مجله دنیای تصویر از سال ۱۳۷۱ با هدف توسعهٔ فعالیتها در حوزهٔ ادبیات سینمایی توسط علی معلم تأسیس شد و پس از درگذشت علی معلم، امتیاز نشریه و مدیرمسئولی آن به امید معلم فرزندش منتقل شد. برگزاری جشن دنیای تصویر یا جشن حافظ هم تنها پنج سال بعد از تاسیس مجله آغاز شد. اولین دوره این جشن سال ۱۳۷۶ برگزار و امسال بیست ساله شد.
هیئت داوران جشن دنیای تصویر، ترکیبی از نویسندگان و منتقدان سینمایی دنیای تصویر هستند. هرساله کلیه فیلمهای سینمایی ایرانی نمایشدادهشده در سینماهای کشور و مجموعههای داستانیِ تلویزیونی و ویدئوییِ صدا و سیما و شبکه نمایش خانگی از ابتدای فروردین تا انتهای اسفند مورد داوری قرار میگیرند که البته با توجه به شرایط کرونایی امسال قوانین برای شرکت آثار کمی متفاوت بود. امسال این نامزدها از فیلمهایی انتخاب شدند که از بعد از نوروز ۹۸ تا نوروز ۹۹ در سینماها اکران یا تا ۱۵ اردیبهشت اکران آنلاین شدند.
در ابتدا قرار بر این بود که مراسم بهشکل آنلاین برگزار شود و حتی بلیط پخش آنلاین مراسم هم فروخته شده بود. اما به دلایلی در دقیقه ۹۰ پخش اینترنتی آن لغو و اعلام شد که مبلغ پرداخت شده بابت پیشخرید بلیت این جشن از سوی علاقمندان، به آنها عودت داده خواهد شد. به این ترتیب جشن حافظ شنبه ۲۵ مردادماه با حضور محدود برخی چهرههای سینمایی و تلویزیونی بهمنظور رعایت پروتکلهای بهداشتی، با یک ساعت تأخیر و رأس ساعت ۲۲ با اجرای احسان علیخانی در محوطه روباز عمارت «دانیال» در گرم دره کرج برگزار شد.
البته بسیاری از سینما دوستان در شبکههای اجتماعی مختلف به برگزاری جشن در شرایط کرونایی خورده گرفتند و آنرا ریسک بزرگی دانستند. کمااینکه احسان علیخانی هم جایی در حرفهایش به محدودیتهای برگزاری بهواسطه کرونا اشاره کرد و گفت اگر میخواستند به روال عادی هرساله جشن را برگزار کنند ویروس از گرمدره تا قزوین هم میرفت!
بیستمین جشن سینمایی حافظ اما با فاصلهای زیاد از آرمانها و رویکردهای علی معلم، بیست و پنجم مرداد ماه برگزار شد و جوایز در بخشهای مختلف به برندگان رسید. تقسیم جوایز جشن حافظ تفاوتهای قابل توجهی داشت. در این یادداشت نگاهی میاندازیم به چگونگی تقسیم جوایز در بیستمین جشن حافظ که بدون حضور علی معلم فقید، فقدان بزرگی را با خود به دوش میکشید.
درباره جشن حافظ بعد از علی معلم
جشن حافظ یکی از معتبرترین و قدیمیترین جشنهای سینمایی کشور است که در کنار جشن خانه سینما میتواند از مهمترینهایشان هم نام بگیرد. با این تفاوت که جشن سینمایی حافظ و برندگان هرسالهاش نشان دادهاند که نسبت به جشن خانه سینما مردمیتر بوده و انتخابهایشان همواره به انتخابهای مردم از آثار برتر سینمایی سال نزدیکتر است. این مسئله از کجا نشات میگیرد؟
بگذارید یادی کنیم از بزرگترین جای خالی جشن امسال و چندسال گذشته حافظ بر روی استیج و سینمای ایران: علی معلم فقید، بنیانگذار جشن سینمایی حافظ و دون کورلیونه همیشگی سینمای ایران. مردی که اجرایش در مراسم همواره بهیادماندنی بود و اصلاً سنگینترین وزنه جشن سینمایی حافظ هم محسوب میشد. فقدان علی معلم، جشن حافظ را ااز تب و تاب انداخته و بعد از او کیفیت جشن حافظ شدیدا روبه افول گذاشته. همانطور که بر سر نشریه وزین دنیای تصویر هم همین بلا نازل شده است.
