مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
کلویی ژائو، کارگردان به خاطر ساختن فیلمهای بسیار زیبای انسانی که مرز بین واقعیت و خیال را محو میکنند، شهرت دارد، شامل فیلم سوارکار در ۲۰۱۷ و «سرزمین آوارهها» («سرزمین کوچنشینانها») که سال گذشته برنده چند جایزه اسکار شد؛ بنابراین، اگر از شما بخواهند کارگردان دیگری را به «جهان سینمایی مارول» (MCU) اضافه کنید، احتمالاً او اولین فردی نیست که به ذهنتان خطور میکند، چه رسد به اقتباس از قصهای مصور درباره یک گروه نسبتاً ناشناخته از موجودات خداگونه. بااینحال، درحالیکه ژائو هنوز در حال کنار آمدن با جوایز اسکار خود در ۲۰۲۱ خود است (او پس از کاترین بیگلو تنها دومین زن در تاریخ است که جایزه اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرده است)، اعتراف میکند واقعاً عاشق یک ابرقهرمان است و از به دست گرفتن کنترل ایترنالهایِ بسیار جاهطلب هیجانزده شده است.
ژائو میگوید: «من فقط یک طرفدار نیستم، من مثل یک دختر طرفدار مناسب با این ژانر هستم. وقتی برای کارگردانی پروژه استخدام شدم و توانستم با تیم هنری بنشینم و درباره ارجاعات خودم صحبت کنم، همهچیز را نشان دادیم، از “درخت زندگی” گرفته تا “یو یو هاکوشو” تا “پرومتئوس” و “هری پاتر”. واقعاً همهچیز را نگاه کردیم!»
ژائو که از دو فیلم «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» (۲۰۱۴) و «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (۲۰۱۶)، بهعنوان فیلمهای محبوب خود در «جهان سینمایی مارول» تا به امروز نام میبرد، میگوید: «اوه خدای من، این یک افتخار است، اما این فشار زیادی هم دارد، چون من بهعنوان یک هوادار وارد پروژه شدم، بنابراین میخواهید مطمئن شوید طرفداران کار شما را تائید میکنند و در عین حال “جهان سینمایی مارول” را نیز به جلو میبرید. ما پس از حماسه “جنگ ابدیت” در یک زمان انتقالی هستیم و شما نمیخواهید داستان را امن جلو ببرید، میخواهید به این فیلمها نگاه کنید و بپرسید، چگونه میتوانیم هر چیزی را که درباره آنها فکر میکنیم ساختارشکنی و بازتعریف کنیم»
«جاودانگان» (ایترنالها – Eternals)، مطمئناً با برخی رازگشاییهای مبهوتکننده این کار را انجام میدهد. فیلم، داستان یک تیم ابرقهرمانی است که نام فیلم از آنها گرفته شده است، نژادی از موجودات فناناپذیر که هزاران سال پس از خلاص شدن از شر دشمنان خود، دیوینتها، بیسروصدا مراقب زمین بودهاند. این گروه به رهبری ایجکِ شفادهنده (با بازی سلما هایک)، همچنین ثینا، جنگجویی به لحاظ ذهنی شکننده (آنجلینا جولی) و ایکاریسِ سوپرمنمانند (ریچارد مدن) و سرسیِ همدل (جما چان) که میتواند با تماس فیزیکی چیزهای مختلف را دستکاری و تبدیل کند، شامل میشود. هر یک از این شخصیتها با پیشروی داستان نقش مهمی را بازی میکنند.
اما این فیلم چگونه به سایر فیلمهای «جهان سینمایی مارول» پیوند میخورد؟ ژائو میگوید: «داستان زمانی به جریان میافتد که نیمی از جمعیت زمین در “انتقام جویان: پایان بازی” بازگردانده میشوند. بازگشت نیمی از کره زمین یک رویداد اکولوژیکی بزرگ است و پیامدهایی دارد.»
آنچه ژائو میتوانست سر میز بیاورد، کاوش درمورد آدمها بود که در فیلمهای قبلیاش، «سوارکار»، «آهنگهایی که برادرانم به من آموختند» و «دختران» دیده میشود؛ قطعاتی داستان محور و دلخراش که به موضوعاتی مانند هویت و آسیب روحی میپردازند و ژائو نمیتوانست صبر کند تا این مضامین را وارد «جهان سینمایی مارول» کند.
او میگوید: «خیلی دلم میخواست “جاودانگان” را کارگردانی کنم. میخواستم با تیم مارول کار کنم چون عاشق سینما هستم. با این داستان خاص، احساس میکردم چیزی برای ارائه دارم و این داستانی است که به سؤالاتی میپردازد که من بهعنوان یک انسان برای خودم دارم و بنابراین میدانستم ساختن آن به من امکان رشد میدهد.»
