مجله نماوا، رضا صائمی
«سارا پولی» در یک اقتباس سینمایی از داستان کوتاهی از «آلیس مونرو» فیلم «دور از او» را روایت میکند که هم میتوان آن را درامی عاشقانه خواند و هم نوعی از سایکودرام که با رویکرد روانشناسی مثبتگرا صورتبندی شده. «دور از او» قصه یک زوج سالخورده به اسم «فیونا» و «گرانت» است. زوج اهل اونتاریو که نزدیک به ۴٠ سال است با هم ازدواج کردهاند. اما اینک در آستانه سالخوردگی ابری به نام فراموشی و علائم اولیه آلزایمر فیونا بر سر زندگی آرام آنان سایه انداخته است. پس از حوادثی مانند گمشدن فیونا، آنها تصمیم میگیرند تا او در آسایشگاهی تحت مراقبت قرار گیرد. این اولین بار است که پس از چند دهه این دو نفر از هم دور شده و از دیدار همدیگر محروم میشوند. چون آسایشگاه ملاقات با بستگان را در ٣٠ روز اول ممنوع کرده، تا بیمار بتواند خود را با محیط تازه منطبق کند.
وقتی گرانت پس از این مدت با فیونا دیدار میکند، در کمال تعجب متوجه میشود که فیونا نه تنها او را از یاد برده، بلکه علاقه و محبت خود را نیز به مرد دیگری به نام اوبری -بیماری لال و اسیر صندلی چرخدار در همان آسایشگاه- منتقل کرده است. با افزایش فاصله عاطفی میان این زوج، گرانت به زودی درمییابد باید میان عشق خود به فیونا یا ایثار به خاطر سعادت وی یکی را انتخاب کند. یک موقعیت عجیب و پیچیده عاطفی-اخلاقی که انتخاب دشواری را در برابر گرانت قرار میدهد. انتخابی که میتوان در پس آن مواجهه با مناقشههایی که همواره بر سر کنش عاشقانه در فلسفه و ادبیات و روانشناسی مطرح بوده است را از تئوری به عرصه عمل کشاند و بازنمایی کرد. اینکه عشق مالکیت معشوق است یا رهایی بخشی به او. حالا این پرسش در ذهن گرانت در میان ماندن و رفتن به یک چالش جدی بدل شده. چالشی که بیش از هر چیز مفهوم وفاداری را در کشمکش معنای اخلاقی و روانشناختی آن به پرسش میگیرد. آیا ماندن در کنار فیونا علیرغم میل باطنی او نشانه وفاداری در عشق است یا رفتن و او را با حال خوش عشق تازه تنها گذاشتن.
فیلم بدون اینکه از منظر فلسفی وارد این موضوع و موقعیت شود این پرسشها را در ذهن مخاطب میپرواند. از سوی دیگر مخاطب در میانههای فیلم کمی نسبت به فیونا دچار تردید میشود که او دچار آلزایمر نشده بلکه خود را به فراموشی زده تا با نمایش عشقی تازه، از گرانت انتقام بگیرد. گویی او در گذشته دچار لغزشی اخلاقی شده و حالا فیونا با تظاهر به دوست داشتن مردی دیگر در حال انتقام گرفتن از اوست. البته این نه فقط ذهنیت مخاطب که تردیدی است که خود گرانت نسبت به همسرش پیدا کرده و آن را در گفتگو با یکی از پرستاران آسایشگاه مطرح میکند. شاید تساهل و مدارای او نسبت به رفتارهای عاشقانه فیونا به اوبری به همین مسئله برمیگردد و گویی او تن به یک تنبیه خودآگاهانه داده تا به این واسطه از گناه گذشته خود تطهیر شده و با فرصت جبران به فیونا، امکانی برای بخشش خود از سوی او فراهم کند.
«دور از او» یک عاشقانه آرام کهنسالانه است که گرچه عاشقانهای دردناک است اما در نهایت به تطهیر و رهایی منجر میشود. فیلم ریتم کندی دارد اما آزاردهنده نیست و متناسب با حال و هوای درام و دنیای درونی شخصیتهای قصه تنظیم شده. فارغ از این در سایه بازیهایی به شدت کنترلشده و درونی این زوج در کنار قاببندیهای زیباییشناختی فیلم که لذت بصری اثر را تضمین میکند میتوان به تماشای فیلمی نشست که مثل قهوه نوشیدن در یک عصر آرام پاییزی میماند.