در جوایزی که در دوره بعد از او و خصوصا امسال اهدا شد، جای خالی او را بهوضوح میتوان دید. این بههیچوجه بدان معنا نیست که او بر روند داوری داوران تأثیر داشته و یا در پی آن بوده که نظر داوران را بر فیلمی خاص معطوف کند، بلکه در انتخاب هیئت داوران و میزان مردمی بودن آنها بسیار خوب عمل میکرد. بازهم در اینکه علی معلم میتوانسته در دفتر مجله دنیای تصویر، با صحبت از فیلمی خاص، نظر مخاطبش را نسبت به آن فیلم دستخوش تغییر کند شکی نیست، اما همواره داورانی را انتخاب میکرده که نظرشان بیش از آنکه به منتقدین و یا سیستم حاکم نزدیک باشد، به مردم نزدیک بوده است. چراکه او قبل از آنکه مدیرمسئول ماهنامه دنیای تصویر یا دون کورلیونه سینمای ایران باشد، یک خوره فیلم بود و این را از کنه هر کلامش بهوضوح میشد فهمید. او خود در کنار مردم و از جایگاه آنها سعی در ارتباط برقرار کردن با فیلمها داشت و البته فیلمهایی هم که تهیه کرده است خود گواهی بر این ادعا هستند. جایش امسال بیشتر از هر وقت دیگری در سالگرد بیست سالگی حافظ خالی بود.
نکته قابل توجه در جشنواره امسال اختلاف سطح داوری میان بخش تلویزیونی و سینمایی بود. هرچند در اعلام نامزدها، بخش تلویزیونی ناامیدکنندهتر بهنظر میرسید، اما جوایز در بخش سینمایی بسیار بد تقسیم شدند. در بخش تلویزیونی توجه زیاد و عجیبی به تولیدات شبکه نمایش خانگی شد و میتوان گفت در دریافت جوایز، شبکه نمایش خانگی صدا و سیما را کیش و مات کرد. همزمانی این اتفاق با همه ادعاهایی که اخیرا مبنی بر اینکه شبکه نمایش باید زیر نظر صدا و سیما قرار بگیرد، هم جالب توجه بود.
بهترین چهره تلویزیونی
در آغاز مراسم آذر معماریان همسر علی معلم برای اهدای اولین جایزه روی سن آمد. جایزه بهترین چهره تلویزیونی به این ترتیب از میان پژمان بازغی (کودکشو)، محمد دلاوری (تهران ۲۰)، سروش صحت (کتاب باز)، علی ضیا (فرمول یک)، محمدرضا علیمردانی (چهل تیکه) و مهران مدیری (دورهمی) به احسان علیخانی برای اجرای برنامه عصر جدید رسید.
برنامهای که یکی از اصلیترین سرگرمیهای دوران کرونایی بهحساب میآید و در دو دوره پخش خود توانسته نظر تماشاگران بسیاری را بهخود جلب کند. هرچند برنامههای استعدادیابی این چنینی پیشتر هم در صدا و سیما اجرا شده بود اما عصر جدید بیاغراق یک سر و گردن از باقی برنامههای شبیه به خود بالاتر است. برنامهای که هم در داوری و خلاقیتهای اجرایی پیشرو بوده و هم در انتخاب شرکتکنندهها، هوشمندانه عمل کرده است تا در هر قسمت بینندگان با بخشهای مختلفی سروکار داشته باشند. با توجه به خلاقیتی که در ساخت عصر جدید بهکار رفته است، احسان علیخانی شایستهترین گزینه برای دریافت این جایزه بود.
