تولد دوبله
سینما هنری بود که خیلی زود مرزهای جغرافیایی را بیمعنا کرد. ورود صدا به سینما، اما دوباره تفاوتهای زبانی را آشکار کرد. به همین دلیل سالهای اولیه ورود صدا به سینما، افرادی هنگام پخش فیلم، دیالوگها یا آنچه روی پرده در حال اتفاق افتادن بود را به زبان خودشان برای تماشاچیان بازگو میکردند. بعدتر، فیلمنامه برای کشورهای دیگر ارسال میشد و بازیگران بومی، بهجای بازیگران اصلی، دیالوگها را ادا میکردند.
همه این ماجراها هم بیدردسر نبود. مهمترین مشکل هم، عدم همزمانی صدا و تصویر بود. پرویز خطیبی میگوید به همراه حسین خالقی برای تماشای «توفان زندگی» به سینما رفته بودند. وقتی فیلم تمام میشود و کنترلچی همه را از سالن بیرون میکند، حسین خالقی حاضر به ترک سالن نبوده است و میگوید میخواهم صدای فیلم را هم بشنوم و بعد بروم.
ورود صدا به سینمای ایران، با مشکلات بیشتری روبرو بود. عدم وجود امکانات فنی، امکان دوبله و صداگذاری را غیرممکن میکرد و به همین دلیل هم بود که اوایل دهه سی، فیلمهای ایرانی در ترکیه، آلمان و ایتالیا و به همت اسماعیل کوشان دوبله میشدند. 5 اردیبهشت سال 1325، اولین فیلم سینمایی با تلاش کوشان و همکاری جمعی از بازیگران تئاتر به زبان فارسی دوبله شد. «دختر فراری» نامی بود که کوشان بر روی «نخستین وعده دیدار»، فیلم فرانسوی ساخته هنری دکوئن، گذاشت.
همچنین بخوانید:
تنها صداست که میماند – نگاهی به نسخه دوبله فیلم جوکر
میگویند، بهجز هزینه بالای دوبله در کشوری دیگر و همه مصائب و مشکلاتی که بر سر دوبله این فیلم بوده است، مهمترین مشکل کوشان پیدا کردن صداپیشه زن بوده است. آن زمان، سینما هنری مبتذل محسوب میشد و سینماگران مطرب و فاسد خطاب میشدند. طبیعی بود که در چنین شرایطی، آنهم درزمانی که جامعه ایرانی با تمام قدرت زنان را در پستو خانه حبس میکرد، ورود زن به سینما عجیب و غیرممکن باشد. اتفاقی که برای دختر لر سینما هم افتاد و از خانوادهاش طرد شد.
بااینحال، کوشان دست از تلاش برنداشت. مهین بزرگی بالاخره داوطلب شد تا بهجای هنرپیشه زن فیلم حرف بزند و صدای باقی زنان را یا مهین بزرگی ادا میکرد یا صداگذاران خارجی که بهسختی فارسی یاد گرفته بودند. نتیجه کار، شاهکار نبود. صدا و تصویر هماهنگی نداشت و بسیاری از دیالوگها عوضشده بودند. چهره بازیگران با صدایشان هماهنگی نداشت. باوجوداینکه با بازیگران تئاتری طرف بودیم که به فن بیان و لحن و نمایش احساسات مختلف آشنا بودند، اما آشکارا تصویر و صدا، از هم جدا افتاده بودند.
دوران طلایی دوبله
«دختر فراری»، شروع یک حرکت بود. حرکتی که خیلی زود هم مورد استقبال مخاطبان فارسیزبان قرار گرفت و دوبله را به هنری مهم و تأثیرگذار تبدیل کرد. با استقبال مخاطبان ایرانی، فراهم آمدن امکانات فنی و ورود سرمایهداران خصوصی به این جنبه متفاوت از سینما، تجهیزات صداگذاری وارد ایران شد و استودیوهای دوبله کمکم در ایران شکل گرفتند. اولین فیلمهایی که در ایران دوبله شدند، «حیف که خیلی حقهای» با بازی سوفیان لورن و «آسیابان عشوهگر» ساخته ماریو کامرینی نام داشتند.
بعدازاین جریانات بود که دوبله، بهعنوان هنری فاخر و عضوی جداییناپذیر از سینما به هویت مستقل دستیافت و مسیری متفاوت در پیش گرفت. مسیری که منجر به دوران طلایی این هنر در دهه 40 شمسی شد.
