مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
روز اول که پتی جنکینز کارگردان و گل گدوت بازیگر همدیگر را دیدند به یک رستوران سوشی رفتند و چهار ساعت با هم صحبت کردند. گدوت میگوید: «هر دوی ما به بسیاری موضوعات علاقهمند بودیم. زندگی خانوادگی، جنگ جهانی دوم، هولوکاست، انسانها، نژاد، سیاست. ناراحت شدیم، خوشحال شدیم و هیجانزده شدیم.»
آن گفتوگو هنوز ادامه دارد. مدتها پسازآن که فیلم آنها، «واندر وومن» (Wonder Woman)، بزرگترین موفقیت اکران تابستان سال ۲۰۱۷ را رقم زد و در دنیا حدود ۸۲۲ میلیون دلار فروخت، این زوج همچنان ارتباط خوبی با هم دارند، بهطوریکه در مصاحبه با ددلاین، همگام صحبت میکنند – آنها فقط با هم موافق نیستند، بلکه همپوشانی دارند، صدای هر دو اتاق را مانند اجرای هماهنگ دو گیتار پر میکند.
جنکینز میگوید: «ما خیلی سریع فهمیدیم که میخواهیم یک کار را انجام دهیم.» آنها آرزو داشتند فیلمی ابرقهرمانی به سبک فیلمهای ریچارد دانر بسازند که هیجانانگیز، عاشقانه، خندهدار، و مهمتر از همه الهامبخش باشد. جنکینز برای «واندر وومن»، گدوت را استخدام نکرد. این ستاره پس از حضور کوتاه در نقش واندر وومن در فیلم ابرقهرمانی «بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت»، از قبل بخشی از مجموعه سینمایی دیسی کامیکس بود. بااینوجود، هر دو از همان جلسه اول میدانستند برای به تصویر کشیدن واندر وومن و خاستگاه او، کشور جزیرهای و سرسبز تمیسکیرا کاملاً مناسب هم هستند. گدوت با خنده میگوید: «ما قرار بود برای این کار مناسب هم باشیم.»
از آن زمان، این دو فقط نزدیکتر شدهاند. آنها شش روز در هفته فیلمبرداری میکردند، و در روز هفتم، با بچههایشان دور هم جمع میشدند. اواخر فیلمبرداری پس از ماهها بدلکاری، باران و خستگی جسمی، وقتی زانوی گدوت شروع به درد میکرد، جنکینز نیز احساس درد داشت. گدوت میگوید: «یک جور همزیستی بین ما شکل گرفت. اگر شانه راست من درد میگرفت، شانه چپ او درد میگرفت. او آینه درد من بود!»
فیلم جنکینز در حالی آغاز میشود که استیو ترهور (کریس پاین)، خلبان جنگ جهانی دوم و هواپیمای او در جزیره تمیسکیرا در آمازونز سقوط میکند، جایی که پرنسس دایانا (گدوت) توسط خاله خود، انتایوپی، جنگجوی بزرگ آموزش میبیند. دایانا بهزودی جزیره را ترک میکند و میکوشد مانع جنگ شود و این شروع روند تبدیل او به واندر وومن است.
گدوت بسیار تمرین کرد تا به لحاظ فیزیکی شبیه یک ستاره اکشن شود، اما برای آمادگی بازی در صحنههای نبرد خود، او و جنکینز بیش از آن که بر طراحی حرکتهای نمایشی واندر وومن متمرکز شوند، به درجهبندی احساسات درونی این شخصیت اهمیت میدادند. از آنها در مورد فیلمبرداری سکانس «منطقه بیطرف» سؤال کردیم که یک باله با حرکت آهسته از گلولهها، توپها، دستکشهای زرهی و سپرها است، و جنکینز روی صحنههای گفتوگو پیش از حمله خطرناک تمرکز میکند، و ناامیدی «واندر وومن» از این که بهطور مداوم با پاسخ منفی روبرو میشود.
گدوت میگوید: «من به این که چطور ضربه بزنم یا حمله کنم فكر نمیكردم. همیشه این سؤال مطرح بود که واندر وومن به لحاظ احساسی چه وضعیتی دارد؟ چرا میخواهد این کار را انجام دهد؟» جنکینز از گدوت میخواست خشم «واندر وومن» را تنظیم کند، و معمولاً آن را پایین بیاورد.
جنکینز میگوید: «او شرور نیست.» اگر دقت کنید واندر وومن با دسته غیر کشنده شمشیر خود با آلمانیها میجنگد تماشاگران به دیدن بلاکباسترهایی عادت کردهاند که در صحنههای اکشن، طرح داستانی متوقف میشود تا مردم بتوانند تشویق کنند، اما اگر در حرکات گدوت دقت کنید متوجه میشوید «واندر وومن» حتی وقتی در سکوت در یک زمین میدود، چطور ابعادی از شخصیت خود را نشان میدهد.
