با اینکه دومینیک و توماس بردزلی دوقلوهای همسان هستند، اما از زمین تا آسمان با هم فرق میکنند. این دو تنها با شش دقیقه فاصله از هم در شب سال نوی سال ۱۹۵۰ به دنیا آمدهاند؛ یکی از آنها زندگیاش را در آخر یک دهه شروع کرده و دیگری در ابتدای دههی بعدی به دنیا آمده است. از آنجایی که روز تولد آنها متفاوت است، در قرعهکشی خدمت اجباری در جنگ ویتنام نیز شمارههای متفاوتی داشتند. وقتی برای اولین بار این دوقلوها در سریال کوتاه احساسی می دانم حقیقت دارد I Know This Much is True میبینیم، که دهم ماه می از اچبیاو پخش شده و بر اساس رمان پرفروش ولی لمب سال ۱۹۹۸ ساخته شده است، این زوج (با بازی مارک رافلو) تقریبا ۴۰ سال دارند و تفاوتهایشان نیز به وضوح مشهود است. توماس یک بیمار روانی است که به تازگی با یک چاقو وارد یک کتابخانهی عمومی شده و دست خودش را بریده است.
دومینیک اما دوقلوی مسئولیتپذیر داستان است. با اینکه مادرشان (ملیسا لئو) مبتلا به سرطان شده و از دنیا رفته است و بچهها را به یک پدرخواندهی خشن (جان پروکاچینو) که در کودکی بچهها را کتک میزده، سپرده است، اما دومینیک توانسته است اوضاع خودش و برادرش را به طور کامل در دست بگیرد.
همچنین بخوانید:
نقد فصل اول مردم معمولی Normal People – داستانی رمانتیک که با صمیمیتی نفسگیر روایت میشود
اما خودآزاری توماس در کتابخانه، که به گفتهی خودش حرکتی در مقابله با جنگ خلیج و جلب توجه رسانهها بوده است، زندگی دومینیک را نیز وارد بحران میکند. بعد از اینکه مقامات توماس را برخلاف میلش از خانهاش جدا کرده و به یک مرکز بسیار خشن و با حال و هوایی نظامی میبرند، اتفاقاتی رخ میدهند که نشان میدهد در حقیقت دومینیک تسلط بسیار کمی بر روی اعصابش دارد.
سمبلهایی از داستانهای انجیل در داستان سریال فراتر از چیزی که توماس در کتابش در مدح مسیح آورده است میرود: “و اگر دست راست شما را اذیت می کند ، آن را قطع کنید.”
درست همانند قتل هابیل به دست قابیل، می دانم حقیقت دارد I Know This Much is True نیز اینکه آیا یک برادر واقعا محافظ برادر دیگر است را زیر سوال میبرد. درست مانند یعقوب و اسائو، تنها در صورت افول یک برادر دیگری به موفقیت میرسد. ممانعت مادرشان در تمام طول زندگی برای پرده برداشتن از هویت پدر دوقلوها، سوالاتی حل نشده را در مورد گناهان پدر واقعی و خیالیشان، پدری که از خون او هستند و پدری که آنها را به سرپرستی گرفته است در ذهن آنها شکل داده است.
این داستانهای پنهانی این سریال کوتاه از روی کتاب ۹۰۱ صفحهای لمب برگرفته شده است. با این که کارگردان و فیلمنامه نویس درک سیانفرانس کاملا هوشمندانه ملودرام داستان را با واقعیت تلفیق کرده است، کاری که فیلم «ولنتاین آبی»اش را به فیلمی دردآور تبدیل کرده است، اما این کارگردان در تبدیل روایت داستان به اثری کاملا واقعگرایانه ضعف داشته است. نحوهی روایتگوییاش به ویژه در داستانهای فرعی سریال، از جمله فلشبکهایی به زندگی پدربزرگ ایتالیایی مهاجر دوقلوها، زیادی خوب از آب درنیامده است.
در حقیقت میتوان گفت این بازی رافلو است که سریال می دانم حقیقت دارد I Know This Much is True را نجات داده است و در مقابل گرههای داستانی قوی و دیالوگهای سنگین سریال (روانشناس توماس، با بازی بینظیر آرچی پنجابی به دومینیک میگوید:” تو آینهی او هستی”) بازی بینظیری را به نمایش گذاشته است. با اینکه معمولا ایفای نقش بازیگران مطرح سینما و تلویزیون در نقش شخصیتهای روانی بیشتر توجهها را به خود جلب کرده و جوایز متعددی را برای آنها به دنبال میآورد، اما جالب است رافلو بهترین بازیاش را در نقش دومینیک جلوی دوربین برده است.
با اینکه بازی محکمی دارد اما در عین حال لطافت خاصی در آن به چشم میخورد. در حقیقت بازی رافلو است که از سایر بازیگران سریال مثل کاترین هان (در نقش همسر سابقش) بینظیر و رزی اودانل (در نقش مددکار اجتماعی توماسها بازی میکند، حرفهای سخت که معمولا توجه زیادی به آن نشده و به درستی از آن قدردانی نمیشود)، بازی خوبی گرفته است.
در تمام این سالها وجه مشترک شخصیتهای بهیادماندنی رافلو، خشم به جا و درست و آسیبپذیری بوده است. گاهی حتی با اینکه ممکن است این مشخصهها در یک فیلم زیادی باشند، اما در نقش دومینیک بسیار خوب از آب درآمده است. دومینیک مردی خوب امادرهمشکسته است که متوجه آسیبی که دیده، نمیشود. بعد از کنار آمدن با درد یک ازدواج ناموفق، یک حرفهی کاری از دست رفته و مرگ چندین تن از عزیزانش، اتفاقهایی که برای برادرش افتاده است در نهایت حال دومینیک را جا میآورند.
در میان نقدهای سریال می دانم حقیقت دارد I Know This Much is True میتوان به نوشتهی کلینت ورتینگتون منتقد Consequence of sound اشاره کرد:
با وجود دوران سختی که در کشور و در تمام دنیا در حال تجربهی آن هستیم، در خانه حبس شدهایم و وقتی از خانه بیرون میرویم نیز ترس تمام وجود ما را فرا میگیرد، ممکن است تماشای می دانم حقیقت دارد I Know This Much is True انتخاب خیلی خوبی نباشد. این سریال خیلی امیدوارکننده نبوده و سریالی نیست که این روزها خیلی به آن نیاز داشته باشید. اما سریال با نگاه به روشهای پشت سر گذاشتن اتفاقات دردناک و روشهای غیرمنتظرهای که بیماری روانی میتواند خودش را بروز دهد، تجربهای منحصر بفرد را برای مخاطبش به همراه میآورد. این سریال یک اثر درام بینظیر با بازیگرانی خارقالعاده، کارگردانی بینظیر و فیلمنامهای خلاقانه و زیبا است. زیباترین ایفای نقش حرفهی کاری رافلو را در این سریال میتوان دید.