اما آن پرسشها چه بودند؟ ژائو توضیح میدهد که مجذوب ایده انسانیت و مفهوم تعلق به یک اجتماع است. خیلی از این ایدهها تحت تأثیر تجربیات او در زندگی نیز هستند. ژائو بهعنوان یک فیلمساز چینی که در پکن به دنیا آمد و بزرگ شد، در جوانی به انگلستان رفت تا در مدرسه شبانهروزی تحصیل کند و بعد تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته سینما در نیویورک به پایان رساند. جای تعجب ندارد که اولین فیلم بلند او، «آهنگهایی که برادرانم به من آموختند» و تازهترین فیلم او، «جاودانگان»، مضامینی مشابه دارند.
ژائو توضیح میدهد: «من به خودمان مثل یک گونه فکر میکنم. ما به معنای واقعی کلمه به ترک این سیاره برای رفتن بهجای دیگری فکر میکنیم. بهعنوان یک گونه، همیشه سعی میکنیم خانه را ترک کنیم و دنبال چیز دیگری بگردیم، مثلاً زمین، طلا، فرصت، هر چه باشد و بعد درنهایت وقتی بزرگتر میشویم همیشه میخواهیم به خانه برگردیم. فکر میکنم این یک روند غالب است و هر چه سنم بالاتر میرود، بیشتر به این موضوعات فکر میکنم – تعلق و خانه.»
آنچه «جاودانگان» را از دیگر فیلمهای ابرقهرمانی متمایز میکند، گروهی شخصیتِ به لحاظ نژادی متنوع است که ژائو با محبت آنها را «وصلههای ناجور» و «مهاجران از سیارهای دیگر که نمیتوانند به خانه برگردند» توصیف میکند. «جاودانگان» همچنین یک ابرقهرمان دگرباش (فاستوسِ مخترع با بازی برایان تایری هنری) و یک ابرقهرمان ناشنوا (ماکاری برقآسا با بازی لورن ریداف) دارد، درحالیکه این شخصیتهای زن هستند که نقش رهبری را بر عهده دارند.ژائو میگوید: «این افراد اجازه دارند وجود خودشان را داشته باشند. آنها ازقضا به یک روش خاص نگاه میکنند، به یک روش خاص عشق میورزند، به یک روش خاص ارتباط برقرار میکنند. امیدواریم شما نهتنها خود را روی صفحه ببینید، بلکه کسانی را ببینید که با شما خیلی متفاوت هستند و با رنج آن فرد ارتباط برقرار کنید، حتی اگر بیشتر شبیه کسی باشید که در کنار او ایستاده است. این یک قدرت آرام است، اما من آن را دوست دارم.»
«جاودانگان» شخصیتهای زیادی دارد – درواقع ۱۰ نفر – که بزرگترین تعداد در یک فیلم مارول از زمان فیلمهای انتقامجویان است. ژائو تعدد شخصیتها را فرصتی برای گسترش بیشتر کنجکاوی خود و ایجاد یک داستان ذاتاً انسانی برای این قهرمانان خداگونه دید.
او میگوید: «تعلق داشتن به گروهی از افراد و پیدا کردن جایگاه خود در این گروه از خانواده که لزوماً خانواده خونی شما نیستند، نکته خاصی دارد. واقعاً یک حس گرم است. خیلی خوب است این آدمها را ببینیم که با هم موافق نیستند یا از مسیرهای مختلف زندگی میآیند و اشتراکاتی پیدا میکنند، چیزی که ارزش مبارزه را دارد. این چیزی است که درمورد انسانها فکر میکنم، دوست داریم تماشا کنیم، چون امیدواریم همه بتوانیم زمینههای مشترک و چیزهایی را پیدا کنیم که برای اتحاد ما ارزش مبارزه را داشته باشند.»
گروه بازیگری فیلم نیز ازنظر نژادی متنوع است، سلما هایک بازیگر لاتین- عرب، ما دونگ-سئوک بازیگر کرهای که در فیلم نقش گیلگمش را بازی میکند و کمیل نانجیانی بازیگر پاکستانی-آمریکایی که نقش کینگو را دارد. در بین این سه شخصیت، پسزمینه کینگو بهعنوان یک ستاره بالیوود جنوب آسیا در شخصیت او نقش اساسی دارد و حتی در داستان فیلم نیز نقش مهمی دارد.
به گفته ژائو، کینگو یکی از جالبترین شخصیتها بین این ۱۰ شخصیت است. اگرچه سرسی با عشق عمیق به بشر و محافظت از بشر بیشترین همدلی را دارد، کینگو تنها ایترنال است که به انسانها ایمان دارد.
