مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

«خشم» («فیوری» – Fury) به کارگردانی دیوید آیر که داستان آن در دوران جنگ جهانی دوم روی می‌دهد، از ۱۷ اکتبر ۲۰۱۴ در سینماهای آمریکای شمالی روی پرده رفت و در سه روز اول اکران حدود ۲۳٫۵ میلیون دلار فروخت و فیلم اول هفته شد.

نقدهای مثبت منتقدان و تبلیغات شفاهی تماشاگران کمک کرد فیلم در صدر جدول فروش قرار بگیرد. ۷۶ درصد از ۲۵۷ نقد نوشته‌شده بر «خشم» در وبسایت راتن تومیتوز مثبت است و تماشاگران هم در وبسایت سینمااسکور به فیلم درجه A- داده‌اند.

فیلم در دوران اکران خود، درمجموع در ایالات متحده و کانادا ۸۵.۵ میلیون دلار و ۱۲۶ میلیون دلار دیگر در سایر نقاط دنیا به دست آورد و مجموع فروش جهانی خود را به ۲۱۱.۸ میلیون دلار رساند که با توجه به بودجه حدود ۶۸ میلیون دلاری خود رقم زیادی بود. «خشم» تولید مشترک شرکت‌های کلمبیا پیکچرز وابسته به سونی و کیو‌ای‌دی اینترنشنال و ال‌استار کپیتال است.

ماجرای فیلم آوریل ۱۹۴۵ در هفته‌های پایانی جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد. همچنان که نیروهای متحدین به آخرین پیشروی خودشان ادامه می‌دهند، گروهبان دان «وارددی» کالی‌یر (با بازی برد پیت) که فرماندهی یک تانک شرمن را بر عهده دارد، در مأموریتی شجاعانه رهبری یک گروه آمریکایی پنج نفره را پشت خطوط دشمن به عهده می‌گیرد.

لوگن لرمن، شایا لباف، جان برنتال، اسکات ایستوود و مایکل پنیا بازیگران فیلم «خشم» هستند. عنوان فیلم «خشم/فیوری» به یک تانک شرمن در جنگ جهانی دوم اشاره دارد.

دیوید آیر کارگردان «خشم» که خود در مقطعی به تکنسین ردیاب زیردریایی، در نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا خدمت می‌کرد، در مقام کارگردان فیلم‌های «دوران سخت»، «سلاطین خیابان»، «مرگ در حین انجام وظیفه» و «خرابکاری» را در کارنامه دارد. او همچنین فیلمنامه‌نویس فیلم‌هایی چون «یو-۵۷۱»، «سریع و خشمگین» و «روز آموزش» است.

آنچه در ادامه می‌خوانید گزیده‌ای از گفت‌وگوهای آیر، پیت و سایر بازیگران فیلم در نمایش‌های رسانه‌ای، همین‌طور در اولین نمایش اروپایی «خشم» در جشنواره فیلم لندن است که فیلم اختتامیه آن دوره بود.

دیوید آیر، برد پیت و شایا لباف

انگیزه شخصی دیوید آیر برای ساخت فیلم

«خیلی‌ها در خانواده من در جنگ خدمت کردند، پدربزرگ و مادربزرگم نظامی هستند و هر دو در جنگ جهانی دوم خدمت کردند. عموی من با بمب‌افکن ۳۵ مأموریت بر فراز آلمان انجام داد. آن‌ها هرگز درباره این‌ موضوع صحبت نمی‌کردند. آنچه برای این آدم‌ها اتفاق افتاد، همیشه معما بود. آن‌ها جنگ را به خانه آوردند، هرچند در مورد آن بحث نكردند. من خودم در ارتش خدمت کردم و مجذوب این مسئله شدم که آدم‌ها در جنگ چگونه با شوک روحی مواجه می‌شوند. فیلم تا حدی نشان می‌دهد که چرا اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) اتفاق می‌افتد، و میراث‌های تاریک خانوادگی برای کسانی که در خانواده‌های خود افراد نظامی دارند، چگونه است و از کجا آمده است؟»

