مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
فیلم «بیوه سیاه» (بلک ویدو – Black Widow) که بیش از یک دهه در مارول استودیوز روی آن کار میشد – ویژگیهای زیادی دارد: یک اکشن-تریلر کامل است، یک درام-کمدی خانوادگی است، و حتی نگاهی به مسئله قاچاق دختران و زنان دارد. شاید هم برای اسکارلت جوهانسون (جوهنسن) به معنای خداحافظی با شخصیت ناتاشا رومانوف/بیوه سیاه باشد، که اولین بار در ۲۰۱۰ در فیلم «آیرون من ۲» نقش او را بازی کرد.
«بیوه سیاه» همچنین استعدادهای حیرتانگیز کیت شورتلند کارگردان را به مخاطبان عظیم مارول معرفی میکند، و همزمان نقشآفرینیهای جالب توجه و از تهِ دل فلورنس پیو، ریچل وایس و دیوید هاربر را بهعنوان اعضای خانواده موقتی و صوری ناتاشا به نمایش میگذارد – که در «بیوه سیاه» میبینیم توسط آدمهای شرور روسی در کنار هم قرار گرفتند، اما بعداً بهواسطه عشق، این خانواده از نو شکل میگیرد و بین اعضای آن پیوندی محکم برقرار میشود.
در جدول زمانی «جهان سینمایی مارول»، ناتاشا مرده است. او در «انتقامجویان: پایان بازی» (۲۰۱۹) خود را فدا کرد تا تیم «انتقامجویان (یا اَوِنجرز) بتواند «سنگ روح» را به دست آورد؛ اما داستان «بیوه سیاه» زودتر از وقایع آن فیلم، و پس از ماجراهای «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (۲۰۱۶) روی میدهد، زمانی که آن تعداد از انتقامجویان که زندانی نشدهاند، فراری هستند. ناتاشا میکوشد خود را پنهان کند، تا این که متوجه میشود یک دشمن قدیمی که فکر میکرد او را کشته، هنوز زنده است، و دختران گروه موسوم به «بیوه» را برخلاف میل آنها به قاتل تبدیل کرده، همانطور که سالها قبل این کار را با خود ناتاشا و خواهر کوچک او، یلنا (پیو) کرد.
جوهانسون در حالی در مورد بازگشت به شخصیت ناتاشا رومانوف/بیوه سیاه صحبت میکند که قبلاً در صحنهای آزاردهنده در فیلم «پایان بازی»، صحنه مرگ او را به تصویر کشید. جوهانسون میگوید: «تمام مراحل ساخت كار واقعاً احساسی بود – من علاقه زیادی به ناتاشا دارم. او شخصیتی کاملاً منسجم دارد. و او را بسیار بسیار تأثیرگذار میبینم.»
برای پیو که چهره تازهوارد «جهان سینمایی مارول» است – گرچه مطمئناً در آینده بیشتر شاهد شخصیت طعنهآمیز، بامزه و در عین حال زخمی یلنا با بازی او خواهیم بود – «بیوه سیاه» تا حدی در مورد اصلاح «خانواده زیبا» آنها است. پیو میگوید: «ناتاشا و یلنا در طی سفر شفابخش خود، یک داستان خواهرانه را شکل میدهند که واقعاً متأثر از اندوه، رنج، سوء استفاده، قربانی بودن و زندگی بهعنوان یک قربانی است.»
پیو ادامه میدهد: «فوقالعاده زیبا و چشمگیر است که مارول از این راه با موضوع برخورد کرد. و همه اینها قطعاً به کیت و اسکارلت برمیگردد.»
بله، جوهانسون که مدیر تولید «بیوه سیاه» نیز هست، در متقاعد کردن شورتلند برای کارگردانی فیلم نقش فعالی داشت، اگرچه کارگردانان زیادی بودند که میخواستند این کار را انجام دهند.
جوهانسون «Lore» به کارگردانی شورتلند را که ۲۰۱۲ ساخته شد «یک فیلم کامل» مینامد. او میگوید: «از همان ابتدا، کیت شورتلند انتخاب من برای کارگردانی “بیوه سیاه” بود، هرچند خودش از این کار بسیار گریزان بود!»
پیشازاین، مارول به این خاطر که سکانسهای اکشن فیلمهای خود را بدون کمک کارگردانهای فیلمها میسازد، بهطور علنی با انتقادهایی روبرو شد. لوکرسیا مارتل فیلمساز آرژانتینی در سال ۲۰۱۸ گفت پیشنهاد کارگردانی «بیوه سیاه» را رد کرد، زیرا به او گفته شد، «نگران صحنههای اکشن نباش، ما حواسمان به آنها هست.» بااینحال، شورتلند خیلی سریع الهامات خود درمورد حس بیپرده فیلم را با مسئولان مارول در میان گذاشت.
