مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
کیلین مورفی در سال ۲۰۲۰ بهعنوان یکی از بهترین بازیگران ایرلندی دنیای سینما انتخاب شد و در طول ۲۵ سال فعالیت حرفهای، نامزد چندین جایزه بینالمللی شده است، اما بازیگر سریال «نقابداران» (پیکی بلایندرز – Peaky Blinders) و همکار مکرر کریستوفر نولان، در سالهای اخیر با حضور در نقش یک تهیهکننده اجرایی، جنبه دیگری از این حرفه را کشف کرده است.
مورفی ۴۵ ساله میگوید: «مجبور بودم به نقشآفرینیهای خودم به شیوهای خیلی سرد و عینی نگاه کنم. فکر میکنم این یک درس ارزشمند است که به داستان بهطور کلی نگاه کنید، بدون این که فقط روی خود تمرکز داشته باشید.»
وقتی مورفی یکی از تهیهکنندگان فصلهای ۵ و ۶ «پیکی بلایندرز» شد، مجبور بود پس از روزهای طولانی کار بهعنوان بازیگر و تحلیل نقش تامی شلبی، قهرمان سریال جنایی تاریخی بیبیسی، وظایف جدیدی مانند کمک به تیم تدوین را انجام دهد.
مورفی در «پیکی بلایندرز» نقش رهبر یک گروه خلافکار به همین نام در بیرمنگام، انگلستان در سالهای پس از جنگ جهانی اول را بازی میکند و داستان سریال روایتی خیالی از یک گروه واقعی به همین نام متشکل از جوانان شهری است که از ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۰ در شهر فعال بودند.
مورفی درحالیکه آخرین تلاشهایش را برای بازی در نقش شلبی در سریال تحسینشده استیون نایت انجام میداد، میکوشید مطمئن شود فصل ششم و پایانی «پیکی بلایندرز»- که پخش آن از ۲۷ فوریه ۲۰۲۲ شروع شد، میراث همکار و دوست فقیدش، هلن مککروری که در پنج فصل سریال نقش خاله پالی را بازی کرد، زنده بماند. (مککروری ۱۶ آوریل ۲۰۲۱ پس از سالها مبارزه با بیماری سرطان در ۵۲ سالگی از دنیا رفت.)
مورفی در این گفتوگو درباره آنچه از فعالیت بهعنوان یک تهیهکننده اجرایی یاد گرفت، تمرین دیالوگهای فرانسوی سریال با مادرش، چالش پروتکلهای کووید ۱۹ و آماده شدن برای بازی در «اوپنهایمر» فیلم جدید نولان صحبت کرد.
از زمان پخش فصل پنجم «پیکی بلایندرز» در ۲۰۱۹ و حالا بازگشت فصل ششم، اتفاقات زیادی افتاده است. فکر میکنید طرفداران برای چه چیز سریال دلشان تنگ شده است و فکر میکنید بیشتر منتظر چه چیزی هستند؟
خوب همیشه بین فصلهای «پیکی بلایندرز» یک مکث طولانی بود، چون ما یک فصل را کار میکردیم و بعد همه میرفتیم و کارهای دیگری انجام میدادیم – تمام مدت به سریال وابسته نبودیم. از وقتی برای اولین بار تصویربرداری سریال را در ۲۰۱۲ شروع کردیم تا حالا که در سال ۲۰۲۲ قرار داریم، همیشه یک فاصله کافی بین هر فصل بود، بنابراین وقتی صحبت از محاسبه میشود، شش فصل در ۱۰ سال تولید شده است. پس خیلی وقت است! تماشاگران چه انتظاری میتوانند داشته باشند؟ فصل ششم نقطه اوج «پیکی بلایندرز» است و امیدواریم نسبت به فصل گذشته پیشرفت کرده باشد و تا حد امکان غنیترین و عمیقترین فصل سریال شده باشد، تا حدی به خاطر این همهگیری مزخرف که در دنیا اتفاق افتاد و البته از دست دادن هلن مککروری که واقعاً غمانگیز است. ما مصمم بودیم این فصل را به یک فصل ویژه تبدیل کنیم و متعهد شدیم سخت کار کنیم. فکر میکنم هواداران راضی میشوند!