روند آموزش نظامی بازیگران از نگاه برد پیت

«ما چند ماه دوره‌های آموزش نظامی را پشت سر گذاشتیم و همه بازیگران کاملاً درگیر این مسئله بودند. این دیوانه! (آیر) می‌خواست همه چیز اصیل و واقعی باشد، برای همین از سه ماه قبل از شروع فیلمبرداری، دوره‌های آموزشی ما شروع شد. کار ما با برگزاری جلسه‌ با کهنه‌سربازان، آموزش، شناخت تانک، و تمرین مشت‌زنی شروع شد، قبل از آن که حتی بازیگران با هم آشنا شوند. و همه این کارها با شرکت در اردوی آموزشی اوج گرفت. و اردوی آموزشی ابتدا برای بازیگران یک جور ژست به نظر می‌رسید، اما تمرینات ما را تعدادی از بهترین نیروهای یگان ویژه طراحی کرده بودند. واقعاً یک تجربه شگفت‌انگیز بود، و ساختار آن طوری بود که ما را بشکند، تا سختی‌ها را درک کنیم، یخ کنیم، خیس، گرسنه، و ازنظر جسمی خسته شویم و بعد وظایفی محول شد که ما را دور هم جمع کند، به هم پیوند دهد تا نقاط ضعف و قوت همدیگر را کشف کنیم و سلسله‌مراتب را یاد بگیریم. واقعاً یک تجربه عمیق بود.»

مایک پنیا

مایک پنیا ازنظر جسمی بیشترین تلاش را کرد

«من ۳۰ پوند اضافه‌وزن داشتم، برای این که کارم تازه در فیلم “سزار چاوز” تمام شده بود و خیلی چاق شده بودم. ساختن یک فیلم با آیر مثل این است که بخواهی عصب‌کشی کنی. روز را می‌دانی، ساعت را می‌دانی، آماده می‌شوی، اما آخر سر نابود می‌شوی، اما در عین حال می‌دانی این کار برای تو خوب است. حالا با ۳۰ پوند اضافه‌وزن باید دراز و نشست بروی، شنا بروی، بدوی، و نابود شوی، و همه از پا درآمدند. این که کمبود خواب داشته باشی، و هر شب فقط دو ساعت بخوابی، اصلاً شوخی نیست. بعد از پنج روز، به خودم گفتم، “مهم نیست. انجام می‌دهم.” در این شرایط روح آدم روبه‌زوال می‌گذارد و بعد تنها کسانی که می‌توانند تو را به حالت عادی برگردانند، دوستانت هستند.»

جان برنتال

صحبت‌های جان برنتال درباره اولین تجربه حضور در تانک

«اولین باری که ما تانک را دیدیم در سانتا باربارا، کالیفرنیا بود، چند ماه قبل از آن که کار را به‌طور جدی شروع کنیم. و چیزی که به ما گفتند این بود که این‌ تانک‌ها ماشین کشتار هستند. آن‌ها ساخته شده‌اند تا همه چیز را در اطراف و خارج خود بکشند، اما همچنین ساخته شده‌اند تا هر چیزی در داخل خود را هم بکشند، چون اگر برجک تانک حرکت کند، و تو حواست نباشد، ممکن است دست یا پای خود را از دست بدهی. دریچه تانک هم می‌تواند دست یا انگشت را قطع کند. تانک هیچ نکته راحتی ندارد. همه ما واقعاً در تانک شرمن همدیگر را دیدیم و همه برای اولین بار وارد آن شدیم، و فکر می‌کنم همه ما بی‌سر و صدا به هم نگاه کردیم و لحظه‌ای شبیه این را داشتیم که “وای، باید چند ماه‌ در این تانک باشیم.”»

شایا لباف

شایا لباف تمرینات آموزشی خود را جدی گرفت

آیر از شایا لباف که در سال ۲۰۱۴ بسیار مورد توجه رسانه‌‌ها بود دفاع کرد و گفت: «به‌وضوح داستان‌های جنون‌آمیزی در مورد او گفته می‌شود، مثل این که او دست خود را قطع کرد یا با یک بشقاب‌پرنده پرواز می‌کند، اما آنچه در موردش صحبت نمی‌شود، این است که شایا مدت طولانی در گارد ملی بود. او با این سربازان جوان و سربازانِ در سایه زندگی کرد و کتاب مقدس را آموخت و درمورد این که ایمان در زندگی این سربازان چه نقشی دارد، درک مستقیم پیدا کرد. او کارهای میدانی خود را انجام داد.»‌ لباف بعداً گفت: «این بزرگ‌ترین فرصت در تمام زندگی من بوده است. من عاشق همه این آدم‌ها هستم. آن‌ها زندگی من را نجات دادند.»

لوگن لرمن و برد پیت

روایت لوگن لرمن از بازی در نقش یک سرباز تازه‌کار

«این که هر روز سر صحنه نقش یک سرباز تازه‌وارد و بی‌تجربه را بازی کنم، خیلی باحال نبود. همه ما واقعاً به هم نزدیک شده بودیم و با هم کار می‌کردیم. آن‌ها واقعاً من را اذیت می‌کردند. قبل از شروع فیلمبرداری، زمان زیادی با هم کار کردیم. خیلی به هم نزدیک شدیم، مثل برادر شدیم، و بعد مجبور شدیم همه آن احساسات را دور بریزیم. من باید پسرِ تازه‌وارد می‌شدم. یک موقعیت چالش‌برانگیز بود که در این حالت بمانی، به‌طور مداوم با این آدم‌ها درگیر شوی، و دنباله‌روی آن‌ها نباشی. حفظ آن فضا یک چالش بود.»

