در حین تماشای دور افتاده Away سریال جدید نتفلیکس دربارهی اولین ماموریت به مریخ، به بال غربی The West Wing بسیار فکر میکردم. این سریال درام که از سال ۱۹۹۹ تا سال ۲۰۰۶ از شبکهی انبیسی پخش شد، در این دوران قرنطینه میتواند آرامشبخش باشد. شاید به خاطر حس نوستالژیک زمانی که درامهای شبکههای تلویزیونی در اوج خود بودند، و شاید به خاطر اشتیاق و آرزوی عمیق برای داشتن رئیسجمهوری باهوش و با احساس باشد.
در دهههای گذشته سریالهای فاخر تلویزیونی تغییر کردهاند. درامها تاریکتر شدهاند و داستانهای پیچیدهتر و فشردهتری را روایت میکنند، ضدقهرمانها و شخصیتهای متعددی که برای به خاطر سپردن آنها به فلوچارت نیاز دارید، بیشتر و بیشتر شدهاند. به نظر میرسد درامهایی که حس خوب به مخاطب میدهند و انگیزشی هستند، به اندازهی بقیه مهم یا تحسینبرانگیز نیستند.
همینجا لازم است تاکید کنیم که این موضوع اصلا درست نیست. دور افتاده Away یک سریال ده قسمتی است که نظر عموم مردم را جلب میکند. این یک سریال بزرگ تلویزیونی در زمانی است که فیلمهای بزرگ بر روی پردهی سینما نیستند (و یا دستکم نباید باشند).
هیلاری سوانک در نقش یک فضانورد آمریکایی به نام اما گرین بازی میکند. او شوهرش مت لوگن (با نقشآفرینی جاش چارلز) و دختر پانزده سالهاش به نام لکس (با بازی تالیثا بیتمن) را ترک میکند تا ماموریتی سه ساله به مریخ را رهبری کند، و گروه بینالمللی او تشکیل یافته از فضانورد روسی میشا پوپوف (با بازی مارک ایوانیر)، گیاهشناس انگلیسی دکتر کوسی وایزبرگ-آبلان (با بازی آتو اساندو)، فضانورد هندی رام آریا (با بازی رای پانتاکی)، و شیمیدان و فضانورد چینی لو وانگ (با بازی ویویان وو).
این سریال خیرهکننده است و صحنههایی که در فضا هستند بسیار زیبا از آب درآمدهاند. دانش و آگاهی از جزئیات سفر فضایی در تار و پود روایت آن تنیده شده است، چه آن چیزهایی که به لحاظ علمی ممکن هستند، و چه چالشهای فیزیکی که فضانوردان با آن دست و پنجه نرم میکنند. جلوههای ویژه به شدت دقیق و واقعی هستند و با تماشای آنها احساس خواهید کرد که به همراه این فضانوردان در فضا هستید. (البته با این تفاوت که من وقتی وارد پارکینگ میشوم آنتن موبایلم را از دست میدهم، ولی اما و گروهش در راه کرهی ماه — که اولین ایستگاه آنهاست — مشکلات کمی با ارتباط تصویری خود دارند.) و در حالیکه دور افتاده Away با دقت بالایی شرایط بیوزنی ماه را شبیهسازی میکند، در پیدا کردن کلاهگیسهایی برای صحنههای فلشبک اما و مت چندان موفق نبوده است.
اما زنی است که مسئول این گروه شده، و چالشهایی که به همراه این موضوع وجود دارد شامل ترک کردن دخترش برای سه سال پیوسته و مهم است، و همچنین کار کردن با مردانی که فکر میکنند بیشتر از او میدانند. من تاکیدی که این سریال بر استقلال اما داشته است را تحسین میکنم (به نظر میرسد نام خانوادگیاش را بعد از ازدواج با مت تغییر نداده است) ولی از احساس نیاز این سریال به توجیه اینکه چرا اما به فضا رفت و نه شوهرش که مهندس ناسا است، عصبی میشوم. اگر جنسیت آنها برعکس بود آیا همچنان این سریال احساس نیاز میکرد که توضیح دهد چرا مرد به فضا میرود و زن نمیرود؟ این چیزهای ظریف و کوچک است که به فرهنگ ما میخزند و به ادامهدار بودن کلیشههای جنسیتی دامن میزنند.
این مطلب برگرفته از نوشتهی ایمی آماتانجلو در وبسایت pastemagazine است.
حال به بررسی نظر سایر منتقدین میپردازیم:
آرون بارنهارت Aaron Barnhart | پرایمتایمر Primetimer
فضا بیشتر در نقش پردهی پشت صحنهی درام واقعی دور افتاده Away است. این سریال دربارهی افراد باهوش و باانگیزهای است که بر سر راه یکدیگر، و خود، قرار میگیرند. آنهم در شرایطی که شاید نگه داشتن پای خود بر روی زمین بهترین تصمیم نباشد.
ریچارد روپر Richard Roeper | شیکاگو سانتایمز Chicago Sun-Times
مانند خود اطلس، دور افتاده Away یک دستگاه زیبا است که گاه و بیگاه ریپ میزند اما با نزدیک شدن به اوج آسمانها ثبات خود را به دست میآورد و سرعتش را متناسب با مسیری که طی میکند تنظیم میکند.
تری ترونز Terry Terrones | کولورادو اسپرینگز گزت Colorado Springs Gazette
از برخی لحاظ این سریال با حضور بازیگر نقش اول برندهی اسکار خود، هیلاری سوانک، مانند سریالی از فیلم جاذبه است. اما به خاطر ماهیت قسمت قسمت بودنش، بسیار بیشتر از یک فیلم میتواند در مفاهیمی مانند فداکاری، و پیچیدگیهایی که انسانها در چنین ماموریتهایی با آن روبرو میشوند، عمیق شود. سریال تلویزیونی دور افتاده Away کاملا ارزش زمانی که برای تماشایش صرف میکنید را دارد.