تسلیت میگویم کیلین. یادداشت و ادای احترام شما به هلن بهتازگی در آبزرور منتشر شد. در آن شرح میدهید که درگذشت او چه حفرهای نهتنها برای شما، بلکه برای همه سر صحنه سریال بر جا گذاشت. بازی در صحنههایی که در آن به پالی، شخصیت او در سریال واکنش نشان میدهید یا درباره آن صحبت میکنید، با توجه به این که در آن زمان میدانستید بیماری هلن روبهپیشرفت است، چگونه بود؟ اپیزود اول فصل ششم بهنوعی گرامیداشت و ادای احترام به اوست.
کل این فصل واقعاً ادای احترام به هلن و گرامیداشت اوست. حضور هلن و شخصیت او همچنان تا حد زیادی در سریال احساس میشود و بخشی از سفر تامی در فصل آخر است. بدون او همهچیز فرق میکند، اصلاً مثل قبل نیست. من درمورد این که هلن بهعنوان یک بازیگر و بهعنوان یک فرد چقدر خارقالعاده بود صحبت کردهام. مرگ او یک ضایعه بزرگ نهفقط برای سریال ما بلکه برای کل جامعه بازیگری است. فکر من همیشه با دیمین (لوئیس) و فرزندان هلن است. واقعاً امیدوارم این سریال یاد و خاطره او را زنده نگه دارد.
فصل ۶ تقریباً در ۱۰ سالگی «پیکی بلایندرز» پخش میشود. رابطه شما با تعدادی از بازیگران، گروه و تهیهکنندگان در دهه گذشته چگونه تکامل پیدا کرد؟
مثل یک ماجراجویی بود! بازیگران زیاد و متفاوتی در تمام این سالها در «پیکی بلایندرز» حضور داشتند و ما کارگردانهای دیگری هم داشتیم و من حتی بهعنوان تهیهکننده اجرایی با فصل پنجم و ششم همکاری کردم؛ چون به دلیل ماهیت داستان، تصویربرداری با شدت انجام میشد و ما حدود پنج ماه تقریباً ۱۶ ساعت در روز کار میکردیم، بنابراین وقتی مشغول کار نبودیم، دیگر خیلی با هم معاشرت نمیکردیم، فقط به این دلیل که وقتی کار میکردیم خیلی همدیگر را میدیدیم، اما این یک سفر خیلی مشترک بود و من چیزهای زیادی یاد گرفتم. وقتی تهیهکننده اجرایی شدم، یک فرصت واقعی برای یادگیری داشتم که در مرحله پس از تولید شرکت کنم و ببینم سریال چگونه جفت و جور میشود؛ بنابراین، این جنبه برای من یک تحول جالب بود.
در اپیزود اول فصل ششم یک جهش زمانی چهار ساله از مرگ پالی تا اتحاد مجدد مایکل و تامی وجود دارد. تماشاگران از تغییراتی که تامی در زندگیاش ایجاد کرد چیزهایی میشنوند، اما دقیقاً متوجه نمیشوند او چرا دیگر مشروب نمیخورد یا چرا تصمیم گرفت خانوادهاش را ترک کند و به جزیره میکلون برود. فکر میکنید او چرا این مسیر را انتخاب کرد؟
تامی این مسیر را انتخاب کرد چون در پایان فصل ۵ کاملاً مصمم بود خودش را بکشد. او که همیشه یک قدم از بقیه جلوتر بود، به آخر خط رسید. اولین بار بود که عقب ماند و این مشکلات مربوط به سلامت ذهنی، وابستگی و همهچیزهای دیگر را بیشتر کرد. نقطه شکست او بود. وقتی چهار سال بعد از مرگ پالی، او را میبینیم، سعی میکند بهنوعی اصلاح شود و تنش فصل آخر این است که آیا او میتواند در این مسیر بماند یا نه. او در شروع فصل ششم هنوز ازلحاظ روانی و ذهنی مشکل دارد.
