مجله نماوا، ساسان گلفر
باورتان میشود یا نه؛ شخصیتهایی مانند جک اسپارو «دزدان دریایی کاراییب»، بروس وین و جوکر «شوالیه تاریکی»، شرلوک هلمزی که رابرت داونی جونیور نقش او را بازی میکرد، کاب در «تلقین» یا کوپر در «میانستارهای» را به همان اندازه که ساخته و پرداختهی نویسنده و کارگردان یا بازیگر آن فیلمها بودهاند، باید دستپروردهی آهنگسازی به نام هانس زیمر دانست؛ موسیقیدانی که در کلاس پیشرفتهی آموزش آهنگسازی فیلم خود در بخشی که عنوان «سرگذشت هانس» گرفته است، توضیح میدهد: «من خودم را بیشتر یک فیلمساز میدانم تا موسیقیدان، چون میدانم چگونه میتوان با زبان فیلمسازی ارتباط برقرار کرد. این زبان را بلدم.»
هانس زیمر از چند جنبه یک چهرهی استثنایی در حوزه موسیقی فیلم به شمار میآید. مهمتر از همه اینکه تحصیلات آکادمیک موسیقی ندارد و بیشتر یک آهنگساز خودآموخته، غریزی و تجربی است. به گفتهی خودش «اولین فیلمی که دیدم و احتمالاً شوکهکنندهترین تجربه زندگی من بود، اصلاً فیلم نبود، اپرا بود؛ «فلوت سحرآمیز» موتزارت بود که در سه سالگی دیدم.» سال ۱۹۵۷ در فرانکفورت آلمان متولد شد. پدرش را که مهندس بود در شش سالگی از دست داد و با مادرش زندگی کرد که از بازماندگان هولوکاست و شیفتهی موسیقی بود. همیشه قانونگریز بود و به همین علت از مدرسه اخراج شد. تمام تحصیلات موسیقی او دو هفته آموزش پیانو بود.
در کودکی اجازهی تماشای تلویزیون یا هیچ فیلمی را پیدا نکرد و بالاخره برای اولین بار در ۱۲ سالگی با پولی که کش رفته بود، یواشکی به سینما رفت و «روزی روزگاری در غرب» سرجو لئونه را تماشا کرد و عاشق داستانسرایی شد. در جوانی به لندن رفت و با گروههای موسیقی و سازندگان فیلمهای تجربی آوانگارد همکاری کرد و آرزوی او برای رفتن به لسآنجلس زمانی برآورده شد که برای فیلمی که فقط ۷ نفر در دنیا آن را دیدند، موسیقی ساخت و خوشبختانه یکی از آن ۷ نفر دایانا لوینسن، همسر بری لوینسن کارگردان بود که در آن زمان «مرد بارانی/سخاوتمند» را میساخت. «شماره تلفن از من نداشت، اما نشانی خانهام را پیدا کرد. یک نفر آمد دم در خانه و گفت: «من بری لوینسن هستم.» گفتم: «آره بابا، تو راست میگی کلاهبردار! بعد نگاه کردم و دیدم پشت سرش دو ماشین لیموزین است. در لندن از این چیزها نداشتیم.» در «آموزش آهنگسازی فیلم با هانس زیمر»/ Hans Zimmer Teaches Film Scoring توضیح میدهد که چه موقع توانست از قهوه دم کردن دست بردارد و برای بیش از ۱۵۰ فیلم هالیوودی موسیقی بنویسد. جالب است که توضیح میدهد رامین جوادی، آهنگساز ایرانی-آلمانی «بازی تاج و تخت» و «مرد آهنی» را نیز خود او به همین شیوه و موقعی که در ساختن موسیقی صحنهای از «دزدان دریایی کاراییب» گیر کرده بود، کشف کرد: «اصلاً نمیدانستم رامین موسیقیدان است. آنهم اینقدر باهوش و اصیل… این آخرین باری بود که رامین قهوه درست کرد.»
با آنکه در ابتدای درسهایش توضیح میدهد «من خیلی خوب انگلیسی صحبت نمیکنم» با زبانی شیرین و رسا در مدت نزدیک به ۶ ساعت کلاس پیشرفتهی خود به گوشهوکنارهای فیلمسازی و موسیقی فیلم سرک میکشد، مدام بر اهمیت داستان تأکید میکند، با آنکه معتقد است آلمانیها همیشه نقابی بیاحساس بر چهره دارند، نشان میدهد که چقدر احساس نواخته شدن هر نت هر نوازنده برای او اهمیت دارد و حساسیت خود را بر هر نت و هر نمای فیلم به نمایش میگذارد و از بتهوون، یکی از منابع الهام همیشگی خودش مثال میآورد تا نشان دهد «هر موسیقی خوبی یک سیر روایی دارد، هرچقدر هم که انتزاعی باشد.»
