من مولان Mulan را بر روی لپتاپم دیدم- و این جمله به تنهایی نشاندهندهی اوضاع ناامیدکنندهی این فصل فیلم و سینما است. از آنجایی که این فیلم داستان یک مبارز دختر در چین قدیم است، بهتر بود در سینما و بر روی پرده به نمایش در میآمد: این فیلم مخاطب را درگیر کرده، صحنههای بینظیری داشته و صحنههای اکشن آن نیز به شدت تماشایی هستند. در حالی که فیلم را تماشا میکردم، با خودم میگفتم کاش میتوانستم آن را بر روی صفحهای بزرگتر و در سینما ببینم. دیزنی در این تابستان کرونایی، بعد از چندین بار به تعویق انداختن اکران این فیلم، در نهایت تصمیم گرفت آن را در نمایش خانگی پخش کند. تصمیمی که احتمالا برای آنها به دلایلی منطقی بوده است، اما از نظر هنری به هیچ وجه منطقی به نظر نمیرسد. این فیلم مولان Mulan برای پخش بر روی پرده ساخته شده بود، هزینهی ساخت بالایی داشته و این بودجهی زیاد فیلم را برای پخش خانگی نامناسب کرده است.
مولان Mulan توسط نیکی کارو، که پیش از این نیز آثار زیبایی از مبارزان دختر را بر روی پرده برده بود که از میان آنها میتوان به سوارکار نهنگ اشاره کرد، کارگردانی شده است. این فیلم در حقیقت بازتولیدی از فیلم انیمیشنی سال ۱۹۹۸ نیست. در این فیلم اثری از آهنگهای آن انیمیشن به چشم نمیخورد و بار کمدی آن نیز قطعا کمتر است.
همچنین بخوانید:
نقد و بررسی فیلم خانه خنجرهای پران House of Flying Daggers
همچنین از موشوی اژدها نیز خبری نیست و با وجود محدودیت تماشای با نظارت والدین برای مخاطبین زیر ۱۳ سال به خاطر خشونتهای جنگیاش، به نظر میرسد هدف فیلم مخاطبانی با سن و سال بیشتر بوده است. البته با وجود که این که مولان Mulan به خاطر وجود قوسهای شخصیتی ساده و تصاویر زیبایش به طور قطع هنوز هم یک فیلم دیزنی به حساب میآید، اما هستهی فیلم داستان تاثیرگذاری از زن جوانی است که قدرت اصلی وجودش را پیدا میکند.
بعد از یک مقدمهی کوتاه جذاب که در آن مولان جوان در حال دنبال کردن یک مرغ بر روی شیروانی خانهشان است، داستان ما را به چند سال بعد میبرد: مولان با بازی لیو ییفئی حالا انقدر بزرگ شده است که با کسی ازدواج کند، اما مبارز درونش به او میگوید که این سرنوشت او نخواهد بود. وقتی که امپراطور اعلام میکند که هر خانواده باید یک مرد را برای پیوستن به ارتش امپراطوری بفرستد، مولان شمشیر و زره پدرش، با بازی تزی ما که در نبرد قبلی امپراطوری مجروح شده است، را برداشته و به ارتش میپیوندد. او در آن جا باید با مبارز شمالی عصبانی بوری خان با بازی جیسون اسکات لی و یک شخصیت بد زن به نام شین یانگ با بازی گونگ لی بجنگد و در عین حال نگذارد هویت واقعیاش فاش شود.
کرو با کمک فیلمبرداری مندی واکر و طراحی تولید گرنت میجور و طراحی لباس بینا دایگلر، دنیای اطراف مولان را به زیبایی به تصویر کشیده است: نور قرمز زیبای فانوسهای روستا، به پرواز در آمدن تیرها درست مانند دستهای پرنده بر فراز صحنهی جنگ، پرهای صورتی و نارنجی دم یک ققنوس مرموز، ابریشم آستینهای لباس شیانیانگ که او از آن برای به دام انداختن دشمنانش استفاده میکند و لیو که قدرت و زیبایی یک رقصنده را دارد. قهرمان زن جذاب و شجاعی که از دیدن انعکاس تصویر خودش در شمشیر براق پدرش قدرت میگیرد. با اینکه بازی لیو لیاقت نمایش در ابعاد بزرگتر داشت، اما مولان Mulan در هر اندازهای فیلمی دیدنی به حساب میآید.
مولان Mulan چهار سپتامبر از دیزنی+ پخش شد.
و حالا نظر سایر منتقدین دربارهی این فیلم:
ریچارد روپر منتقد شیکاگو سانتایمز نقد خود را این طور تمام کرده است:
“کارگردان کارو میداند چطور صحنههای اکشن را به تصویر بکشد، او همچنین به خوبی بلد است کمدی سبکی را در کنار لحظات درام سنگین بگنجاند. با وجود واقعگرایی که در مولان Mulan میبینیم، اما المانهای جادویی بسیاری نیز در این فیلم وجود دارد: از جادوگری شیان لنگ گرفته تا ققنوسی که گهگاه ظاهر میشود تا حالت مبارزهی مولان. گروه بازیگران این فیلم از بازیگرانی بینالمللی تشکیل شده است، که رهبری آن را ستارهی سینما لیو ییفئی به دست گرفته است، ستارهای که مرزها را در هم شکسته و قهرمان و مبارزی برخلاف کلیشهها را به تصویر میکشد.”
مایکل فیلیپس منتقد شیکاگو تریبون دربارهی مولان نوشته است:
“فیلمنامهی این فیلم را دو گروه از نویسندگان نوشتهاند: ریک جافا و آماندا سیلور و الیزابت مارتین و لارن هاینک. با توجه به نتیجهی کار به نظر میرسد این دو تیم به دنبال پیدا کردن دلایل جدیدی برای پرداختن به این افسانه بودند. با اینکه همه چیز به خوبی از آب در نیامده است، اما المان اصلی داستان فیلم که رابطهی مولان و پدرش است به زیبایی به تصویر کشیده شده است. با این وجود از آن جایی که این فیلم بر روی پرده نرفته است، دیزنی به دلایل زیادی نباید از این فیلم انتظار فروشی برابر با فروش شیرشاه و یا علاالدین داشته باشد.”