مجله نماوا، علی افتخاری
روز گذشته (دوشنبه چهار مرداد) اسامی فیلمهای بخش رسمی هفتاد و هشتمین جشنواره فیلم ونیز اعلام شد و با اعلام برگزارکنندگان جشنواره، فیلم علمی تخیلی «تلماسه» («دون» – Dune) به کارگردانی دنی ویلنو سینماگر کانادایی-فرانسوی در بخش خارج از مسابقه روی پرده خواهد رفت.
این فیلم که تولید مشترک آمریکا، کانادا، مجارستان و بریتانیاست، از روی رمان معروف فرانک هربرت که در ۱۹۶۵ منتشر شد، ساخته شده است. «تلماسه» تقریباً نیمه اول کتاب را پوشش میدهد و برنامهریزی شده که نیمه دوم کتاب در قالب یک فیلم دیگر اقتباس شود.
بازیگران زیادی چون تیموتی شالامه، ربکا فرگوسن، اسکار آیزاک، جاش برولین، استلان اسکاشگورد، دیو باتیستا، زندایا، شارلوت رمپلینگ، جیسن موموا و خاویر باردم در این فیلم ۱۶۵ میلیون دلاریِ ۱۵۵ دقیقهای بازی میکنند که قرار است از ۲۲ اکتبر ۲۰۲۱ در سینماهای آمریکا روی پرده برود.
داستان در آینده دور و در امپراتوری بینسیارهای و گستردهای اتفاق میافتد که بخشهای مختلف آن، توسط خاندان اشرافی وفادار به سلسله پادشاهی کورینو کنترل میشوند. فیلم درباره مردی جوان به نام پل آتریدیز (با بازی شالامه) وارث خاندان آتریدیز است که رهبری نبرد برای کنترل سیاره بیابانی آراکیس معروف به دون/تلماسه را که دارنده تنها منبع مهمترین و ارزشمندترین ماده در کهکشان است، به عهده میگیرد.
حضور کارگردانی چون ویلنو که علاقهمندان سینما او را با فیلمهای تحسینشدهای چون «آتشافروزان» «سیکاریو»، «زندانیان»، «ورود»، «دشمن» و «بلید رانر ۲۰۴۹» میشناسند، اقتباس از رمان هربرت که از آن بهعنوان پرفروشترین رمان علمی تخیلی تاریخ ادبیات یاد میشود، و نقشآفرینی تعداد زیادی بازیگر نامآشنا، «تلماسه» را به یکی از کنجکاویبرانگیزترین فیلمهای سال تبدیل کرده است، اما «تلماسه» یادآور یک چیز دیگر هم هست: دیوید لینچ و اقتباس سینمایی او از این رمان در دهه ۱۹۸۰.
لینچ از همان زمان که خبر اقتباس ویلنو از «تلماسه» منتشر شد، بهصراحت اعلام کرد علاقه او به این فیلم در حد «صفر» است، اما هر کسی که با سازنده فیلم «جاده مالهالند» و سریال «توئین پیکس» آشنا باشد نباید خیلی از افشاگری او تعجب کرده باشد. لینچ با اقتباس سینمای خود در سال ۱۹۸۴ (کاری که الخاندرو خودوروفسکی در دهه ۱۹۷۰ تلاش کرد انجام دهد، اما موفق نشد) اولین کارگردانی بود که رمان علمی-تخیلی هربرت را به پرده بزرگ آورد. لینچ در آن زمان به لطف استقبال گسترده تماشاگران و منتقدان سینما از «مرد فیلنما» (۱۹۸۰) که نامزد چند جایزه اسکار ازجمله بهترین فیلم و بهترین کارگردان شد، در اوج موفقیت بود، اما «تلماسه» چنان فاجعهای بود که تقریباً او را نابود کرد.
لینچ در تابستان ۲۰۱۹ در شب افتتاحیه نمایشگاه هنری خود در بریتانیا گفت: «من همیشه میگویم، “تلماسه” یک غم عظیم در زندگی من است، من کنترل نسخه نهایی آن فیلم را نداشتم، به لحاظ هنری کنترل کامل روی کار نداشتم. من آن را نداشتم. اگر کنترل نهایی را داشتم فیلم این چیزی نمیشد که حالا هست. کمی ناراحتکننده است.»
لینچ از زمان اکران «تلماسه» خود در یکی از مخالفان صریح این فیلم بوده است، و تا آنجا پیش رفت که میخواست اسم خود را از نسخهای که در سینماها به نمایش درآمد، حذف کند. در برخی از نسخههای طولانیتر فیلم که شامل یک معرفی گسترده با تصویرسازیهای ثابت است، حتی نام لینچ در تیتراژ پایانی جای خود را به آلن اسمیتی داده است، یک نام مستعار در سینمای آمریکا که فیلمسازانی که مایل نیستند مرتبط با فیلمهایشان باشند، از آن بجای اسم خود استفاده میکنند.