یک عمر فعالیت درخشان هنری
یکی از جوایز مرسوم عموم جشنهای سینمایی که به پیشکسوتان اهدا میشود، جایزه یک عمر فعالیت درخشان هنری است. در این بخش، بیستمین جشن حافظ یکی از بهترین انتخابهایش را انجام داد تا این جایزه به فرامرز قریبیان برسد. بازیگری که امسال بعد از مدتها با فیلم خروج در جشنواره فیلم فجر حضور یافت و در نشست مطبوعاتی بعد از فیلم برای همیشه از دنیای بازیگری خداحافظی کرد.
این درحالی بود که بازی او در خروج همانطور که خودش هم به این نکته اشاره کرد، یکی از سه بازی برتر تمام سالهای بازیگریاش بود و از این نظر او در اوج از دنیای بازیگری خداحافظی کرد و میتوان تندیس حافظ را هم یک حسن ختام جانانه برای حضور این بازیگر بزرگ روی پرده نقرهای دانست.
بهترین فیلم مستند
جایزه بهترین فیلم مستند به زینب تبریزی برای کارگردانی تمام چیزهایی که جایشان خالی است تعلق گرفت. باز هم یکی از انتخابهای جالب و غیر مرسوم جشنواره که در ادامه، وقتی خانم تبریزی هم تندیسش را به تمام زنان سرزمین خود تقدیم کرد، خاصتر هم شد.
این فیلم روایتگر زندگی دو زن به نامهای مهناز و جمیله است که هردو به سرطان پستان مبتلا بودهاند؛ یکی با وجود مبارزهای طولانی از دنیا میرود و دیگری بعد از بهبودی کامل، به فعالیتهای خیریه و آگاهیبخشی به بیماران مبتلا مشغول میشود. روایت این فیلم از زبان «مهناز» زن درگذشته، بیان میشود که در طول فیلم با «جمیله» شخصیت بهبودیافته آشنا میشود. این فیلم در جشنواره فجر و جشن مستقل سینمای مستند هم مورد توجه قرار گرفته بود.
بهترین دستاورد فنی و هنری
جایزه بهترین دستاورد فنی و هنری بیستمین جشن حافظ به کارگردان انیمیشن سینمایی آخرین داستان تعلق گرفت. جایزهای که جواب زحمات چندین و چندساله رهگذر برای بهپایان رساندن این انیمیشن را تا اندازهای داد. انیمیشن آخرین داستان قدم اول ویژهای در صنعت انیمیشن سازی سینمای ایران برمیدارد: یعنی سعی میکند از مایههای داستانی بومی، آنگونه که در تاریخ اساطیری روایت شده، استفاده کند و خب برای ساخت یک کارتون اساطیری چه منبعی بهتر از شاهنامه برای رجوع میتواند وجود داشته باشد؟
از این نظر سازندگان بسیار هوشمندانه عمل کردهاند و صاف رفتهاند به سراغ منبع اصلی یعنی شاهکار ادبی اساطیری فردوسی بزرگ. آخرین داستان تلفیقی از شخصیتها و داستانکهای شاهنامه است و این نکته بسیار ویژهای درباره ساخته اشکان رهگذر بود که بهخوبی مورد توجه هییت داوران جشن حافظ هم قرار گرفت.
نشان عباس کیارستمی
این یکی از بخشهای جدید و تازه وارد جشن سینمایی حافظ است که به آثاری که در جرگه هنر و تجربه قرار میگیرند، اهدا میشود. به عبارت دقیقتر به فیلمسازی تعلق میگیرد که نخستین فیلم خود را با به کارگیری المانهای تجربی و نوآورانه ساخته باشد. اضافه شدن این بخش به جشن حافظ از جمله تصمیمات سازنده و مثبت جشن در سالهای بعد از علی معلم بوده است.