خلاصهی کلاسهای پیشرفتهی هانس زیمر
۱- معرفی
زمان: ۴ دقیقه
«در قسمتهایی از این برنامه برای وضوح و دقت بالاتر برای شما موسیقی پخش میکنم و خودم کاملاً دهانم را میبندم تا شما به موسیقی گوش بدهید چون روش من برای برقراری ازتباط همین است.»
۲- تمها
زمان: ۱۶ دقیقه
سادهترین آهنگی که داستانتان را پیش ببرد، پیدا کنید.
با نگاهی به موسیقی شرلوک هلمز میگوید موقع ساختن موسیقی فیلم «قصد ندارم کنسرت اجرا کنم. تلاش میکنم یک داستان موازی تعریف کنم.» بر آزادی کامل آهنگساز فیلم با وجود محدودیتها تأکید میکند و از سمفونی پنجم بتهوون در مورد اهمیت سادگی مثال میآورد.
اهمیت انتخاب یک کلید استراتژیک، سؤال و جواب و ایجاد گفتوگو در موسیقی که «یک زبان است» با یادآوری جملهای از ترنس مالیک کارگردان که زیمر موسیقی «خط باریک قرمز» را برای او ساخته است: «سؤالها ازجوابها خیلی جالبترند. میشود در یک فیلم یک سؤال مطرح کرد و هیچ جوابی نداد. جوابها یکخرده خستهکننده و معمولاً پیشپاافتاده هستند»، ساختن تم «شرلوک هلمز» و ساختن یک آهنگ ساده «میانستارهای» با نگاهی به رابطهی پدر و فرزند از دیگر مباحث این درس هستند.
۳- داستان
زمان: ۱۰ دقیقه
به داستان بچسبید.؛ با داستان بمانید؛ در دنیای داستان زندگی کنید و از کارگردان داستان را بپرسید؛ قواعد داستان را از کارگردان بیاموزید؛ اهمیت زیرمتن برای آهنگساز برای رسیدن به اعماق داستان… از جمله نکاتی است که زیمر با اشاره به کارهایش در فیلمهایی مانند «گلادیاتور» ریدلی اسکات، «خط باریک قرمز»، «دزدان دریایی کاراییب» گور وربینسکی و «شرلوک هلمز» گای ریچی شرح میدهد و در پایان میگوید: «قواعد را وضع کنید و زیرپا بگذارید.»
۴- کارگردانها: قسمت اول
زمان: ۱۰ دقیقه
آنچه آهنگساز باید از کارگردان بیاموزد تا حتی قبل از فیلمبرداری فیلم نوشتن موسیقی را شروع کند، در سرفصلهایی مانند «گفتوگوهایی برای کسب اطلاعات درباره فیلم داشته باشید»؛ «درک تصویر ذهنی فیلمساز»؛ «همکاری را پیش از شروع فیلمبرداری آغاز کنید» و «موسیقی میتواند روی کارگردانی سر صحنه تأثیر بگذارد» شرح داده میشود.
۵- کارگردانها: قسمت دوم
زمان: ۸ دقیقه
هانس زیمر در این بخش از جمله میآموزد که یاد بگیرید که چگونه به طور موثر با کارگردان در فرآیند ساختن فیلم گفتگو کنید؛ مقاصد و اهداف کارگردان را به او یادآوری کنید («کارگردان به جنگ میرود و وقتی برمیگردد داغون است یک آدم دیگر است و ممکن است اصلاً یادش برود چرا این فیلم را ساخته»)؛ ساده و به زبان رایج صحبت کنید؛ مکالمه تکنیکی نباشد؛ از موسیقی آماده پرهیز کنید…
۶- کارگردانها: قسمت سوم
زمان: ۷ دقیقه
وقتی زیمر دربارهی خصوصیات یک کارگردان عالی صحبت میکند از ریدلی اسکات کارگردان آثاری با زیباییشناسی تصویری متفاوت مانند «تلما و لوییز»، «گلادیاتور»، «کلاهبردارها» و «هانیبال» نام میبرد و از ذوق هنری و دانش بسیار او یاد میکند و بهویژه اینکه «آدمها برای او جذابیت دارند» و «خوب داستان میگوید». کارگردان و آهنگساز باید به هم اعتماد کنند چون «کارگردانها معمولاً در آهنگسازی سررشته ندارند و مجبورند بقیه کار را به آهنگساز بسپرند».