ژائو توضیح میدهد: «بخشی از داستان در بمبئی اتفاق میافتد و کینگو یکی از ستارههای بالیوود در دوران معاصر است و فکر کردم خیلی جالب است چون میدانستیم کینگو شخصیتی است که طرف انسانیت را میگیرد، عاشق فرهنگ پاپ است، عاشق داستانگویی است، عاشق نمایش است. جالب بود که ببینیم چگونه نویسندگان و تیم مارول او را نه به یک ستاره هالیوود که بارها آن را دیدهایم، بلکه واقعاً به یک ستاره بالیوود تبدیل کردند و همچنین یک سکانس رقص شاد و زیبا هم داریم. گنجاندن چنین چیزی در یک فیلم بزرگ مارول باورنکردنی است.»
اما کار با آنجلینا جولی، بزرگترین ستاره گروه چگونه بود؟ ژائو ۳۹ ساله اعتراف میکند: «من در ابتدا عصبی بودم، هر کسی میتواند عصبی شود. تقریباً در تمام زندگیام او را از دور تحسین میکردم، اما ازآنجاییکه او خودش فیلم میسازد و داستان فیلمهایش اغلب در مکانهای خشن دنیا اتفاق میافتد، واقعاً متوجه شد که من سعی میکردم چه کار کنم. آنجلینا نقش قویترین شخصیت به لحاظ فیزیکی را بازی میکند، اما ثینا از درون شکسته است و آنجلینا برای اینکه این آسیبپذیری را به نمایش بگذارد، بخش زیادی از شخصیت خود و آنچه در زندگی از سر گذرانده است، به اشتراک گذاشت.»
به دلیل تأخیرهای مرتبط با کووید، «جاودانگان» از پنجم نوامبر ۲۰۲۱، تنها چند ماه پس از فیلم قبلی او «سرزمین آوارهها» روی پرده سینماها رفت، پروژهای که توسط بازیگر اصلی آن فرانسیس مکدورمند به ژائو پیشنهاد شد، کسی که او حالا احساس میکند یک دوست مادامالعمر است. مکدورمند یک افسانه است، اما خیلی سرسخت به نظر میرسد: کارگردانی او چگونه بود؟ ژائو با افتخار میگوید: «مثل چیزی که درباره کار کردن با آنجلینا گفتم، فرن خیلی شجاع است. این بازیگران زن از برخی محدودیتهای هالیوودی که با آن مواجه هستند، سرپیچی میکنند. آنها فقط اجازه میدهند دوربین وارد شود، چیزی را پنهان نمیکنند و این قویترین کاری است که میتوانند انجام دهند.»
وقتی از ژائو سؤال میکنیم تجربه چنین موفقیت در جوایز اسکار، جایی که «سرزمین آوارهها» سه جایزه ازجمله بهترین فیلم را دریافت کرد، چگونه بود، در صدای او کمی شگفتی حس میشود، انگار به چیزی نگاه میکند که کاملاً نمیتواند باور کند اتفاق افتاده است. او میگوید: «به خاطر همهگیری، پس از مدتها اولین بار بود که اجازه داشتیم در جایی با آدمهای دیگر باشیم و چون اجازه نداشتیم کسی را بیاوریم، عمدتاً فیلمسازان در آنجا بودند، بنابراین تقریباً شبیه رفتن به یک جشنواره فیلم کوچک بود. باورنکردنی بود.»
هرچند «جاودانگان» اولین پروژه استودیویی بزرگ ژائو بود، به خاطر حمایتی که برای ارائه دیدگاه خود دریافت کرد، بسیار سپاسگزار است و لزوماً احساس نمیکند آزادی هنریاش به خطر افتاد. او میگوید: «با فیلمهای کوچکتر ممکن است آزادی داشته باشید، چون از برخی جهات میتوانید هر کاری را که میخواهید انجام دهید، اما وقتی ساعت سه صبح کارتان تمام میشود و بعد مجبور میشوید بازیگران خود را به خانه برسانید، چون وسیله حمل و نقل ندارند، محدودیتهایی هست. برای فیلمی به این بزرگی، هر حرکتی که میخواهید انجام دهید، صدها نفر باید با شما حرکت کنند؛ پس تصمیمگیریها کمی کندتر اتفاق میافتد. بااینحال، شما همچنین منابع نامحدودی برای تحقق تخیلات خود دارید، میتوانید به مکانهایی بروید، زمان دارید، راههای زیاد دیگری برای آزادی وجود دارد.»
درنهایت، نکته برجسته این پروژه چه بود؟ ژائو پاسخ میدهد: «چیزی که بیش از همه به آن افتخار میکنم، لحظههایی است که ایترنالها دور هم جمع میشوند. جرقههای زیادی هست. آنها آدمهایی هستند که در مسیرهای عادی زندگی لزوماً به هم تعلق ندارند، اما موفق میشوند در این خانواده بسیار ناکارآمد جایگاه خود را پیدا کنند. این چیزی است که بیشتر از همه دوست دارم.»
منبع: رادیو تایمز (اما سیموندز)، گیک کالچر (عبیده زید)
تماشای فیلم جاودانگان در نماوا