هانیه توسلی 14 خرداد سال 58 در همدان به دنیا آمد. مثل بسیاری از بازیگران سینما کارش را از تلویزیون و مجموعه «غریبه» محصول سال 1379، به کارگردانی جواد ارکانی شروع کرد. حالا بیست سال از شروع کارش میگذرد.
کمتر بازیگر جوانی است که بتواند این مدت در سینمای رقابتی و متکی به ستاره ایران دوام بیاورد. هانیه توسلی اما توانسته در این مدت جای خودش را تثبیت کند. با انعطافپذیری در انتخابهایش و فعالیت مستمر، جایگاه ستاره بودن را بهخوبی حفظ کرده است و به نظر نمیرسد که قصد کنارهگیری داشته باشد یا اجازه بدهد بهسادگی او را کنار بگذارند.
این حضور و با این کیفیت، مسلماً ثمره هوش و وسواسی است که توسلی برای کارش خرج میکند. همکاری با برخی از بهترین کارگردانهای سینمای ایران، ازجمله، کمال تبریزی، سامان مقدم و فریدون جیرانی در کنار بازی در فیلمهای فیلمسازان جوان، مثل بهروز شعیبی، نشان میدهد که توسلی با فضای سینمای ایران بهخوبی آشنا است.
به بهانه تولد چهلویکسالگی هانیه توسلی نگاهی میاندازیم به بهترین نقشآفرینیهای او در بیست سال گذشته.
همچنین بخوانید:
نگاهی به پنج نقش مهم بهنوش طباطبایی
1- شام آخر (فریدون جیرانی)
اولین حضور جدی هانیه توسلی در سینما در «شام آخر» فریدون جیرانی رقم میخورد. در نگاه اول، شباهت ظاهری او با کتایون ریاحی، مهمترین دلیل انتخابش قلمداد میشود. اما بعد از تماشای «شام آخر» نمیتوان انکار کرد، توسلی بهعنوان بازیگری جوان و تازهوارد، در فیلم پرالتهاب جیرانی، بهخوبی از پس نقشش برمیآید.
شور و شوق زندگی که در ابتدا در چشمان ستاره مشرقی موج میزند، نشاطی که زاییده جوانی است و باعث میشود او روی پابند نشود را بگذارید کنار نگاه سرد و خالی و چشمان جنونزده ستاره در پایان فیلم. توسلی بهخوبی موفق میشود این تحول را در بازیاش ارائه دهد. بهعلاوه با همین بازی است که بیننده عشق ستاره را باور میکند و استیصال نهایی که او را به جنون میکشاند، برایش قابللمس میشود.
2- شب های روشن (فرزاد مؤتمن)
«شبهای روشن» در تاریخ سینمای ایران فیلم مهمی است. چه ازلحاظ بحث اقتباس و چه ازلحاظ ساختار و اجرا، «شبهای روشن» نقطه عطف مهمی است. هانیه توسلی هم شاید تا به امروز، نقشی به ماندگاری رؤیا در «شبهای روشن» ایفا نکرده باشد. فضای سرد و خاکستری فیلم، آدمهای خشک و روابط ماشینی، در بازی مهدی احمدی و هانیه توسلی، تبلور پیدا میکند.
معصومیت چهره توسلی او را به بهترین گزینه برای ایفای نقش رؤیا تبدیل میکند. توسلی میتواند عصیان پنهان پشت چهره معصوم رؤیا را بهخوبی نشان دهد و در بازی مقابل مهدی احمدی کاملاً موفق است. همین نقش هم هست که در ابتدای مسیر کاری توسلی، او را به نامزدی سیمرغ بلورین جشنواره فجر میرساند.
3- کافه ستاره ( سامان مقدم)
کاراکتر سالومه در «کافه ستاره» یکی از متفاوتترین نقشآفرینیهای هانیه توسلی است. دختری جنوب شهری در آستانه ازدواج که ازلحاظ عاطفی، بهشدت به محله قدیمیاش گرهخورده است. توسلی ثابت کرده است که در نقش دخترهای شیطان و شوخوشنگ میتواند بهخوبی ظاهر شود و سالومه «کافه ستاره» هم ازایندست است. اما آنچه این نقش را متفاوت میکند، بار عاطفی است که کاراکتر به دوش میکشد و به بقیه کاراکترها تزریق میکند و سرنوشت آنها را هم تحت تأثیر قرار میدهد.
بازی توسلی در «کافه ستاره» دو وجه متمایز دارد. یکی بازی درونی که احساسات و عواطف کاراکترش را با نگاه و زبان بدن نشان میدهد. دیگری بازی بیرونی که همان شمایل دختر شوخ و سرخوشی است که اطرافیان میبینند و او را به آن شکل میشناسند. نکته مهم دیگر این است که سرنوشت تراژیک سالومه خارج از روایت داستانی روی پرده رقم میخورد. توسلی بهخوبی میتواند پله به پله، این دگرگونی و تحول درونی را پرورش دهد تا درنهایت، با خارج شدن او از قصه، بیننده نهتنها ارتباطش با او را از دست ندهد که دائماً به حضور رؤیا گونه سالومه در روایت ارجاع کند.
4- میوه ممنوعه ( حسن فتحی)
توسلی بعد از سالها، دوباره به تلویزیون بازمیگردد تا یکی از ماندگارترین کاراکترهایش را رقم بزند. «میوه ممنوعه» یکی از بهترین آثار فتحی است که برای تلویزیون ساختهشده است و باوجودآنکه یک مجموعه مناسبتی است، اما از استاندارد بالایی در روایت و اجرا برخوردار است.
مهمترین چالش توسلی، بازی در مقابل بازیگران به نام این مجموعه بهویژه علی نصیریان است. بهترین لحظات بازی توسلی در این مجموعه هم به تقابل این دو در مقابل هم بازمیگردد. توسلی به تعادل مناسبی از خشم و کینه در کنار اغواگری میرسد و همین موضوع سقوط کاراکتر نصیریان در ورطه هوس را بهخوبی توجیه میکند. توسلی بهخوبی میتواند در مقابل علی نصیریان گلیمش را از آب بیرون بکشد و مغلوب بازی و حضور نصیریان نشود.
5- بیصدا حلزون ( بهرنگ دزفولی زاده)
آخرین بازی هانیه توسلی به «بیصدا حلزون» ساخته اول بهرنگ دزفولی زاده و جشنواره سی و هشتم فجر بازمیگردد. توسلی که قبلاً با بازی در «دهلیز» ساخته بهروز شعیبی، فیلمساز جوان و تازهوارد دیگر، سیمرغ بلورین دوره سی و یکم جشنواره فجر را کسب کرده بود، با بازی در «بیصدا حلزون» نشان میدهد که از یک نقش چالشبرانگیز و پرخطر نمیترسد.
توسلی در «بیصدا حلزون» در نقش مادری ناشنوا ظاهر میشود که برای عمل کاشت حلزون پسرش هر کاری میکند. توسلی بهخوبی میتواند ویژگیهای کاراکترش را تشخیص دهد و بیآنکه دچار اغراق در اجرا شود، بازی رئالیستی و قابل قبولی ارائه دهد. پایبندی او به کاراکترش، یکی از ستودنیترین نقاط «بیصدا حلزون» است. درواقع، این فیلم برگ برنده توسلی است. او که بعد از سیمرغش، نقش درخشانی نداشت با این فیلم ثابت میکند که هنوز دورهاش تمام نشده است. او با یک انتخاب درست در زمان درست، حضور و تواناییاش در سینمای ایران را بار دیگر به مخاطب یادآوری میکند.