بلوند اتمی Atomic Blonde کار سختی برای جذب مخاطب ندارد: فیلم مهیجی با بازی شارلیز ترون که بر روی صندلی کارگردانی آن یکی از کارگردانان جان ویک نشسته است. اما اولین اثر دیوید لیچ به عنوان یک کارگردان مستقل بیشتر از اینکه شبیه جان ویک باشد، شبیه به جیمز باند است، شاید بهتر باشد اسم آن را جیمز بلوند گذاشت. این فیلم قطعا فیلمنامهمحورتر از جان ویک است، اما این به این معنا نیست که از تماشای آن کمتر لذت خواهید برد. با اینکه صحنههای اکشن این فیلم درست به همان اندازه که امید دارید بینظیر هستند، اما این فیلم همان چیزی نیست که تصورش را میکردید. بلوند اتمی Atomic Blonde را میتوانید با دوبلهی اختصاصی در نماوا تماشا کنید.
با بررسی بلوند اتمی Atomic Blonde و جان ویک: قسمت ۲ به سادگی میتوان فهمید که لیچ و چاد استاهلسکی، چه در کنار هم و چه به طور مستقل، بسیار بااستعداد هستند. با این حال نمیتوان اولین فیلم مستقل این دو و پروژههای بعدی آنها را با هم مقایسه نکرد.
همچنین بخوانید:
پرندگان شکاری Birds of Prey اولین فیلم اکشن خوب دیسی است
بلوند اتمی Atomic Blonde با وجود نگاههای سرسختانهای که بر روی آن بود، فیلم موفقی از آب در آمده است؛ و البته میتوان گفت فیلم این موفقیت را مدیون بازی بینظیر ترون است. ترون در این فیلم در نقش یک جاسوس امآی-۶ بازی میکند که برای پس گرفتن لیستی که در آن نام چند مامور، از جمله خودش، نوشته شده است به برلین فرستاده میشود، لیستی که در صورت افشا شدن میتواند هویت همهی این افراد را لو بدهد.
بلوند اتمی Atomic Blonde که داستان آن در اواخر دهه ۸۰ میلادی روایت میشود، با تصویری فوقالعاده از رئیس جمهور رونالد ریگان که خواستار از بین بردن دیوار برلین است شروع میشود. صحنههای آغازین فیلم خیلی کوتاه دربارهی دیوار و آشفتگیهای سیاسی آن دوران میگوید، سپس با نشان دادن گرافیتی به ما میگوید که “این داستان دربارهی این موضوعات نیست”.
در یکی از نفسگیرترین صحنههای آشنایی با یک شخصیت در سالهای اخیر سینما، با لواراین بروگتون ترون آشنا شده و او را برای اولین بار در حالی میبینیم که غرق در زخم و خیس در یک حمام یخ افتاده است. او لبهی وان مینشیند و از یخهای درون وان داخل نوشیدنیاش میاندازد و از آن سر میکشد. اگر منتظر تماشای یک ۰۰۷ زن بودید، او اینجاست- و حتی ممکن است باحالتر از باند باشد.
این جاسوس تنها یک تفنگ، یک ضبط صوت، یک پاسپورت و کمد لباس مشکی و سفیدی به همراه خودش دارد که درست به اندازهی فیلمبرداری جوناتان سلا صاحب سبک است. ترکیبی که با اشارتی از جان ویک و حال و هوای سرد برلین دوران جنگ سرد فیلم همخوانی خوبی دارد. ماموریت لورین کمکم پیچیده میشود و در نهایت به لو رفتن هویت یک مامور میانجامد.
فیلمنامهی کرت جاناستد، که بر اساس رمان گرافیکی “سردترین شهر” آنتونی جانسون و سم هارت نوشته شده است، نقطه ضعف این فیلم است. مسائل جاسوسی فیلم با اینکه آنقدرها گیجکننده نیست، اما به طرز غیرقابل انتظاری پیچیده هستند، و حتی گاهی در روند فیلم اخلال ایجاد میکنند. عجیبتر این است که در صحنهای به اتفاقات بعد از ماجراهای برلین پرداخته میشود، صحنهایی که در آن دو مامور بلندمرتبهی امآی-۶ و سیآیای، با بازی توبی جونز و جان گودمن، از لورین بازجویی میکنند. اگر قرار نیست بلوند اتمی Atomic Blonde قسمت اول یک مجموعه فیلم باشد، جای تاسف دارد که چطور به جونز و گودمن زمان بیشتری جلوی دوربین داده نشده است.
بلوند اتمی Atomic Blonde اولین بار ۲۸ جولای سال ۲۰۱۷ بر روی پرده رفت.
بریت هایس منتقد اسکرین کراش در نقد خود آورده است:
“در دنیایی که مجموعه فیلمهای اکشن با بازیگران اصلی زن همگی احمقانه و داستانهایی مملو از جلوههای تصویری در بارهی خونآشامها، گرگینههای و زامبیها هستند، شارلیز ترون همان قهرمانی است که ما این روزها به او نیاز داریم. شخصیت او به اندازهی باند متکی بر خود و مسلط، به اندازهی ویک از نظر بدنی قوی و مقاوم است. لورین خیلی راحت جای خودش را در میان برترین قهرمانان فیلمهای اکشن باز کرده است.”
استفانی زاکارک در نقد این فیلم نوشته است:
“نکتهی مهمی دربارهی بازی ترون وجود دارد: با اینکه او در نقش بروتون بسیار جذاب و سرسخت به نظر میرسد، اما بیاحساس نیست. تماشای صدمه دیدن او در مبارزات مختلف، ناراحتکننده است. البته دیدن پیروزی او در مبارزات نیز حسابی تماشایی است.”
الکس ولش منتقد آیجیان نیز نوشته است:
“فیلم مشکلات جدیای از نظر ریتم و فیلمنامه دارد. ممکن است برخی از مخاطبان از نظر داستان با بلوند اتمی Atomic Blonde ارتباط برقرار نکنند، چرا که مشخص نمیشود بسیاری از شخصیتهای داستان مشغول انجام چه کاری هستند، و یا اینکه گاهی اوقات در کدام طرف داستان ایستادهاند. به نظر میرسد هنوز جا داشته است بر روی فیلم کار شود. از طرف دیگر بلوند اتمی Atomic Blonde نه تنها یک فیلم اکشن خوب است، بلکه تا چند سال آینده بعید است فیلم دیگری به پای آن برسد.”