۷- پالتهای صدا
زمان: ۱۸ دقیقه
برای فضای داستان ترکیبی منحصر به فرد بسازید (شرح صدای مختص گاتهام سیتی) نور و رنگ را بررسی کنید («بیشتر دنیا را میشنوم تا اینکه ببینم.») و خلق یک دنیا با صدا (پرهیز از کلیشهها در «شرلوک هلمز» و استفاده از ویولن کولی به جای ویولن کلاسیک اتوکشیده) از مباحث این کلاس است.
۸- آهنگسازی با سینتیسایزر
زمان: ۲۱ دقیقه
هانس زیمر برای استفاده از سینتیسایزر شهرت دارد اما میگوید: «اجازه ندهید ماشین شما را کنترل کند. شما آن را کنترل کنید»
۹-نوشتن موسیقی برای تصویر
زمان: ۱۰ دقیقه
در سرفصل «ابتدا کل داستان را در نظر بگیرید» از جمله به ورود تم جدید در پرده سوم «گلادیاتور» اشاره و به آهنگساز توصیه میکند: «مثل رانندهی ناشی نباشید که مدام پایش را روی گاز میگذارد و برمیدارد.» تشخیص دهید چه زمانی موسیقی لازم نیست؛ همیشه منطبق بر کات عمل نکنید (غافلگیری تماشاگر در اکشن با ورود موسیقی یک فریم زودتر)؛ به روایت یک داستان پیچیده کمک کنید (با مثالی از «تلقین») از دیگر سرفصلهای هانس زیمر در این درس است.
۱۰- آهنگسازی برای پسزمینهی دیالوگها
زمان: ۹ دقیقه
«بیشتر فیلمنامهنویسهایی که کارشان را بلدند، فقط کلمات درست و مناسب را انتخاب میکنند و از تعداد کلمات کافی برای روایت داستان استفاده میکنند. آهنگساز هم باید همین کار را بکند. کلمات (نتهای) زیادی انتخاب نکنید. کلمات نادرست به کار نبرید. به داستان فکر کنید و به همان بچسبید.»
هانس زیمر معتقد است «حجم صدا مسئله نیست. پرسپکتیو مهم است.»
۱۱- تمپو
زمان: ۱۰ دقیقه
هانس زیمر به آهنگساز میگوید: «تدوینگر شما دِرامر شماست.» همچنین معتقد است: صدای کلیک مترونوم دوست آهنگساز است و تنها چیزی که آهنگساز فیلم میتواند به آن مطمئن باشم مترونوم است. در سرفصل «تمپوی خودتان را پیدا کنید» مثالهایی از «میانستارهای» و «شوالیه تاریکی» کریستوفر نولان و «شرلوک هلمز» گای ریچی میآورد.
۱۲- تمپو: صحنهای از شرلوک هلمز
زمان: ۴ دقیقه
۱۳- خاطرات موسیقی: شرلوک هلمز
زمان: ۲۴ دقیقه
آهنگساز در« اتاقی که نود درصد عمرم را در آن گذراندهام» دربارهی ارکستر مجازی میگوید و رایانهای که در حکم «دفترچهی خاطرات» اوست.
۱۴- شخصیت
زمان: ۸ دقیقه
در مبحث «آشنا شدن با شخصیت» میگوید: «در واقع وقتی فیلمنامه را میخوانم، خودم بازیگر و شخصیت میشوم.» از لزوم صحبت با کارگردان میگوید که «شخصیت را حتی بهتر از بازیگر میشناسد» و در این مورد از همکاری با ران هاوارد و پیتر مورگان در فیلم «راش» و مخصوصاً صحنهی قفس قناری مثال میآورد. در بخش «با کاراکتر ارتباط برقرار کنید» به انیمیشن «شیر شاه» اشاره میکند که گرچه تصور میکرد علاقهای به کاری از نوع موزیکال برادوی ندارد، با مفهوم از دست دادن پدر در آن ارتباط شخصی برقرار کرد.
۱۵- تم برای شخصیت: بتمن
زمان: ۱۰ دقیقه
در این درس، زیمر از به کار گیری فقط دو نت در بخشی از فیلم و استفاده از کمترین هارمونیک میگوید و اینکه با توجه چشمهای بازیگر نخواسته از آهنگ قهرمانانه در سهگانه «شوالیه تاریکی» استفاده کند.