انزوا (مرتضی علی عباس میرزایی)، ائو(خانه) (اصغر یوسفینژاد)، پل خواب (اکتای براهنی)، تمارض (عبد آبست)، خرگیوش (مانی باغبانی) کاندیداهای این بخش بودند و جای شکر دارد که فیلم تمارض و خرگیوش به خاطر روابط ویژه کارگردانانشان با اهالی سینما این جایزه را به خانه نبردند! کتاب آشپزی در میان این فیلمها برنده نهایی بود. هرچند ائو هم گزینه مناسبی برای دریافت جایزه بهنظر میرسید. در خلاصه داستان این فیلم آمده: صبح چهارشنبه سوری، کیومرث، آشپزِ سابق و راننده فعلی، دندان عقلش را میکشد و با سوار کردن یک مسافر عجیب، درگیر ماجراهای غریبی میشود.
بهترین بازیگر زن کمدی تلویزیونی
در این بخش هم جایزه طبق پیشبینیها به شبنم مقدمی برای ایفای نقش در هیولا رسید. شبنم مقدمی بهراستی بازیگر توانمند و ویژهای است که در همه نقشها و قالبهای مختلف توانسته اجرای خوبی از خود بر پرده تصویر ثبت کند. فرقی ندارد نقش جدی باشد یا کمدی. او همیشه از استانداردها فراتر است و درباره بازی در هیولا همینطور بود. شبنم مقدمی را میتوان یکی از ویژهترین نکات همه سریال و انتخابی بهجا برای این بخش دانست.
بهترین بازیگر زن درام
در نقطه مقابل انتخاب قبلی، یکی از بدترین و بیربطترین انتخابها، مریلا زارعی برای ایفای نقش در مانکن بود. زارعی با ارائه یک بازی معمولی و کیفیتی کلیشهای از کاراکتری که از یک تیپ مرسوم فراتر نمیرفت، تندیس را از آن خود کرد. یکی از بدترین انتخابهای بیستمین جشن حافظ. آن هم با حضور لیلا حاتمی و سیما ترانداز در میان کاندیداهای این بخش.
بهترین بازیگر مرد کمدی
در این بخش هم جایزه مطابق با رسم و رسومات سنتی اهدا شد و محسن تنابنده برای پایتخت ۶ جایزه را با خود به خانه برد. مجموعه «پایتخت» مهمترین سریال دهه نود صدا و سیما و یکی از اصلیترین شمایلهای فرهنگی سالهای گذشته در عرصه تصویر است که ابعاد مختلفی از زیست معاصر ایرانیان را در این سالها به نمایش گذاشته. روند تغییر رفتارها و سبک زندگی در دهه نود، در سریال پایتخت جنبه جامعه شناسانهای پیدا میکند و بعدتر و با گذر زمان میتوان از نقطه نظر تاریخی بهآن نگاه انداخت. پایتخت از این نظر نمایش کاملی از سیر تغییرات رفتاری، اخلاقی، زیستی و فرهنگی مردم عامه در نسبت با اتفاقات سیاسی و اجتماعی پررنگی است که در دهه آخر قرن به وقوع پیوسته است.
بازی تنابنده طبیعتا بهدلیل نزدیکی و شناختی که از کاراکتر در روند فیلمنامهنویسی پیدا کرده، بسیار صمیمانه و خوب است. در میان همه فصلها و اتفاقات، صحنههای دو نفره او و هما با بازی ریما رامینفر از جمله بهترین اجراهای تنابنده در کارنامهاش و بهترین لحظات مجموعه پایتخت است. از این جهت توجه به کار تنابنده حتی با وجودیکه فصل ششم ضعیفتر از باقی فصلها بود جالب بهنظر میرسید.
او این تندیس را در رقابت با دیگر نامزدهای این بخش یعنی فرهاد اصلانی (هیولا)، بهرام افشاری (پایتخت ۶)، امیرحسین رستمی (فوقلیسانسهها)، شکیب شجره (هیولا) و مهران مدیری (هیولا) از آن خود کرد.
بهترین بازیگر مرد درام
باز هم یکی از غیرمنتظرهترین انتخابهای جشن حافظ! تندیس بهترین بازیگر مرد درام به مصطفی زمانی رسید برای بازی در سریال نهنگ آبی محصول شبکه نمایش خانگی. بهشکل کلی جشن حافظ به نهنگ آبی در قیاس با دیگر آثار ضعیف شبکه نمایش خانگی بیتوجهی و بیمهری کرد اما با این وجود مصطفی زمانی در میان همه کاندیداهای جشن از میان عوامل نهنگ آبی در بخشهای مختلف، معمولیترین انتخاب برای دریافت تندیس بود.