جنکینز میگوید: «چون شما در حال جنگ هستید، داستان متوقف نمیشود، جنگ خودِ داستان است.»
او ادامه میدهد: «در مورد واندر وومن و آنچه میخواهد، تحقیقات زیادی انجام دادیم، این که چطور میایستد، چه احساسی دارد، چه احساسی در درون دارد، چطور نزدیک میشود. اینها چیزهای ظریفی است. دیالوگهایی که او میگوید تنها بخشی از آن است.»
واندر وومن با اعتمادبهنفس راه میرود چون اعتقاد دارد دنیا مهربان است، و وقتی مشخص میشود که نیست، زبانِ بدن او تغییر میکند. حالا، اعتمادبهنفس او با فداکاری و عزم راسخ همراه میشود – احساساتی که گدوت قبل از فیلمبرداری هر صحنه در مورد آن بسیار فکر میکرد تا وقتی در لحظه قرار میگرفت، دیگر نیازی به آگاهی از قبل نداشت. او خود را اینطور تصور میکرد که ویژگیهای واندر وومن را تقریباً مانند لباس دوم پوشیده است. زندگی درونی این شخصیت به او میگفت که چگونه حرکت کند.
صحنه مهم در برج کنترل، جایی که واندر وومن میفهمد که کشتن آرِس، بشر را از میل به خشونت نجات نمیدهد، یکی از سختترین صحنهها بود. انسانها در حالی بزرگ میشوند که میدانند ما ظرفیت خیر و شر را توأمان داریم، درحالیکه واندر وومن فکر میکرد ما انسانها از این بهتر هستیم، و این معصومیتی است که سینماروهای بزرگسال بسیار با آن بیگانه هستند. جنکینز میگوید: «گدوت در نقش واندر وومن فقط با خدای جنگ نمیجنگد بلکه باید با بدبینی تماشاگر مبارزه میکند.»
او با اشاره به گدوت میگوید: « نقشآفرینیهای عالی، جایی که چرخشهای عاطفی بسیار حساس هستند، در یک شب اتفاق نمیافتد. هم او و هم کریس (پاین) بسیار باهوش هستند. پویایی آنها، سرعت چیزهای کوچک مانند حرکت چشم او، و لحظهای که واکنش نشان میدهد، برای من شگفتانگیز است.»
گدوت در ادامه صحبتهای جنکینز میگوید: «من بسیار خوششانس هستم که دنیا مطمئن شد قرار بود پتی این فیلم را کارگردانی کند.» او از این که مردم فکر کنند جنکینز فقط به دلیل زن بودن، کارگردان مناسبی برای «واندر وومن» بود عصبانی میشود. گدوت تأکید میکند: «نه، پتی کارگردان مناسبی بود چون دقیقاً میدانست چه میخواهد و چگونه آن را به دست آورد.»
جنکینز از ۲۰ سالگی سر صحنه فیلمبرداری بود، و رزومه کاری خود را از اپراتور دوربین گرفته تا کارگردان فیلم کوتاه و در ادامه پردرآمدترین کارگردان زن – به دلیل دستمزدش برای «واندر وومن ۲» – گسترش داد.
گذشته از این، جنکینز تا وقتی بهترین برداشت را نگیرد هرگز فیلمبرداری را متوقف نمیکند. گدوت میگوید: «پتی همیشه یک میلیون درصد کار میکند»، بنابراین سر صحنه فیلمبرداری بهطور مساوی روی همه سرمایهگذاری میشود. ستاره فیلمش درحالیکه پنج ماهه باردار بود مجبور شد در تعدادی از صحنهها دوباره جلوی دوربین برود. برای فیلمبرداری، شکم او را با رنگ نقاشی کردند تا بعداً با جلوههای کامپیوتری برآمدگی شکم او را حذف کنند. گدوت که قرار بود بهزودی مادر شود، در یک صحنه خودش را روی زمین انداخت. آنها تصمیم گرفتند صحنه را برای برداشت دوم تکرار نکنند.
در آخرین روز فیلمبرداری، جنکینز بیشازحد معمول کمالگرا شد. روز تولد ویلیام مارستن خالق واندر وومن بود – کاملاً تصادفی – و تنها چیزی که نیاز داشتند آخرین نما از گدوت در حالی بود که روی زمین زانو زده است، اما جنکینز برداشتهای مختلف میگرفت. گدوت میتواند بیشتر به جلو خم شود؟ میتواند پای دیگرش را بلند کند؟ نوع زانو زدن او عجیبتر و عجیبتر شدند. جنکینز باید جلوی خندهاش را میگرفت. او فقط نمیخواست فیلم به پایان برسد.
گدوت داد میزند: «او من را دست انداخته بود!» هر دو از خنده منفجر میشوند.
منبع: ددلاین