه تیراندازی در ایالت نوادا در سال ۲۰۱۴. بروکلین دختری ۱۳ ساله به طور تصادفی توسط دوستش که اسلحه آماده شلیک پدرش همراه او بوده است کشته میشود. این حادثه بدیهی است که مهمترین تجربه والدین این دختر است. اما آنقدر ضربه درونی است که در همان ابتدا مادر بروکلین میگوید که زیاد درباره این مسئله در طول این چند سال نتوانسته حرف بزند چون حس و ارتباط با از دست دادن دخترش بسیار درونی است و بیان آن دشوار. پس یکی از ارزشهای این فیلم همین کارکرد درمانی آن برای سوژه خود است؛ واداشتن مادر به سخن گفتن. برای او این سالها بیشتر با رویا همراه بوده است، رؤیای دیدن دخترش در اوج زیبایی و این رؤیا وقتی از آن سخن میگوید از هر کابوسی غمانگیزتر است.
فیلم زاویه دید و روایت جالبی دارد. در ابتدا نگاهی بسیار شخصی و عاطفی را دنبال میکند و به درون شخصیتهایش نزدیک میشود. عظمت از دست دادنی را برایمان توضیح میدهد که به اندازه همه زندگی است و این را ما در زمان کوتاه فیلم با تمام وجود درک میکنیم. روایت اثر متکی به گفتوگویی است که زن و شوهر درباره این اتفاق با یکدیگر انجام میدهند. جاذبه فیلم در به وجود آوردن عمق و فضای دلنشین باورپذیر در این گفتوگوست. انگار دوربین نامرئی است و زن و شوهری درباره مهمترین و اثرگذارترین رخداد زندگی خود صمیمانه با یکدیگر درد دل میکنند. همین ساختار ما را به نرمی وارد ذهن و قلب شخصیتها میکند.
فیلم در نماهای اغلب نزدیک به جزئیات صورت و واکنش افراد نزدیک میشود. این نکته مهمی است چرا که پس از چند سال این غم و شوک بزرگ وارد تمام وجوه ظاهری و درونی آدمها شده و به همین علت میتوان آنچه در درونشان میگذرد را در پوست، نگاه و حرکات عادی و در ظاهر بیاهمیت آنها پی گرفت. نکته دیگر این است که فیلم میخواهد لحنی شخصی و بسیار نزدیک به ماجرا بدهد و در همین راستا نماهای نزدیک که در میزانسنهایی متفاوت تمهید شده بسیار کمک کننده است.
درست حرف زدن و شفافیت احساسات درونی و در میان گذاشتن آن در یک رابطه عاطفی و مبتنی بر درک متقابل تلخی بسیار و اندوه ژرف فیلم را به نوعی احساسات لطیف آغشته کرده است که همین احساس، نوری دلنشین و زیبا از امید را به فیلم تابانده است. ریتم و فضاسازی آرام و متین فیلم ریشه در همین حس دارد.
علیه قانون مرگ
اما ضربه فیلم جایی است که روند نرم و شخصی خود را به یک مسئله اجتماعی پیوند میدهد؛ به همین دلیل یک معضل جمعی مناقشهبرانگیز را در افق حقیقی زندگی و فردیت بازتعریف میکند. قانون آزادی مالکیت و حمل اسلحه در بسیاری از ایالات آمریکا امری چالش برانگیز و کهنه است که بارها درباب آن سخن گفته شده و آثار مستند و داستانی فراوانی پیرامون آن ساخته شده است. اهمیت «بروکلین» در این است که این مسئله را با احساسات درونی و آن حقیقتی که انسانهای زنده و صاحب عاطفه فارغ از سیاست و مسائل ایدئولوژیک درک میکنند بازتعریف مینماید.
در آمریکا سالانه ۱۷ هزار و پانصد کودک به دلیل آزادی اسلحه کشته یا مصدوم میشوند. این فیلم نگاهی است که فارغ از متهم کردن فرد خاطی و خانواده او و حتی احزاب و گروهها و ایدئولوژی خاصی، انگشت اتهام خود را به سمت یک قانون میبرد. قانونی که به نوعی قانون مرگ است، هرچند که بسیار از آمریکاییهای مدافع آزادی اسلحه، آن را قانون آزادی میپندارند. اما در واقع این قانونی است برای مرگ، چرا که در حقیقت جان بسیاری را در مخاطر قرار میدهد و «بروکلین» همین را نشان میدهد که حتی اگر یک درصد قانونی زندگی زیبا و سرشاری را بگیرد، دیگر قانون خوبی نیست. خانواده بروکلین ۱۳ ساله هیچگاه از کسی شکایت نکردند. آنها در جلسات درمانی در پی التیام بخشیدن به درد خود و کنار آمدن با واقعهای هستند که فقط منحصر به آنها نبوده و جان بسیاری از کودکان را گرفته است. بروکلین ۴ ژوئن کشته شد و این روز به افتخار و گرامی داشت یاد او روز ایمنی ملی نامگذاری شده است.
تماشای مستند بروکلین در نماوا