زمانی در این بخش گفت: جای علی معلم خالی است. از هیات داوران و ساعد سهیلی تشکر میکنم که یک بازیگر درجه یک است. یک تشکر ویژه از پزشکان و پرستاران دارم که در این روزهای سخت زحمت میکشند. قدردان آنهایی هستم که با این بیماری میجنگند و شکستش میدهند.
بهترین فیلمنامه کمدی تلویزیونی
پیمان قاسمخانی همان گزینه قابل پیشبینی بود که برای هیولا تندیس حافظ را از آن خود کرد اما حقیقتا انتخابش هیچجوره چنگی بهدل نمیزد.
در وهله اول باید اشاره کرد که او سرپرست نویسندگان بود و این به معنی آن است که او تنها نویسنده کار نبوده و در واقع امیر برادران نویسنده اصلی است و او به عنوان سرپرست نقشی نظارتی برعهده داشته. خودش هم اظهار کرد :« کار اصلی بر عهده امیر بود من طراحی کردم.» از این نظر اقدام جشن حافظ در اینکه تنها به قاسمخانی تندیس داد توهین آمیز بهنظر میرسید که البته خود قاسمخانی با دعوت از برادران روی سن کمی این موقعیت زننده را تلطیف کرد.
بهترین موسیقی متن
بهترین موسیقی متن هم به یکی از بهترین موزیسینهای دهه نود یعنی کریستف رضایی برای انیمیشن آخرین داستان تعلق گرفت که از معدود جوایز بخش سینمایی بود که با شایستهسالاری به رضایی رسید. او شماری از بهترین موسیقیهای متن را در سالهای اخیر برای ناگهان درخت، ماهی و گربه، در دنیای تو ساعت چند است، اژدها وارد میشود و سعادت آباد ساخته است.
موسیقی آخرین داستان هم در مقایسه با دیگر نامزدهای این بخش یعنی بیوزنی (پیام آزادی)، درخونگاه (فرزین قرهگوزلو)، سرخپوست (رامین کوشا)، شبی که ماه کامل شد (مسعود سخاوتدوست)، ماجرای نیمروز ۲: رد خون (حبیب خزاییفر) یک سر و گردن بالاتر بود.
بهترین کارگردان تلویزیونی
این هم در هنگام اعلام اسامی نامزدها، یکی از بخشهای سوت و کور بود که کاندیداهایش چندان چنگی به دل نمیزدند و معلوم بود بعضی از گزینهها تنها از سر اجبار و برای پر شدن تعداد لازم نامزدها به لیست اضافه شدهاند.
در این میان فریدون جیرانی گزینه مسجل دریافت تندیس و بهترین انتخاب محسوب میشد که اختلاف فاحشی با بقیه نامزدها یعنی جواد افشار (گاندو)، بهرام بهرامیان (از یادها رفته)، حسین سهیلی زاده (مانکن)، مهران مدیری (هیولا)، سیروس مقدم (پایتخت 6) داشت.
اما در کمال تعجب و در ادامه بیتوجهی به نهنگ آبی و احتمالا رعایت یکسری ملزومات و ارتباطات این جایزه به مهران مدیری تعلق گرفت. برای «هیولایی» که در زمره متوسط الحالترین آثار این کارگردان کهنهکار قرار میگیرد.
تیتراژ سریال
برخلاف نشان عباس کیارستمی که از جمله بخشهای جالبی است که در جشن حافظ حضوری تازه و متفاوت دارد، بخش بهترین تیتراژ یا بهترین موسیقی تیتراژ از آن بخشهای من درآوردی و بیاساس جشن حافظ است که اصلا در سینما و تلویزیون ایران آنقدری مورد توجه نیست که بخواهد بخش مجزایی از موسیقی داشته باشد.