آیر چگونه بازیگران خود را ترغیب کرد

«من اعتقاد زیادی به بخش بدوی و غیر منطقی مغز و فیزیولوژی انسان دارم. این که سعی کنی رفتارت تا حد ممکن واقعی باشد، درحالی‌که واقعاً نمی‌توان رفتار واقعی را بازی کرد، اما بازیگران فیلم ما این توانایی و مهارت باورنکردنی را دارند. می‌خواستم با آدرنالین، استرس و هیجان به آن‌ها کمک کنم، و گاهی اوقات ضعیف و گیج کنم. بازیگران اغلب، یقین می‌خواهند. آن‌ها می‌گویند، “این نقشه من است”، اما من می‌خواستم بازی‌های درونیِ متکی بر فیلمنامه‌ و مونولوگ‌ را که آن‌ها خلق کرده بودند، از بین ببرم و به یک رفتار ریشه‌ای و بسیار صادقانه برسم. ما با دقت کامل تمرین کردیم. من اعتقاد زیادی به تمرین دارم. بنابراین لایه‌های سطحی سوخت و آن سوختگی به من اجازه داد با رفتارهای زیر آن بازی کنم.»

«خشم» از نگاه جان برنتال

«این فیلم یک درام خانوادگی است. درمورد خانواده‌ای است که در یک جعبه فلزی از جهنم عبور می‌کند.»

سبک کارگردانی آیر

«واقعاً بدترین گناه من به‌عنوان کارگردان بود. این بچه‌ها واقعاً به من اعتماد داشتند و رازهای خود را با من در میان می‌گذاشتند، و ما بسیار سخت تلاش کردیم تا این اعتماد و رابطه و پیوند بین بازیگران ایجاد شود که جذابیت آن را روی پرده شاهد هستید. و من از تمام این اطلاعات علیه آن‌ها استفاده کردم. من رازهای بِرَد را یواشکی با دیگران در میان می‌گذاشتم. مثل یک چاقوکشی کثیف در یک کوچه بود، اما شما تنش را احساس می‌کنید، آن را روی پرده می‌بینید.»

دردسرهای یک تانک از نظر برد پیت

«ارگونومی (کارپژوهی) در مورد یک تانک بی‌معناست. در یک تانک همیشه محکم به چیزی می‌خوری، اما ما مجبور بودیم با آن آشنا شویم و هر کدام جای دنج خودش را پیدا کرد. من جوری رفتار می‌کردم که انگار تانک متعلق به خودم است!»

.

آیر همه انتظارات از یک فیلم با موضوع جنگ جهانی دوم را نادیده گرفت

«شروع تولید فیلم‌های با موضوع جنگ جهانی دوم به خود آن سال‌ها برمی‌گردد. بسیاری از این تولیدات هالیوودی با سرمایه‌گذاری ارتش ساخته می‌شد و ادوات و تسلیحات نظامی را نیز ارتش فراهم می‌کرد. آن روش‌ها تکرار شد. وقتی می‌گویید فیلمی با موضوع جنگ جهانی دوم، انتظارات خاصی وجود دارد. یک فهرست بلند بالا از انتظارات وجود دارد. ما همه انتظارات را دور ریختیم. «خشم» فیلمی در مورد یک نبرد یا یک رویداد نیست. ستاره فیلم، رویداد نیست. ستاره فیلم، رفتار آدم‌ها در این وضعیت وحشتناک است. در عین حال، جنگ جهانی دوم نبردِ سیاه و سفید بود. واقعاً خیر در برابر شر بود.البته نبردهایی که این مردان تجربه کردند، سیاه و سفید نبود؛ به لحاظ اخلاقی، کدر بود. این همان چیزی بود که می‌خواستم نشان دهم. این کهنه‌سربازها چه چیزهایی تحمل کردند. در مراسم افتتاحیه فیلم، یکی از سربازان قدیمی جنگ جهانی دوم پیش من آمد و گفت، “جنگ این شکلی بود. دقیق‌ترین فیلمِ جنگی است که تاکنون دیده‌ام و من سه سال در آن جنگ بودم.”»

آنچه برد پیت یاد گرفت

«حالا بوی گند یک مرد دیگر – به‌ویژه چهار مرد دیگر – را بیشتر تحمل می‌کنم! اما من این بچه‌ها را دوست دارم و این بچه (آیر) را هم دوست دارم. به خاطر آنچه از سر گذراندیم، حالا پدر بهتری هستم.»

منبع: ایندی‌وایر، بی‌بی‌سی

تماشای این فیلم در نماوا