مجله نماوا، نیما بهدادی مهر
حدود یک دهه پس از ساخت فیلم «مردی که زیاد میدانست»، بار دیگر سینمای ایران توجه خود را به موضوع مهم اقتصاد و جنگ معطوف داشت. مضمون احتکار کالا در شرایط جنگی و فروش آن به چندبرابر قیمت در وضعیت نایابی اقلام و اجناس موردنیاز جامعه این بار در فیلم «تحفه هند» دستمایه روایتی کمدی از یک موقعیت جامعهشناسانه و چالشهای اخلاقی شخصیتها شد.
به واقع اگر بخواهیم تجربه سینمای ایران در بازانگاری تحولات اجتماعی – اقتصادی دهههای ۶۰ و ۷۰ را ارزیابی کنیم دو فیلم «مردی که زیاد میدانست» و «تحفه هند» را در یک مسیر و خط مفهومی واحد میبینیم. در هر دو فیلم، شخصیت اصلی با سوءاستفاده از شرایط جنگی اقدام به خریداری پیش از موعد و احتکار کالا و عرضه آن در زمان طلایی بازار (تشنه بودن جامعه برای عرضه یک کالا) به چند برابر قیمت اولیه میکنند و فرجام هر یک از این شخصیتها نیز مشابه است یعنی هر دو شخصیت پشیمان از کارهای انجام شده در گذشته تلاش برای جبران مافات میکنند و به اصل خود باز میگردند.
با توجه به این نکات «تحفه هند» را میتوان یک فیلمفارسی دانست. فیلمفارسی نه در معنای کنایی و طعنهآمیزی که مخاطبان ایرانی از زبان منتقدان شنیدهاند بلکه در مفهوم تلاشی برای ساخت یک فیلم آشنا برای مخاطبان فارسی زبان.
به واقع «تحفه هند» شاید از پرچمداران سبکی از کمدی سازی ایرانی باشد که تلاش داشت تا با مولفههایی وام گرفته از جامعه، تصویری سهل و راحت و صادقانه از ارتباطات انسانی را بر پرده سینما نقش دهد و در این کار هم به واقع موفق بود.
این فیلم سرشار از لحظاتی است که اکبر عبدی را در شمایلی کمتر دیده شده در قالب یک دزد و کلاهبردار اقتصادی به مخاطبان نشان میدهد و می تواند با لحن راحت و پرهیز از پُزهای ساختاری با جامعه ارتباط بگیرد.
در حقیقت «تحفه هند» در دورانی که جامعه نیازمند خنده بود و در عین حال پیامهایی اخلاقی نیز بر قامت سینما دوخته شده بود تا جامعه پساجنگ را در کانونی نزدیک به همان آرمانها حفظ کند، ساخته شد و به مولفههایی آشنا توجه نشان داد تا نزدیکی خاصی به جامعه مخاطبانش داشته باشد.
از منظر دیگر «تحفه هند» با یک فیلمنامه استاندارد و بازیهای راحت بازیگرانش چه در دوران اکران اول و چه در این روزها فیلمی قابل دیدن است. به ویژه در این روزها که کمدیها به دور از خانواده تعریف شده و بیشتر به لودگی و هجو پهلو میزنند.
امتیاز اصلی «تحفه هند» در کنار بازی قابل تحسین اکبر عبدی و نزدیک شدن شمایلش به بدمن اجتماعی، ایجاد یک دوقطبی میان ضرابی – عبدی (رمضان و حسن) و علاقهای است که به فرنگیس دختر آقای زمانی نشان میدهند. این دوقطبی یکی از اصلیترین شناسههایی است که میتوان با آن «تحفه هند» را ارزیابی کرد.
به واقع این رقابت عشقی و لحن کمیک فیلم به ویژه حرکت بدن عبدی در سکانس عروسی در فضای خاص پس از جنگ نوعی تابوشکنی محسوب میشد و فیلم را به مثابه الگویی برای این دست روایتها در میآورد.
روایتهایی ساده و بیغل و غش بدون افههای ساختاری یا لحنهای خاصپسند که البته در گذشت زمان به بیراهه رفت و به نوعی با بد فهمیده شدن فرمول ساخت این دست فیلمها، سینمای کمدی ایران (به غیر از موارد استثنایی و مطلوب) به سبک و سیاقی روی آورد که در آن چرکی کلامی و ابتذال ساختاری موج می زد و از این رو مخاطبان سینمای ایران را از کمدی هویتمند، شریف و اصیل دورساخت.
تماشای «تحفه هند» در این روزهای پر زرق و برق شاید تنها خندههایی کوتاه را به دنبال داشته باشد اما این خندهها ناشی از جوکهای پیامکی و شوخیهای مبتذل نیست بلکه پاسخی است به شرافتی که در فیلم موج میزند و صداقتی که در روایتش موجود است.