۱۶- تم شخصیت: جوکر
زمان: ۹ دقیقه
هانس زیمر دربارهی اینکه عاشق شخصیت جوکر «شوالیه تاریکی» شده است، میگوید: «اصلاً به آدم بد فکر نمیکردم» و علت اینکه چرا از موسیقی با صدای خیلی پایین و آرام در ابتدا استفاده کرده و مفهوم «تنش بیپایان» را چگونه وارد فیلم کرده است.
۱۷-تم شخصیت: جک اسپارو
زمان: ۱۰ دقیقه
«بعضی فیلمها کاملاً مبتنی بر شخصیت هستند.» از نظر هانس زیمر «دزدان دریایی مانند نوازندگان راکاندرول قرون وسطا هستند.» او جک اسپارو را آدم کلاسیک رمانتیک میگوید و چگونگی شکستن قوانین در تم اصلی فیلم را شرح میدهد و دربارهی فرایند فکر کردن جک اسپارو میگوید.
۱۸- بررسی موردی: فراست/نیکسون
زمان: ۱۳ دقیقه
زیمر که در ابتدای این کلاس در سالن سینما به تماشا فیلم خبری نشسته است، از مشکل اقتباس از «نمایشنامه موفق» میگوید و «مسابقهی مشتزنی» مجازی بین شخصیتهایی که «دوستداشتنی نیستند» و از «حس ترس» جاری در صحنهها و اینکه «نمیخواستم حس تاریخی بدهم». کلوزآپها و یکی از طولانیترین سکوتهای تاریخ سینما در «تراژدی خیانتی که به مردم میشد از طرف سیستمی که به آن اعتقاد داشتند» که هیچ موسیقیای لازم نداشت و اینکه باید قطعهای «بیحس» نواخته میشد و همچنین اینکه بودجهی کم برای خرید قطعات آماده چگونه به کمک فیلم ران هاوارد آمد.
۱۹- بررسی موردی: شوالیه تاریکی
زمان: ۸ دقیقه
هانس زیمر دو نکتهی غافلگیرکننده در فیلمهای بتمن را تشریح میکند و توضیح میدهد که «آرام نواختن خیلی سخت است».
۲۰- کار با نوازندگان
زمان: ۱۵ دقیقه
نوازندگانتان را با دقت انتخاب کنید؛ چیزی که واقعاً تأثیرگذار است، هدفمندی و تعهد در اجراست؛ محدودیتهای آلات موسیقی را ارزیابی کنید و در حد توانایی نوازندگان بنویسید، از مواردی هستند که هانس زیمر توضیح میدهد و در مبحث پیدا کردن موزیسینهای مناسب برای شرلوک هلمز از سفرش با گای ریچی به اسلواکی و شادترین لحظات زندگی خود در میان کولیها میگوید.
۲۱- کار با نوازندگان: ارکستر – قسمت اول
زمان: ۱۱ دقیقه
هانس زیمر اشاره میکند که «نوازندهها بازیگران من هستم» و در سرفصل «با احترام با آنها برخورد کنید» میگوید: «همه میتوانند نواختن یا کار با کامپیوتر را یاد بگیرند، اما باید یاد بگیرید که صحبت کنید.» همچنین با مثالی از همکاری جان ویلیامز و استیون اسپیلبرگ میگوید چگونه «کارآیی را به حداکثر برسانید» و بر اهمیت ارتباط حسی تکتک نوازندگان با داستان تأکید میکند.
۲۲- کار با نوازندگان: ارکستر – قسمت دوم
زمان: ۷ دقیقه
خاطرهای که هانس زیمر از «سخت ترین کار» خود در فیلم «تلقین» میگوید و لزوم گوش دادن به نوازندههایی که داستان را «روایت میکنند» بخشی از این درس است.
۲۳- بازخورد و بازبینی
زمان: ۱۰ دقیقه
آهنگساز از «بتمن آغاز میکند» مثال میآورد و لزوم اصلاح زودهنگام موسیقی متن را میگوید. «کار را اول به تدوینگر موسیقی نشان دهید» و «از کارگردان بله یا نه بشنوید» از دیگر نکات مورد اشارهی هانس زیمر هستند.
۲۴- بازخورد تماشاگران
زمان: ۱۲ دقیقه
زیمر این نکته را «خودخواهانه» میداند که «اول از هر چیز برای خودم مینویسم» و دربارهی یک شخصیت خیالی میگوید که همیشه او را به عنوان مخاطب فیلم خود در نظر میگیرد. همچنین در بخشی دیگر توصیه میکند که مدیران استودیو را در بین تماشاگران نمایش آزمایشی قرار دهید.
