مجله نماوا، نغمه خدابخش
با آغاز نمایش سریال عاشقانه «خسوف» با چند ویژگی کنجکاویبرانگیز مواجه میشویم. نام دو سینماگر حرفهای که آثار ماندگار و قابل توجهی در عرصه سینما دارند اولین نکته قابل توجه «خسوف» است. مازیار میری کارگردان و همایون اسعدیان تهیه کنندهی این سریال هستند که در کارنامه حرفهای هر یک ساخت و همکاری در سریالهای تلویزیونی نیز دیده میشود و اکنون در ساخت سریال در بخش نمایش خانگی آزادی عمل بیشتری دارند و قطعا خلاقانهتر از آثار تلویزیونی عمل میکنند و انتظار میرود اثرشان در این حیطه به مدیوم سینما نزدیکتر باشد.
ترکیب و چینش بازیگران حرفهای و نام آشنا در کنار چهرههای جدید و همچنین بهرهگیری از فیلمنامهنویسان حرفهای از دیگر ویژگیهای ترغیبکننده برای پیگیری و تماشای سریال خسوف است.
فضای دانشگاه، اعتصابات دانشجویی، دانشجوی معترض با سابقه، کمیته انضباطی و متعاقب آن دردسرهایی که برای ادامه تحصیل دانشجوی مورد نظر به وجود میآید از مضامینی هستند که هر چند تکراری و یا شاید کلیشهای به نظر برسند اما نظر قشر جوان را جلب کرده و میتواند بهترین گزینه برای جلب رضایت اولیه مخاطب باشد. «خسوف» با بهره گیری از این تم داستان خود را آغاز میکند. مهمترین ویژگی «خسوف» قصهای رئال و بیادعاست که به سادگی و بدون پیچیدگیهای اغراقآمیز روایت میشود.
خلاصه سریال خسوف
در قسمت اول شخصیتها معرفی و تا حدی روابط آنها تعریف میشود. در یک غافلگیری، اتفاقی ساده به بحران تبدیل شده و همه کاراکترها را در موقعیتی ویژه قرار میدهد. کدهایی داده میشود که نشان از دسیسه و برنامهریزی از قبل تعیین شده دارد. اضطراب غیرمعمول جوانان، هک کردن سایت دانشگاه، جمع شدن در کافهای به سرپرستی یک زن در نیمه شب، تصمیمی غیرمعقول، درگیریهای کلامی بین شخصیتها و مجموع اتفاقات روایت را به ناگاه وارد فاز معمایی جنایی میکند. در این میان اشارهای کمرنگ به عشق و علاقه بین دو جوان قصه نیز میشود و مخاطب را با خرده روایت رها میکند.
در قسمت دوم بستر مناسبی فراهم میشود تا آرام آرام بخشهای گنگ ماجرا گرهگشایی شود و مخاطب با کاراکترها و موقعیت آنها بیشتر آشنا شود. با گرفتار شدن دو شخصیت اصلی در نیمه اول قسمت دوم، روایت سمت و سویی دیگر گرفته و بخش عاشقانه ماجرا پر رنگ شده و درامی دلانگیز شکل میگیرد و این روند در قسمت سوم نیز ادامه پیدا میکند.
کارگردان سریال خسوف در قسمتهای ابتدایی توانسته با هوشمندی مخاطب را از فضایی به فضای دیگر ببرد تا حدی که موقعیت ابتدایی قصه فراموش شود. فضایی ملتهب و اعتراضگونه همراه با تشویش و اضطراب در آغاز قصه به فضایی عاشقانه تبدیل شده و ترس و نگرانی جای خود را به ابراز علاقه میدهد و با درامی حساب شده و کلامی روان روایت سر و شکل دیگری به خود میگیرد.
«خسوف» با نمایش سه قسمت نشان میدهد که قابلیت جذب مخاطب را در شکل گسترده دارد مخاطبی که با تماشای قسمت اول کنجکاویاش ارضا نشده و با تماشای دو قسمت بعدی مشتاق پیگیری ادامه ماجراست.
خلاصه کلام
مازیار میری بار دیگر توانایی خود را در اثری خوش ساخت به نمایش گذاشته است. او با بهرهگیری از بستری مناسب از جمله دقت در انتخاب لوکیشن، به عنوان مثال فضای «کافه مهتاب» با مدیریت کاراکتر «مهتاب» با نقشآفرینی ستاره اسکندری مصداق بارز انتخاب بهجا و درست بازیگر، صحنه، لباس و گریم است. انتخاب تیم بازیگری و هدایت درست آنها، قصهای ساده و جوان پسند را با فراز و فرودی خاص و با نگاهی به موضوعات جامعه و مسائل اجتماعی روایت و از المانهای مناسبی برای جذب مخاطب استفاده کرده است. انتظار میرود در قسمتهای آتی سریال خسوف با غافلگیری های دیگری از تیم حرفهای و کاربلد «خسوف» مواجه شویم.
تماشای سریال خسوف در نماوا