با تأسیس تلویزیون ملی ایران در این سالها، واحد دوبلاژ سیما هم بنیان گذاشته شد. علی کسمایی، در این دوره، مدیریت دوبلاژ را بهعنوان حرفهای مهم و تأثیرگذار در صنعت دوبله ایران معرفی کرد. مدیر دوبلاژ بود که دیالوگهای ترجمهشده را بازنویسی میکرد. مطمئن میشد امانت در بازگردانی رعایت شده است و درعینحال، برخی از اصطلاحات و واژگان را به معادل فارسی یا آن چیزی که برای مخاطب آشناتر بود برمیگرداند. کسمایی، بهجز بازیگران تئاتر، به سراغ تازهکاران و صداهای جدید رفت و به تربیت آنها همت گماشت.
واحد دوبلاژ سیما، تأثیری مهم در برداشت مخاطب ایرانی از سینما در آن سالها داشت. این واحد فقط به دوبله و برگرداندن زبان آثار سینمایی اکتفا نمیکردند. بلکه فیلمها را برای مخاطب ایرانی بازآفرینی میکردند. «بانوی زیبای من» و «مری پاپیینز» دقیقاً نمونه بازآفرینی در این واحد است. تمام آوازهای «بانوی زیبای من» در این واحد به زبان فارسی برگردانده شد تا یک اثر موزیکال برای مخاطب ایرانی چنین قابللمس و دوستداشتنی شود. و این اگر بازآفرینی نیست، چه نام دیگری میتوان بر آن گذاشت؟
صداهای آشنا، چهرههای آشنا
دوبله سالهای بعد هم در ایران ادامه داشت. عدم شرایط مناسب برای صدابرداری سر صحنه، تا دهه شصت، منجر به خلق برخی از بهترین آثار دوبلهشده ایرانی در سینمای ایران شد. مخاطب ایرانی نهتنها برخی چهرههای خارجی، که بازیگران ایرانی را هم با صدای ماندگار دوبلورهای ایرانی میشناخت.
دهه هفتاد، پایان انحصار صداوسیما بود. شبکههای تلویزیونی گوناگونی تأسیس شد، شبکههای ماهوارهای فارسیزبان وارد میدان شدند و شبکه نمایش خانگی قدرت گرفت. در این دوران بود که دوبله هم از انحصار صداوسیما خارج شد و استودیوهای دیگری تأسیس شدند.
تولدی دیگر
اما مهمترین اتفاق در عرصه دوبله ایران، اوایل دهه هشتاد و با تأسیس انجمن گویندگان جوان به ریاست مهرداد رئیسی رقم خورد. این گروه با دوبله انیمیشن «شگفت انگیزان» حرکتی متفاوت و جدید را در دوبله ایران ایجاد کردند. استفاده از گویشهای مختلف ایرانی، اصطلاحات عامیانه و حتی واردکردن ویژگیهای شخصیتی جدید به جریان دوبله، خیلی زود نام این گروه را بر سر زبانها انداخت.
حرکت جسورانه و متفاوت این گروه البته با انتقاد گویندگان باتجربه ایرانی چون چنگیز جلیلوند و نصرالله مدقالچی همراه بود. بههرحال، این جریان توانست در کنار جریان اصلی و فاخر دوبله ایران به حیات ادامه دهد. گرچه فعالیت انجمن گویندگان جوان محدود به انیمیشن بود.
در این دوره جریان دوبله شناختهشده برای مخاطبان ایرانی بهشدت افت کرد. ورود صداهای جدید تعلیم ندیده و تأسیس استودیوهای غیرقانونی، در کنار عدم رعایت قانون کپیرایت و واردکردن سریع و بیسلیقه آثار سینمایی روز، منجر به دوبلههایی شد که بههیچوجه در حد و اندازه دوبله ایران نبودند.
حالا اما چند وقتی است که به لطف رسانههای وی او دی، پخش و توزیع فیلمهای خارجی کمی تحت کنترل قرارگرفته است. گرچه قانون کپیرایت همچنان رعایت نمیشود، اما حداقل رقابت در این عرصه، توجه به دوبله و کیفیت آن را دوباره زنده کرده است. حالا دوباره میتوان صدای خاطرهانگیز صداپیشگان ایرانی و توانایی جوانانی که آموزش دادهاند را روی فیلمها شنید و باشخصیتها و داستان فیلم همراه شد.