البته باید این نکته را در نظر داشت که در سالهای اخیر خصوصا در سریالهای نمایش خانگی و صدا و سیما شاهد آن هستیم که به موسیقی تیتراژ توجه میشود و از خوانندگان مطرحی برای خواندن روی تیتراژها استفاده میکنند. احسان خواجه امیری از جمله اولین خوانندگان مطرحی بود که در سریالهای تلویزیونی خواند و اخیرا شنیده شدن صدای محسن چاوشی روی سریال شهرزاد جان دوبارهای به تیتراژخوانی داد.تیراژخوانی حالا یک ویژگی تبلیغاتی محسوب میشود.
اما نکته در اینست که این آهنگها عموما به خود سریال بیارتباط هستند و در یک جشن سینمایی نمیتوان آنها را با مختصات و متر و معیار های سینمایی اندازه گرفت چرا که آهنگهای مجزا از اثر و تافتههایی جدا بافتهاند که حتی میتوانند به شکل منفرد در جشنوارههای موسیقی مورد بررسی قرار بگیرند.
با همه این اوصاف باز هم یکی از ناامیدکنندهترین اهداییها مربوط به این بخش میشود که به رضا یزدانی برای تیتراژ از یادها رفته رسید. جشن حافظ همیشه توجه ویژهای به رضا یزدانی داشته و او برای بار چهارم!!! این تندیس را دریافت کرد. هرچند گزینههای شایستهتری مانند آخرین داستان (شهرام ناظری)، نهنگ آبی (سیروان خسروی و کاوه یغمایی) و سرکوب علیرضا قربانی در میان نامزدها حضور داشتند.
بهترین تدوین
با اهدای جایزه بهترین تدوین، جشن حافظ به نیمه دوم، یعنی بخش سینمایی خود رسید. حمید نجفی راد برای فیلم شبی که ماه کامل شد این جایزه را از آن خود کرد. سرخپوست (عماد خدابخش)، طلا (پرویز شهبازی)، ماجرای نیمروز ۲: رد خون (محمد نجاریان)، مسخرهباز (هایده صفییاری)، قسم (خشایار موحدیان) دیگر کاندیداها بودند.
اگر علی معلم فقید بود احتمالا همه تلاشش را میکرد تا شهبازی این جایزه را دریافت کند. خدایش بیامرزد که بعد از نبودش جشن حافظ این چنین یتیم مانده است.
بهترین فیلمنامه سینمایی
در این بخش و باقی بخشهای اصلی جوایز به شبی که ماه کامل شد میرسد. درست شبیه به اهدای جوایز در جشنواره فجر اینجا هم قدرت سازندگان شبی که ماه کامل شد همه را مرعوب کرده تا این فیلم جوایز اصلی را درو کند. درحالیکه در همه بخشهایی که فیلم نرگس آبیار موفق به کسب تندیس شده ، گزینه بهتری وجود داشت.
به شکل کلی میتوان گفت جوایز بخش تلویزیونی بسیار بهتر از بخش سینمایی تقسیم شدند و اتفاقی که در بسیاری از شاخههای بخش سینمایی افتاد، ناامیدکننده بود و رنگ و بویی از یک جشن مستقل سینمایی نداشت و درست روی خط سیر سایر جشنوارهای سینمای ایران حرکت میکرد.
فیلمنامه شبی که ماه کامل شد مشکلات بسیار جدی دارد. همه گزینههای دیگر یعنی جهان با من برقص (سروش صحت و ایمان صفایی)، سرخپوست (نیما جاویدی)، طلا (پرویز شهبازی)، قصر شیرین (محسن قرایی و محمد داوودی)، ماجرای نیمروز ۲: رد خون (ابراهیم امینی و حسین ترابنژاد) از برنده نهایی شایستهتر بودند! و در این میان طلا و رد خون صاحبان اصلی جایزهای هستند که از دستشان رفت.
بهترین فیلمبردار سینمایی
از معدود جوایز سینمایی که بهحق به علی قاضی برای فیلمبرداری مسخرهباز رسید. فیلمی که تنها نکته مثبت و بارزش همان فیلمبرداری علی قاضی بود که ابعاد و جهان فیلم را بسیار گستردهتر از آنچه که کارگردان در ذهن داشت، به تصویر میکشید.