لینچ سه سال را صرف ساخت «تلماسه» کرد، اما تهیهکنندگان و سرمایهگذاران پروژه اجازه ندادند او کار را مطابق با ابتکار هنری خود پیش ببرد. همانطور که برد دوریف یکی از بازیگران «تلماسه» جایی گفت، لینچ مجبور شد برخی از «باشکوهترین» سکانسها را از فیلمنامه خود حذف کند، زیرا تهیهکنندگان از پرداخت پول به او برای فیلمبرداری آن صحنهها خودداری کردند. محدود کردن بودجه همچنین لینچ را مجبور کرد به جلوههای تصویری شِرتیپِرتی و تولیدِ به نظر بنجل رضایت بدهد.
لینچ در بسیاری از مصاحبههایی که در ۳۷ سال گذشته انجام داده است، هر وقت موضوع «تلماسه» مطرح شده ابراز ناراحتی کرده است. او یک بار گفت: «منصفانه نیست اگر بگوییم که فیلم یک کابوس کامل بود، اما شاید ۷۵ درصد یک کابوس بود. من در مکزیکوسیتی اوقات خوبی را سپری کردم و بهترین گروه فیلمسازی را داشتم، اما وقتی کنترل نسخه نهایی را ندارید… چرا این کار را کردم؟ نمیدانم. وقتی کنترل نسخه نهایی را ندارید، و آزادی هنری کامل ندارید، تا حد مرگ مقاومت میکنید. آنقدر میایستید تا بمیرید. و من مُردم.»
«تلماسه» لینچ را استودیو یونیورسال در دسامبر ۱۹۸۴ اکران عمومی کرد. فیلم یک فاجعه تجاری بود و در آمریکای شمالی بسیار کمتر از آنچه هزینه تولید شده بود، فروخت. اعداد و ارقام گیشه با لطمهای که لینچ به خاطر محروم شدن از کنترل هنری وارد شد، قابل مقایسه نیست. او در مصاحبهای در سال ۲۰۱۸ گفت که در دوران کاری خود با شکست تجاری بیگانه نبوده است، اما میتواند با ناموفق بودن فیلمی مانند «توئین پیکس: با من بر آتش برو» کنار بیاید زیرا حداقل او فیلمی را که ساخت که خودش میخواست.
لینچ گفت: «درمورد “تلماسه” من دو چیز را باختم، نه کنترل نسخه نهایی را داشتم و نه موفقیت تجاری را. بنابراین دو بار مُردم. “توئین پیکس: با من بر آتش برو” در آن زمان خیلی خوب پیش نرفت، اما من آن فیلم را دوست داشتم، بنابراین با توجه به شکست تجاری، نقدهای منفی و موارد دیگر، فقط یک بار مُردم.»
«تلماسه» لینچ چگونه مقابل دوربین رفت
دینو د لائورنتیس تهیهکننده معروف ایتالیایی که بهشدت تحت تأثیر فیلم سیاه و سفید «مرد فیلنما» قرار گرفته بود، وظیفه سنگین اقتباس سینمایی از رمان پرفروش «تلماسه» را به دیوید لینچ پیشنهاد کرد. رمان فرانک هربرت در دهه ۱۹۶۰ یک جایگاه کالت پیدا کرد و آنطور که برآورد شده بود حدود ۳۰ میلیون نفر در سراسر دنیا آن را خوانده بودند.
«تلماسه» داستان پر پیچ و خم یک نجیبزاده جوان، پل آتریدیز را روایت میکند؛ مسیحی که آمدن او پیشگویی شده بود، کسی که در سال ۱۰۱۹۱ فرمنها را در یک جنگ مقدس علیه قدرتهای فاسد و روبهزوال حاکم بر جهان هدایت میکند. فرمنها، ساکنان سیاره کویری آراکیس، معروف به دون، معدنچیان ملانژ هستند، یک ادویه مخدر که فقط در این سیاره خشک پیدا میشود. ملانژ مادهای است که قادر است نیروهای ذهنی آدمی را تا حد بسیار زیادی افزایش دهد، و حتی در مواردی میتواند باعث ایجاد پیشآگاهی از وقایع آینده شود. ملانژ را ماسهکرمهای آراکیس میسازند و استخراجکنندگان ادویه افزون بر جنگ دائمی با آب و هوای وحشتناک سیاره، مجبورند گاهوبیگاه با آنها هم سر و کله بزنند. دراینبین چهار خاندان بزرگ بر سر تصاحب سیاره آراکیس دائم علیه یکدیگر توطئه میکنند.