کارگردان استرالیایی میگوید: «وقتی من وارد پروژه شدم، چون فیلمهای هنری میساختم و تجربه کار روی صحنههای زد و خورد را نداشتم، درمورد آنچه در فیلم ازنظر حرکات بدنی و خشونت میخواستم، خیلی فکر کردم. برای همین سکانسهایی از صحنههای درگیری یا لحظههای خشن در فیلمها در ۳۰ یا ۴۰ سال گذشته را که دوست داشتم در قالب فیلمهای کوتاه مونتاژ کردم که حتی شامل صحنههای تعقیب و گریز هم میشد. بعد همه ما توانستیم به آنها نگاه کنیم و درموردش صحبت کنیم.»
شورتلند پیشازاین به الهاماتی مانند «جایی برای پیرمردها نیست» و «تلما و لوئیز» برای سبک فیلم اشاره کرده است، اما میگوید عناصر خشن «بیوه سیاه» مستقیماً از فیلمهایی مانند «سکوت برهها» و نسخه اصلی «Oldboy» الهام گرفته شد، بهعلاوه بسیاری از المانهای اروپایی و فیلمهای کره جنوبی، بهعلاوه تصاویر مستند از درگیری بین آدمها.
جوهانسون میگوید با تماشای فیلمهای قبلی شورتلند، به این نتیجه رسید كه او شخصیت بیوه سیاه را متفاوت جلوه خواهد داد. او میگوید: «کیت به بخشهایی از ناتاشا علاقه داشت که من هم داشتم؛ آشفتگیهای این شخصیت. او دوست دارد تمام نقایص یک شخص، یا آنچه نقایص یک شخص تلقی میشود – حس ناامنی او را بررسی کند. و کیت خیلی علاقه داشت بخشهای مختلف شخصیت این زن را سوا کند.»
این که شورتلند یک زن است – اولین زنی که بهتنهایی یک فیلم مارول استودیوز را کارگردانی کرده – نیز برای جوهانسون مهم بود. و او فکر میکند خیلی مهم است که تصویر شورتلند از ناتاشا بسیار متفاوت با چیزی است که در سایر فیلمهای «جهان سینمایی مارول» از او ترسیم شده است. او میگوید: «این بخش بزرگی از فیلم است.»
جوهانسون میگوید، شورتلند متحد ویژه او در لحظاتی بود که «اشتباه» به نظر میرسید، «لحظاتی که من و کیت هر دو میگفتیم، “مزخرف است! هیچکس دیگری نمیتوانست مثل کیت این کار را انجام بدهد.»
«مینی فیلمهای» شورتلند در کل مدت تولید فیلم همچنان راهنمای او بود و او زمان زیادی را صرف بررسی آنها با تعدادی از عوامل فنی پشت صحنه کرد؛ ازجمله دارین پرسکات کارگردان واحد دوم (که قبلاً در فیلمهای «جهان سینمایی مارول» مانند «بلک پنتر/پلنگ سیاه» و «کاپیتان آمریکا» کار کرده بود)؛ جفری باومن ناظر جلوههای تصویری (یکی دیگر از اعضای همیشگی «جهان سینمایی مارول»)؛ و چارلز وود طراح صحنه (که «بیوه سیاه» هفتمین فیلم او در «جهان سینمایی مارول» است).
شورتلند میگوید: «ما جلسات زیادی در مورد این که چطور میخواهیم این کار را انجام بدهیم و چطور میخواهیم به آن برسیم، برگزار کردیم. این کار باید به شکلی ادامهدار و فزاینده انجام میشد.»
وقایع «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» تیم انتقامجویان را از هم جدا کرد، و آنها را به دو اردوگاه مخالف به رهبری استیو راجرز (کریس ایوانز) و تونی استارک (رابرت داونی جونیر) کشاند. در ابتدا، ناتاشا فکر میکند تونی باهوش است و سعی میکند طبق قوانینی که توسط حکومتها در سراسر جهان به انتقامجویان تحمیل شده پیش برود، اما در پایان فیلم، او متوجه میشود در تمام این مدت حق با استیو بود. و تصمیم ناتاشا برای کمک به کاپیتان آمریکا، و خیانت به آیرون من، او را از تیمی که به خانواده جدیدش تبدیل شده بود، جدا میکند.