۲۵- نکاتی برای نوشتن موسیقی متن: قسمت اول
زمان: ۱۶ دقیقه
هر روز بنویسید؛ همزمان با شروع پروژه نوشتن را آغاز کنید؛ به صورت دفتر خاطرات بنویسید تا از فیلم سر در بیاورید و قواعد را با ظرافت بشکنید از جمله نکات و ترفندهایی است که هانس زیمر طی سالها به شیوهی تجربی آموخته است.
۲۶- نکاتی برای نوشتن موسیقی متن: بخش دوم
زمان: ۱۱ دقیقه
آهنگساز در این بخش از جمله توصیه میکند: «روی حافظهی عضلانی حساب نکنید»، «برای عبور از مانع نوشتن، داستان را بشناسید»، «خود را به بودجه محدود نکنید» و «برای شروع نوشتن فقط به اشتیاق و علاقه نیاز دارید».
۲۷- سرگذشت هانس
زمان: ۱۵ دقیقه
هانس زیمر از زندگی خود میگوید که چگونه بدون تلویزیون بزرگ شد، اولین فیلمی که دید که «روزی روزگاری در غرب» سرجو لئونه بود، چگونه عاشق داستانسرایی شد و حرفهاش را از «ستاره رادیو» به آهنگساز فیلم تغییر داد و چگونه در آهنگسازی فیلم آزادی خود را به دست آورد. همچنین از حفظ تعادل بین کار و خانه سخن به میان میآورد و اینکه چرا خود را «خوششانسترین آدم روی زمین» میداند.
۲۸- یادگیری از طریق گوش دادن
زمان: ۱۷ دقیقه
آهنگساز میگوید هرگز به مدرسه موسیقی نرفته و نوشتن و رهبری ارکستر را از «گوش دادن» آموخته است. اهمیت یادگیری نحوهی گوش دادن و تجزیه و تحلیل موسیقی، این که چگونه فیلمها را برای موسیقی آنها تماشا کنیم، منابع الهام هانس زیمر از موتزارت و بتهوون و مالر تا نینو روتا انیو موریکونه و فیلمهایی که انقلابی در موسیقی فیلم پدید آوردند، از مباحث این بخش از کلاسهای پیشرفته آهنگسازی هانس زیمر هستند.
۲۹ -زندگی یک آهنگساز: بخش اول
زمان: ۷ دقیقه
زیمر معتقد است که اگر موسیقی ننویسید، میمیرد. میگوید «این تنها کاری است که بلدم» و بنابراین گزینهی دیگری برای او وجود ندارد. از آهنگسازان میخواهد با وجود آنکه در این حرفه «فرصت بسیار کم است»، شجاعت تقلا کردن را داشته باشند. میگوید: «باید برای هر نت بجنگید»؛ مورد رامین جوادی را مثال میزند که چگونه وارد کار شد و خود را تثبیت کرد و از هنرمندان میخواهد که «ریسکپذیر باشید».
۳۰- زندگی یک آهنگساز: بخش دوم
زمان: ۹ دقیقه
آهنگساز میگوید «به صدای خود گوش دهید» اما با این جمله که «صدای خود را پیدا کنید» موافق نیست چون معتقد است که «صدای من چیزهایی است که یاد گرفتهام و در فرهنگ خودم با آنها بزرگ شدهام ». همچنین به آهنگسازان توصیه میکند که «محدودیتهای استعداد خود را به چالش بکشید» و از استعداد و سختکوشی و تعهد به کار و شوق میگوید و به ورنر هرتزوگ اشاره میکند که چگونه رفتار دیوانهوار او در مستند «فیتزکارالدو: بار رؤیاها» زیمر را جذب این کار کرد و اینکه هنرمند باید «مانند بچهها خصوصیت پرسشگرانه داشته باشد.»
۳۱- پایانبندی
زمان: ۲ دقیقه
«چیزی که آدمهای مسن مانند من میدانند، این است که ثانیههای عمر در حال گذر هستند؛ پس بهتر است که وارد عمل شوید، به جای آنکه به حرفهای من گوش بدهید.» این جملات توصیههای پایانی هانس زیمر در کلاس پیشرفتهی آهنگسازی او هستند.
در نهایت، هانس زیمر هنرمندی است که سختکوشی، اشتیاق و تلاش را مهمترین عامل پیشبرنده میداند: «من مفهوم «استعداد دارد» یا «استعداد ندارد» را درک نمیکنم؛ فقط افرادی را میبینم که فراتر از مرزهایی میروند که دیگران به آنها تحمیل کردهاند.»