به گفته امانوئل لوی منتقد فیلم، زیربنای رمان «تلماسه» که میتوان آن را یک دسیسه بیزانسی توصیف کرد، ایدههای شبهعرفانی (و اسطورهای) هربرت است، که با اسطورهشناسی پاپ، مذهب مسیحایی، و یک پیام سیاسی درباره اتوپیای اکولوژیکی، مارکسیسم، و مفاهیم آخرالزمانی درباره جهاد یا جنگ مقدس در هم آمیخته میشود.
دامنه وسیع رمان هربرت تا پیش از لینچ، چند کارگردان دیگر را برای آوردن «تلماسه» به پرده سینما مرعوب کرده بود. ازاینرو، «تلماسه» از ابتدا برای لینچ و لائورنتیس، ازنظر هنری، مالی و سازماندهی یک کار عظیم بود. فیلم با بودجهای چشمگیر حدود ۴۵ میلیون دلار ساخته شد و برای این که تولید آن به لحاظ مالی قابل توجیه باشد باید در گیشه حداقل ۲۰۰ میلیون دلار میفروخت.
لینچ برای این که کل رمان را در یک فیلمنامه ۱۲۰ صفحهای خلاصه کند، حداقل هفت نسخه نوشت که درنهایت یکی از آنها مورد تائید هم لائورنتیس و هم فرانک هربرت قرار گرفت. لینچ بازیگران متفاوتی را جمع کرد؛ ازجمله خوزه فرر آمریکایی، ماکس فون سیدو بازیگر کهنهکار سوئدی، سیلوانا مانگانو ستاره ایتالیایی (و همسر دی لائورنتیس)، لیندا هانت، کایل مکلاکلن بازیگر جوان (که در «مخمل آبی» فیلم بعدی لینچ بازی کرد)، برد دوریف و همچنین استینگ ستاره موسیقی.
وقتی سرانجام فیلمبرداری در مکزیک آغاز شد، لینچ مجبور بود بر ساخت بیش از هفتاد دکور نظارت کند – هر چهار لوکیشن «تلماسه» یک اکوسیستم و جلوههای صوتی و نوری کاملاً متفاوت داشت.
یونیورسال فیلم را در کریسمس ۱۹۸۴ با تبلیغات فراوان روانه سینماها کرد. واکنش منتقدان به «تلماسه» از متوسط تا منفی بود. استقبال نکردن مردم هم منجر به یک شکست تجاری چشمگیر در گیشه شد.
برخی از منتقدان، لینچ را به خاطر خلق برخی صحنههای تماشایی تحسین کردند، هرچند فیلم به لحاظ ساختاری بههمریخته است. بیشتر منتقدان احساس کردند که لینچ در ساخت یک روایت منسجم موفق نبوده است؛ برخی نیز ادعا کردند او از مجموعه عظیم شخصیتهای رمان و پیرنگهای فرعی متعدد رمان شکست خورد. اصطلاحات ناشناخته و زبانهای جدیدی که فرانک هربرت برای «تلماسه» استفاده کرده بود یک مانع بزرگ دیگر توصیف شد.
خود لینچ اعتقاد داشت كه نسخه او از «تلماسه» به دلیل اعمال نظرهای بیرحمانه در مراحل پستولید و برشهای بیدقت در اتاق تدوین، با مانع روبرو شد. مدتزمان فیلم بهطور قابل توجهی کم شد، اگرچه برخی از تصاویر حذفشده در نسخههای ویدیویی و دیویدی بازیابی شد.
«تلماسه» در جوایز اسکار در بخش بهترین صدا نامزد شد، هرچند جایزه این بخش را به «آمادئوس»، موزیکال میلوش فورمن باخت که بیشتر اسکارها را در ۱۹۸۴ جارو کرد.
با توجه به این که لینچ در تمام این سالها هرگز نتوانسته است زخمهای خود از ساخت «تلماسه» را التیام بخشد، کسی هم نباید تعجب کند که او علاقهای به اقتباس دو قسمتی «تلماسه» ویلنو ندارد. از سوی دیگر، ویلنو هم فیلم خود را که تیموتی شالامه نقش اصلی آن را بازی میکند، بیتوجه به «تلماسه» لینچ ساخت.
ویلنو در مصاحبهای در سال ۲۰۱۷ گفت: «دیوید لینچ اقتباسی در دهه ۸۰ انجام داد که در برخی بخشها کیفیت خیلی خوبی دارد. منظورم این است که دیوید لینچ یکی از بهترین فیلمسازان در قید حیات است، و من احترام زیادی برای او قائل هستم. وقتی اقتباس او را دیدم، تحت تأثیر قرار گرفتم، اما چیزی نبود که آرزوی آن را داشته باشم، بنابراین سعی میکنم آنچه خودم رؤیایش را دارم اقتباس کنم. فیلم جدید هیچ پیوندی با فیلم دیوید لینچ نخواهد داشت. من به کتاب برمیگردم، و به سراغ تصاویری میروم که وقتی کتاب را میخواندم در ذهنم خلق میشد.»