جوهانسون درباره جایی که «بیوه سیاه» شخصیت ناتاشا را پیدا میکند، میگوید: «حالا او ناگهان در این وسط گیر افتاده است. و او کیست؟»
بیست و چهارمین فیلم «جهان سینمایی مارول» ابتدا قرار بود مه ۲۰۲۰ روی پرده سینماها برود و آغازگر «فاز چهارم» فیلمهای مارول باشد، اما شیوع کووید – ۱۹ اجازه این کار را نداد. و تاریخ اکران فیلم هر چند ماه یکبار به تأخیر میافتاد. در اوایل ۲۰۲۱ اعلام شد «بیوه سیاه» از ۷ مه روی پرده میرود، اما باز هم نشد.
سرانجام فیلم از ۹ ژوئیه در سینماها اکران شد و همزمان از طریق دیزنی پلاس و البته با ۳۰ دلار اضافی برای مشترکان، در دسترس قرار گرفت. فیلم تا ۱۳ ژوئیه در ایالات متحده و کانادا ۹۵٫۲ میلیون دلار و در دیگر بازارها ۷۸٫۶ میلیون دلار فروخت و درمجموع در دنیا ۱۷۳٫۹ میلیون دلار فروش داشت. درآمد جهانی دیزنی پلاس در اولین آخر هفته نمایش «بیوه سیاه» هم رقمی حدود ۶۰ میلیون دلار بود، ضمن این که منتقدان سینماها نیز عموماً از فیلم استقبال کردهاند و بازیها بخصوص جوهانسون و پیو و سکانسهای اکشن را جزو نقاط قوت فیلم میدانند.
حالا که «بیوه سیاه» سرانجام به جهان راه یافته است، جوهانسون و پیو در مورد به تعویق افتادن اکران آن نگاه مثبتی دارند. جوهانسون میگوید: «من فکر میکنم همهچیز همانطور که قرار است، اتفاق میافتد. و فکر میکنم فیلم در زمان مناسبی اکران شده است.»
پیو نیز همین احساس را دارد. او میگوید: «اگر میتوانید احساس امنیت میکنید به سینما برگردید. این یک فیلم حماسی است که باید با بلندگوها ببینید و انفجارهای بزرگ در آن را روی پرده بزرگ تماشا کنید. فیلمی است که بخواهید برای آن به سالنهای سینما برگردید.»
پیو اخیراً خودش فیلم را دوباره تماشا کرد، زیرا یک سال آن را ندیده است: «همچنان من را غافلگیر میکند. واقعاً فیلمی حماسی است.»
جوهانسون میگوید: «”بیوه سیاه” در جهان قبل از کووید، فاصله کوتاهی بین پایان تولید و اکران داشت، اما این تأخیر باعث شد سازندگان فیلم مدت طولانیتری روی آن کار کنند، که همیشه فوقالعاده است.»
و همهگیری باعث شد داستان «بیوه سیاه» همزمان با جمع شدن دوباره آدمها، ناخواسته برای تماشاگران اهمیت پیدا کند. جوهانسون میگوید: «دیدن فیلمی از مارول بسیار هیجانانگیز است، اما «بیوه سیاه» بنیان بسیار درستی دارد، و یک کار بسیار دلی است، و درباره خانوادهای است که انتخاب میکنید. همه ما برای مدت طولانی از هم جدا بودیم، و در این مدت موارد مهم زندگی خود را دوباره ارزیابی کردیم. بنابراین فکر میکنم “بیوه سیاه” بازتاب همه اینهاست.»
قطعاً جوهانسون مدتها منتظر به ثمر رسیدن «بیوه سیاه» بود. حالا که فیلم اینجاست، باید این سؤال مطرح شود: آیا این آخرین تصویر او از ناتاشا رومانوف است؟ او میگوید: «هیچوقت احساس نمیکنم کارم تمام شده است. هنوز وقتی فیلمهای ۱۰ سال پیش خودم را میبینم، به این فکر میکنم که میشد دیالوگها را جور دیگری گفت. واقعاً از کارهایی که در بیش از یک دهه گذشته در مارول انجام دادم، خوشحالم. احساس میکنم به بهترین شکل از فیلمی که بسیار به آن افتخار میکنم، بیرون میروم. احساس میکنم اگر چنین چیزی باشد، کار من و ناتاشا کامل شده است. من بسیاری از جنبههای شخص او را کاوش کردهام، و احساس میکنم انتخاب ناتاشا در فدا کردن زندگی خود برای بهترین دوستانش، انتخابی بود است که او فعالانه و با قاطعیت انجام داد.»
منبع: ورایتی، ایندیوایر