درمورد رابطه بین تامی و مایکل و تغییر آن از شروع سریال تا شروع فصل ششم بگویید. به نظر شما، چه نکات مهمی در سریال رابطه و اعتماد آنها به یکدیگر را لکهدار میکند؟
فکر میکنم این یک ساختار داستانی کلاسیک است که نسل بعدی میخواهد قدرت را از نسل قدیمیتر بگیرد و تامی و آرتور این را آشکارا احساس میکنند. بااینحال، فکر میکنم مایکل تا قبل از فصل ۵ نمیخواست شرکت را در مسیر جدیدی قرار دهد. تامی او را سر جای خودش مینشاند و این شروعی برای از بین رفتن اعتماد است و بعد، مشخص است که مایکل تامی را مقصر مرگ مادرش، پالی میداند. اینجاست که برای هر دوی آنها همهچیز شروع به از هم پاشیدن میکند.
در شروع فصل ششم شاهد تلاقی قابل توجهی داستان سریال با لحظات مهم تاریخی هستیم: پایان ممنوعیت تولید و فروش مشروبات الکلی، ظهور خرید و فروش تریاک و تجارت تریاک در اروپا و ایالات متحده و قریبالوقوع بودن جنگ جهانی دوم. چه در زمینه بازیگری و چه در بحث تولید، چقدر درباره اتفاقات تاریخی تحقیق کردید؟
از قبل مطالعات زیادی کرده بودم تا دامنه کامل اتفاقات را درک کنم، چون درباره آن مقطع از تاریخ مطالب خیلی زیادی در دسترس است، بنابراین تا آنجا که میتوانستم خودم را در خواندن آن مطالب غرق کردم. بااینحال، نوشتههای استیون (نایت) جوری است که به رویدادهای تاریخی مهمتر و واضحتر نمیپردازد. او همیشه یک رویداد نامعمول و کمتر شناختهشده از آن زمان را در نظر میگرفت و طرح داستان را روی آن متمرکز میکرد. بهعنوان مثال، در جریان تحقیقات خود متوجه شد در زمان ممنوعیت تولید و فروش مشروبات الکلی، راه گریز عجیبی در میکلون وجود داشت، بنابراین تصمیم گرفت تامی را در آنجا قرار دهد. اولین بار است که تامی را خارج از بریتانیا و در محیطی کاملاً متفاوت میبینیم.
برای خیلی از آن صحنهها مجبور بودید کمی فرانسوی صحبت کنید. قبل از تصویربرداری با زبان فرانسوی آشنا بودید یا باید دیالوگها را بدون دانستن زبان یاد میگرفتید؟ و سریال «پیکی بلایندرز» در زمینه تلفظ صحیح کلمات به زبانهای فرانسوی و رومی مشاورانی داشت که به شما آموزش دهد؟
بهنوعی از قبل با زبان فرانسوی آشنایی داشتم چون مادرم معلم فرانسه است. او حالا بازنشسته شده است، اما من دیالوگها را برای او میفرستادم و او آنها را به من برمیگرداند. زمانی که جوان بودم زبان فرانسویام خیلی خوب بود و انرژی لازم را برای تمرین آن داشتم، اما کمی آن را رها کردم و دیگر فرانسوی صحبت نمیکنم، بنابراین مادرم آن دیالوگها را به من یادآوری میکرد. درمورد زبان رومانی، ما یک مشاور داشتیم که به این زبان صحبت میکند. او تمام دیالوگها را برای ما ترجمه و بهصورت آوایی تجزیه و تحلیل میکرد.
یکی از آخرین حرفهای پالی در فصل پنجم این پیشگویی بود که «یک جنگ در پیش است و یکی از شما میمیرد، اما نمیتوانم بگویم کدام یک از شما.» اپیزود اول این فصل با کنایه تامی درباره شروع جنگ بین ایرلندیها و یهودیها و ایتالیاییها در بوستون به پایان میرسد. طرفداران در این فصل از چند جنگ مطلع میشوند؟
این فصل با جنگ همراه است و این درگیری از مکانهای غیرمنتظره میآید و بخش زیادی از تقابل بیشتر روانی است. این تنها چیزی است که میتوانم بگویم.