بهترین بازیگر زن سینمای ایران
این هم از بهترین انتخاب بخش سینمایی: ژاله صامتی برای بازی یکه و ویژهاش در درخونگاه تندیس حافظی را گرفت که میتواند تا حدودی سیمرغ نگرفتنش را جبران کند. این یکی از بهترین بازیهای این بازیگر توانمند است که همیشه نادیده گرفته شده و مورد بیتوجهی قرار گرفته است.
در اقدامی عجیب اما یک تندیس دیگر هم اهدا شد تا کسی ناراحت و رنجیده جشن را ترک نکند! الناز شاکردوست برای بازی ضعیف و اغراقشده خود در شبی که ماه کامل شد که در جشنواره دولتی فجر هم مورد توجه بیدلیل قرار گرفت، تندیس دیگری گرفت که ارزش تندیس ژاله صامتی را شدیدا زیر سوال برد. هیچگاه جشن حافظ و جشنواره فجر این چنین همسو نبودهاند و این از آثار تاسفبار فقدان علی معلم است.
بهترین بازیگر مرد سینمای ایران
نوید محمدزاده و هوتن شکیبا دو تندیس این بخش را بهخانه بردند. نوید محمدزاده برای ارائه یک بازی معمولی در سرخ پوست که سیبیل متفاوت و موهای جوگندمی که سنش را کمی بالا برده بود، همه را ذوقزده کرد و کسی به کیفیت پایین اجرای او در این فیلم دیگر توجهی نشان نداد و شکیبایی هم برای بازیاش در شبی که ماه کامل شد که به مراتب از الناز شاکردوست هم بدتر بود، پر از اغراقهای بیهوده و لهجهای غیرقابل باور و اجرایی دست و پاشکسته که کاملا در انتقال احساس الکن است.
نامزدها در این بخش بسیار بیشتر از تعداد استاندارد بودند و این خود نشان میدهد چقدر هرکی به هرکی همه را کاندید کردهاند تا نه سیخ بسوزد نه کباب. حضور بابک حمیدیان برای مسخره باز و میلاد کیمرام برای امیر در این میان خندهدار بهنظر میرسید و داوران باید در مقابل بازی ویژهای که قریبیان در خروج یا استاد نصیریان در مسخرهباز و حامد بهداد در قصرشیرین ارائه کرده بودند از جوایزی که اهدا کردهاند، خجالت بکشند. هرچند برنده حقیقی این بخش جواد عزتی برای اجرای منحصر به فردش در رد خون بود که بیاغراق میتواند بهترین اجرای نیمه دوم دهه نود نام بگیرد و هیچ کس به آن اهمیتی نداد اما در نهایت، در تاریخ سینما این یکی است که ماندگار میشود.
بهترین کارگردانی
تندیس بهترین کارگردانی هم به نیما جاویدی برای فیلم سرخ پوست رسید. در میان این شکل دور از ذهن از اهدای جوایز سینمایی که تنها در دو سه رشته به دست صاحبان واقعی خود رسیدند، همان بهتر که این جایزه هم به صاحب اصلیاش تعلق نگرفت.
نامزدهای این بخش نرگس آبیار (شبی که ماه کامل شد)، سیاوش اسعدی (درخونگاه)، محسن تنابنده (قسم)، نیما جاویدی (سرخپوست)، پرویز شهبازی (طلا)، رضا میرکریمی (قصر شیرین)، محمدحسین مهدویان (ماجرای نیمروز ۲: رد خون) بودند.
پرویز شهبازی در وهله اول و محمدحسین مهدیان در جایگاه بعدی بهترین گزینههای دریافت این جایزه بودند که البته به بازی راه نیافتند.
بهترین فیلم
به همین ترتیب فیلم سرخ پوست بهترین فیلم شد و جایزه ویژه هیئت داوران به سیاوش اسعدی تعلق گرفت که در کنار جوایزی که میتوانست بگیرد و به دیگران رسید برای خودش بعید است لذت خاصی داشته باشد.