مجله نماوا، ایلیا محمدینیا
مجموعه «دراکولا» ادامه منطقی حرکتی است که در یک سیر طبیعی میتوان در آثار مهران مدیری دید. درواقع او هنرمندی است که تلاش کرده همیشه بازخوردی از آنچه جامعه پیرامونش را در برگرفته در آثار خود بازنمایی کند. او زمانی نیاز جامعه بعد جنگ را که سالها در حال بازسازی خود بود، به خنده درک کرد و « ساعت خوش» را ساخت که هدفی جز خنداندن مخاطب نداشت و امروز به دراکولایی میرسد که نه خنده که تلخندی معنادار برای مخاطبانش است.
مهران مدیری چه آن زمان که با سالها حضور در تلویزیون و کارگردانی مجموعههای «پاورچین»، «نقطهچین»، «جایزه بزرگ» و… یکهتاز بیچون و چرای طنز در قالب آیتمها و مجموعهها بود و چه وقتی که خواسته و ناخواسته از رسانه فراگیر تلویزیون دور شد و با مجموعه «قهوه تلخ» و… در رسانه نوپای شبکه نمایش خانگی حضور یافت و چه حالا که با «هیولا» در پلتفرمهای اینترنتی خوش درخشید، نشان داد که با فاصلهای چشمگیر از همنسلانش، به خوبی طنز را میشناسد. با نگاهی به کارنامه او میتوان دریافت که آثار تولیدیاش در پس این همه سال، بازتابی از شرایط اجتماعی، فرهنگی، گاهی اقتصادی و صد البته کمتر سیاسی روزگاری بود و هست که در آن زیسته و نفس کشیده است.
در دوره نخست کاری مدیری که همه فعالیتهایش در تلویزیون متمرکز بود او با ساخت آیتمهایی چون «ساعت خوش» هدفی جز خنداندن مخاطب ندارد و زمانی با کارگردانی مجموعههایی همچون نقطهچین، پاورچین، جایزه بزرگ و… در کنار خنداندن تماشاگرهای تلویزیون، تلاش میکند نقدی هرچند کمرنگ بر مناسبات خانوادگی و اجتماعی داشته باشد. از مجموعه «شبهای برره» است که او در قامت کارگردانی ظاهر میشود که در کنار طنز شیرین نه تنها خانواده و مناسبات اجتماعی که گاهی بخشی از سیستم در بخش دولتی را به چالش میکشد که چگونه از سادهلوحی مردم ناکجاآبادی به نام برره منفعت خود میبرند. شبهای برره به جهت سویههای صریح انتقادیاش بیآنکه تماشاگر پایانی بر آن مترتب باشد ناتمام به پایان رسید. او در ادامه فعالیت خود در تلویزیون «مرد هزار چهره» و بعد «مرد دوهزار چهره» را با مضمون آدمهای سادهلوحی میسازد که در زمان نامناسب در جای نامناسب قرار میگیرند و اعتباری کسب کرده و ناخواسته تبدیل به آدمی سوءاستفادهگر میشوند. مهران مدیری بعد از این سریال طنز، خروج از تلویزیون را تجربه کرد.
دوره دوم کاری مدیری در شبکه نوپای نمایش خانگی آغاز میشود؛ جایی که یکی از محبوبترین مجموعههای طنز شکل میگیرد. «قهوه تلخ» هر چند همانند شبهای برره به پایان نرسید اما شاید تنها مجموعه او تا آن زمان بود که در آن رگههایی از نقد فضای سیاسی روز در آن دیده می شد.
«شوخی کردم» رجعت دوباره مدیری برای ساخت مجموعه طنز بود که البته خیلی زود با حاشیههایی که پیرامون مضمون آن شکل گرفت پروندهاش بسته شد و از آن زمان مدیری در تلویزیون تنها در تاکشوی «دورهمی» حضور دارد.
به لحاظ محتوایی دوره سوم فعالیت مهران مدیری با حضور در پلتفرمهای اینترنتی آغاز شد. او در نخستین گام پس از سالها مجددا با پیمان قاسمخانی همکاری مشترکی را شروع کرد. هیولا، با مضمون طنز اجتماعی-سیاسی در ۱۹ قسمت تولید شد و توانست نظر مثبت برخی مخاطبان را جلب کند. هیولا داستان زندگی معلمی میانسال بود که خانوادهاش از سالیان دور یعنی از زمان پادشاهی احمد شاه تلاش میکند که به رغم سختیها و فشارهای اقتصادی شریف زندگی کند. هوشنگ شرافت که زمانی بخشهایی وسیع در یکی از مناطق قدیمی تهران مایملک خاندان خوشنامش بود حال مستاجر فردی به نام چمچاره است که نیاکانش در دورهای گماشته خاندان شرافت بودند و با تغییر شرایط اجتماعی و تحولات سیاسی و نابسامانیهای اقتصادی امروزه به نان و آبی رسیدند و اما در این میان سهم خانواده بزرگ شرافت تنها نام کوچهای شده است. در مجموعه هیولا دیگر از بازیگران ثابت مجموعههای پیشین خبری نبود و از طرفی مدیری نوک تیز انتقادی مجموعهاش را به سمت شرایط نابسامان اقتصادی روز و تاثیر مخرب آن بر باورهای بههنجار خانواده و شرایطی که دیوانهوار آدمها را به سمت تغییر نرم و آرام برای رسیدن به خواستههای نامشروع اقتصادی رهنمون میسازد، نشانه رفت. پایانبندی تلخ مجموعه یعنی جاییکه هوشنگ شرافت حاضر به دور انداختن تراول جعلی نمیشود مخاطب تیزهوش آثار مدیری را به این باور رساند که احتمالا این فروپاشی اخلاقی اگر نه در نزد خانواده شرافت که در نزد خانواده کامروا و چمچاره به ویرانگری کامل خواهد رسید.
او در هیولا در قالب طنز هشداری جدی میدهد که اگر شرایط اقتصادی به ثبات نرسد خانوادههایی همچون شرافت که سرمایه اصلیشان شریف بودن است در معرض اضمحلال و نابودی قرار میگیرند. در مجموعه دراکولا اما مدیری درباره طبقه نوپایی صحبت میکند که همچون قارچهای سمی رشدی سریع و ویرانگر دارند. طبقهای که به هیچ اصول اخلاقی پایبند نیست و آنچه که برای این طبقه حائز اهمیت است کسب پول و ثروت بادآورده در قالب فعالیتهای مشکوک فرهنگی، هنری و اقتصادی است؛ که این وجه تمایز طبقه نوپا در جامعه امروزی به نسبت اسلاف نوکیسهای است که در سالیان نه چندان دور در جامعه شکل گرفته بودند.
در دوره جدید مجموعهسازی مدیری که از هیولا شروع شده و با دراکولا ادامه پیدا کرده است آنچه که بیشتر نمود دارد این است که کارگردان خیلی دغدغه خنداندن مخاطب را ندارد. او به لبخندی محو که از مخاطب بگیرد راضی است چرا که حجم تلخیها آنقدر در جامعه زیاد است که خنده دیگر رنگ باخته و به تلخند رسیده است.
دراکولا اگر چه در چند قسمت ابتدایی هنوز نتوانسته توجه حداکثری مخاطبان آثار مدیری را جلب کند اما به شهادت آثار پیشین این کارگردان، در ادامه پخش قسمتهای بعدی باید منتظر اتفاقات خوبی در این مجموعه باشیم.