تصویربرداری در بحبوحه همهگیری کرونا چطور بود و پروتکلهای کووید ۱۹ سر صحنه چگونه اجرا میشد؟ در کار اخلال ایجاد کرد و درمجموع این تجربه را چطور دیدید؟
ما تصویربرداری را ژانویه ۲۰۲۱ و در اوج دومین قرنطینه در بریتانیا شروع کردیم. هنوز هیچ واکسنی بهطور گسترده در دسترس نبود و همه خیلی مضطرب بودند، اما ما یک تیم بسیار خوب کووید داشتیم. هفتهای سه بار آزمایش میدادیم و همه ماسک میزدند، البته بهجز بازیگران. موفق شدیم کل تصویربرداری را بدون حتی یک مورد ابتلا پشت سر بگذاریم که با توجه به اتفاقات آن روزها نتیجه خیلی خوبی بود. برقراری ارتباط با عوامل سریال برای من بسیار سخت بود، چون همه ماسک زده بودند و تشخیص آنها دشوار بود و این کار را برای من سخت کرد، چون در هر فیلم یا سریالی که بازی میکنم با عوامل ارتباط خیلی نزدیکی دارم. حس میکردم میزان خودانگیختگی که در زمان تصویربرداری «پیکی» به آن عادت کرده بودم، کم شده است. بااینحال، چون این موانع را داشتیم، همه واقعاً متمرکز و متعهد بودند؛ و فکر میکنم با وجود تمام پروتکلها همه ما بهترین کار انجام دادیم. من واقعاً به گروه و بازیگرانمان و چیزی که در آن شرایط سختی موفق به خلق آن شدیم افتخار میکنم.
فعالیت بهعنوان یک تهیهکننده اجرایی چه درسهایی به شما داد؟
به این سؤال دو پاسخ میتوان داد. یکی از نگاه شخصی است، این که وقتی کار میکنم هرگز به مانیتور نگاه نمیکنم؛ سعی میکنم فقط در چارچوب شخصیت بمانم و به آنچه او نگاه میکند نگاه کنم. فکر میکنم درمورد قصهگویی در مرحله تدوین نیز چیزهای زیادی یاد گرفتم که قبلاً از آن بیاطلاع بودم. همکاری با سایر تهیهکنندگان و کارگردان تجربهای بسیار مشترک بود. خوب بود که با استیو کار کردم و بعد درگیر موسیقی هم شدم که برای من خیلی راضیکننده بود. فکر نمیکنم بخواهم این کار را در هر پروژهای انجام دهم، چون مسئولیت زیادی دارد، اما این سریال بخش بزرگی از زندگی من است و احساس میکردم چیزهای زیادی میتوانم پیشنهاد دهم، بنابراین تجربه خیلی خوبی بود.
کنجکاوم بدانم بعد از چند پروژه مشترک، بازگشت به کار با کریستوفر نولان در «اوپنهایمر» چگونه است. حالا شما نقش اصلی فیلم او را بازی میکنید، قهرمان داستان که نام فیلم از او گرفته شده است. همکاری مجدد با نولان در این سمت چگونه است؟
هر بار که کریس در این سالها با من تماس گرفته است، همیشه پاسخ مثبت دادهام، مهم نیست اندازه فونت اسم من روی پوستر چقدر باشد، چون از طرفداران کارهای او هستم و فیلمهای او را خیلی دوست دارم. ما همدیگر را از ۲۰۰۳ یا همان حدود میشناسیم، بنابراین احساس میکنم در طول سالها اعتماد و احترام زیادی بین ما ایجاد شده است. واقعاً احساس افتخار میکنم که از من خواسته شود نقشی را برای او بازی کنم. خیلی خوب است با کسی کار کنید که مدتها او را میشناسید چون انگار تندنویسی میکنید. بیصبرانه منتظر همکاری دوباره با او بودم و فکر میکنم خیلی خاص خواهد بود.
منبع: ورایتی (مونیکا ماری زوریا)