مجله نماوا، حسین آریانی

رضا فهیمی کارگردان فیلم «دوباره زندگی» (١٣٩۶) پیش از این در عرصه فیلم کوتاه فعالیت داشته و پنج فیلم کوتاه را کارگردانی کرده است؛ فیلم «دوباره زندگی» نخستین فیلم بلند سینمایی او محسوب می‌شود. «کودکان ابری» (١٣٩٣) موفق‌ترین فیلمِ کوتاه رضا فهیمی، جوایز متعددی از جشنواره‌های داخلی و بین‌المللی دریافت کرده است. این فیلم کوتاه همچنین به آکادمی اسکار معرفی شد. فهیمی برای ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود «دوباره زندگی» به سراغ فیلمنامه‌ای از امیرمحمد‌ عبدی و مجید اسماعیلی پارسا رفته است.

«دوباره زندگی» داستانی ساده  و آشنا دارد. ریحان و اصلان زوج سالمندی هستند که با تنهایی خود و عوارض کهولتِ سن، دست به گریبانند. مرد بيماری‌اش را از همسرش پنهان کرده، و در تلاش است تا او را راضی به همراهی و نقل مکان به خانه سالمندان کند.

ریحان و اصلان روحیات متفاوت و گاه متناقضی دارند. بارقه‌هایی از امید و شور زندگی را در شخصیت ریحان به وضوح می توانیم مشاهده کنیم. با اینکه به نظر می‌رسد او در مراحل اولیه بیماری آلزایمر قرار دارد، اما او در چنین شرایط دشواری همچنان امیدوار است؛ و با نوشتنِ محل هر یک از اشیا و لوازم خانه، قصد به چالش کشیدنِ مشکلِ فراموشی اش را دارد، اصلان اما چندان امیدوار نیست و به دلیل بیماری‌اش، افسرده به نظر می‌رسد و مرگ را به خود، نزدیک احساس می‌کند. 

«دوباره زندگی» قصه ی تنهایی آدم‌ها است. دو شخصیت اصلی فیلم با وجود این که بی کس و بدون خویشاوند نیستند؛ اما در زمانه ای که عواطف به تدریج کمرنگ شده، و زندگی و معیشتی ماراتن‌گونه و پرفشار هم مزید بر علت شده، تنها مانده‌اند. در این میان، درخت خرمالوی حیاط خانه، گاه بهانه‌ای برای ارتباط آن‌ها با بچه‌های محل و همسایه‌ها می‌شود. «دوباره زندگی» اما با وجود تم تنهایی‌اش، تلخ و یاس‌آمیز نیست؛ و در آن امید و شور زندگی جریان دارد. کافی است یک بار دیگر صحنه‌ی زیبایی که اصلان با ترانه‌ی «سيمين بری گل پيكری»، همسرش را به یاد ایام خوش گذشته می‎‌اندازد را به یاد بیاوریم.

مسیر درام به گونه‌ای رقم می‌خورد که دو شخصیت اصلی‌ی تنها و آسیب‌پذیر فیلم، گمان می‌کنند در آینده‌ای نزدیک خودشان به‌تنهایی توانایی انجام کارهایشان را نخواهند داشت، ولی ناگهان، به جای نقل مکان به خانه سالمندان، آنها به دلیل رو به رو شدن با موقعیتی عجیب و غافلگیر کننده، ملزم به نگهداری از مهمانی ناخوانده می‌شوند.

در چشم برهم زدنی پارچه ی سفید کفن، تکه‌تکه و بدل به تن پوشی برای بچه؛ و اندوخته‌ی مراسم کفن و دفن‌ هم صرف خرید وسایل و مایحتاج  او می‌شود. به این ترتیب شاهد سربرآوردن امید، شور و شوق زندگی از دل رخوت و مرگ‌اندیشی هستیم.

فضاسازی خاص اثر و مواجهه‌ی مخاطب با تنها دو شخصیت، تقریبا در سراسر فیلم؛ و امساک در ارائه‌ی برخی از اطلاعات کلیدی درام، وجه تجربه‌گرایانه فیلم را پر رنگ کرده‌اند؛ (به یاد داشته باشیم «دوباره زندگی» در گروه سینمایی هنر و تجربه به نمایش درآمده است) و داستان‌گو بودن، گره‌ها، اوج و فرودها و شخصیت‌های متعارف و ملموس فیلم به نیت جذب مخاطب عام، «دوباره زندگی» را به آثار سینمای بدنه نزدیک می‌کند.

«دوباره زندگی» البته فیلمی خالی از ضعف و نقصان نیست. به عنوان مثال باید اشاره کنم به حادثه‌ی تحمیلی، تصنعی و خلق‌الساعه‌ای که منجر به اقامت بچه نزد زوج سالمند می‌شود که البته به شکل عجیبی تا آن لحظه از وجود او بی‌خبر مانده‌اند. این گونه به نظر می‌رسد که نویسندگان و کارگردان فیلم بدون بسترسازی مناسب و مجاب‌کننده، ناگهان تصمیم به تغییر مسیر تا آنجا پذیرفتنی و منطقی درام، گرفته‌اند؛ تا با حذف عجولانه برخی شخصیت‌ها، هر چه سریع‌تر به ترکیبِ نهایی مثلث‌وار و جذاب شخصیت‌های فیلم برسند.   

ریتم آرام فیلم، بسیار متناسب با فضای زندگی ساکن و پرطمانینه‌ی زوجی سالخورده است؛ و به شیوه ملموس و مناسبی تماشاگر را درگیر درامی با مضمون سالمندی می‌کند؛ و از سوی دیگر، مجددا این مسئله را به ما یادآوری می‌کند که صرف تند یا کند بودن ریتم، امتیازی برای یک فیلم به شمار نمی‌آید. ریتم باید متناسب با قصه، فضا، و فرم فیلم باشد.

گلاب آدینه و شمس لنگرودی زوجی دیدنی را شکل داده‌اند. اگر فهیمی به جای این زوج به سراغ زوج دیگری، مثلا از بازیگران آشنا و معمول نقش‌های مسن در سینمای بدنه می‌رفت، جذابیت اثر، به کلی از دست می‌رفت؛ اما خوشبختانه ما اینجا، با دو بازیگر خوب و گزیده‌کار روبه‌رو هستیم که برای اولین بار در کنار هم، قرار گرفته‌اند؛ و این جذابیت فیلم را دو چندان کرده است.

«دوباره زندگی» فیلم جمع و جوری است. فیلمی که با استفاده بهینه از حداقل مصالح داستانی و بهره بردن از فرمی بی‌پیرایه، توانسته اثری دیدنی و جذاب در اولین تجربه‌ی کارگردان جوان و خوش آتیه‌اش باشد.

*تیتر برگرفته از این شعر خیام است:

امروز ترا دسترس فردا نیست             و اندیشه فردات به جز سودا نیست

ضایع مکن این دَم اَر دلت شیدا نیست       کاین باقی عمر را بها پیدا نیست

تماشای این فیلم در نماوا