وقتی راجع به فیلمهای ژانر Bio-Pics صحبت میکنیم معمولا راجع به فیلمی خسته کننده با تلاش فراوان در نمایش جزئیات تاریخی یک خواننده یا بازیگر یا ورزشکار صحبت میکنیم. دکستر فلچر که از او با عنوان منجی پروژه فیلم Bohemian Rhapsody یاد میشود، فیلمی که در اسکار سال گذشته برنده ۴ جایزه هم شد و از اقبال خوبی بین داوران هم برخوردار شد. Bohemian Rhapsody داستان زندگی گروه موسیقی Queen بود و رویکردی چالش برانگیز و جدید بود که شاید جذابترین نکته آن بازیگر اصلی این فیلم بود که جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را نیز گرفت.
Bohemian Rhapsody اما با یک چالش سخت در زمان پخش روبرو شد. اینکه توسط بینندگانش درباره زمان بندی تاریخی و ترتیبی اتفاقات فیلم دچار پرسش و بحث شد. اینکه هر آهنگی در چه زمانی ساخته شد و اولین بار کی اکران شد و به عنوان سازنده یک فیلم با ذات مستند شما باید همچین مشکلاتی را نیز پیش بینی کرده باشید که ساخت فیلمی با جلوههای بصری جذاب که باید به طور همزمان از لحاظ تاریخی دقیق باشد کار بسیار پیچیده و مشکلی است.
همچنین بخوانید:
بررسی راکتمن Rocketman – پرشکوهترین نمایش التون تا به حال
هنر دکستر فلچر برای نمایش یک زندگینامه
دکستر فلچر با رویکردی که درراکت من Rocketman در نظر گرفته یک نابغه است. به طوری که اصلا برای شما مهم نیست این اتفاقات از لحاظ زمانی چگونه بوده اند. فلچر از آهنگهای التون جان برای مودهای مختلف در طول فیلم استفاده کرده و بیشتر از اینکه خود را درگیر تاریخ و زمان کند یا اینکه بگوید التون این بوده و آن شده و چنین به او گذشته، بیشتر به این موضوع پرداخته که زندگی التون جان چه حس و حالی داشته.
تارون اگرتون در یک مصاحبه خود راجع به اولین اجرایی که در فیلم دارد و در Trubedur اتفاق میفتد میگوید که وقتی با التون صحبت کرده یا خاطرات او را خوانده اینکه او و همه سالن در هوا معلق شدند خوب قطعا واقعی نیست اما این حس التون در اون صحنه بود. چیزهایی که ما به یاد داریم به اندازه واقعیت خوب و با ارزش هستند و برای فیلمی که با هدف نمایش حس و حال التون جان ساخته شده نمایش این سکانس به آن شکل یک رویکرد جالب و جذاب بود. التون جان آن اجرا را به این شکل به خاطر میاره و همین مهمه. من عکسهایی از التون دیده بودم که به همین شکل وزنش را روی دستهاش می انداخت و برای کسری از ثانیه معلق میشد و وقتی این سکانس کامل شد، دیدنش واقعا برای من تاثیر گذار بود.
دکستر فلچر فیلم راکتمن Rocketman را از یک Bio-Pic به یک Musical فوقالعاده تبدیل کرده و اگر کسی خود را درگیر این دیده که التون چه گفت دقیقا، التون کی فلان حرف را گفت و التون کی فلان آهنگ را ساخت و اجرا کرد و یا…، میتوان گفت که منظور و نکته فیلم را از دست داده و اصلا متوجه هدف اصلی فیلم نشده.
تارون اگرتون هدیهای از سمت خدا
روند داستانی فیلم و بازی بازیگران عالی بود. خدا را شکر به خاطر تارون اگرتون. وقتی میشنویم بعضی از سکانسهای فیلم و اجراهای موسیقی به طور زنده ضبط شده و تارون اگرتون تعدادی از آهنگهای فیلم را به طور زنده در لحظه اجرا کرده برای من قابل باور نبود. تارون اگرتون چند سال قبلتر در انیمیشن Sing نقش یک گوریل جوان به اسم جانی را بازی کرد و صدا گذاری آن را به عهده داشت. انیمیشن موزیکالی که اتفاقا انیمیشن بسیار خوبی هم بود. بعد از دیدن Sing یک نتیجه ساده این بود که تارون اگرتون میتواند آواز بخواند، ولی اجرای زنده؟؟!!
بعضی وقتها در زندگی اتفاقات رندومی پیش میآید که زندگی را قشنگتر میکند، وقتی میبینید هیچ دلیلی جز یک اتفاق ساده پشت آن نیست. تارون اگرتون در اجرای پایانی اش در انیمیشن Sing آهنگ I’m Still Standing التون جان را میخواند که اتفاقا عالی هم میخواند. زمانی که حتی پروژه فیلم راکت من Rocketman حتی نزدیک به اجرا هم نبود. و شاید در انتخاب تارون اگرتون به عنوان بازیگر نقش التون جان یکی از بزرگترین خوانندههای تاریخ موسیقی جهان یک پارامتر تصمیم گیری بوده.
نقشی که هنرمندی تارون اجرتون در آن از نظر خیلی از منتقدین ارزش جایزه اسکار را داشت و شاید اگر Rocketman نزدیکتر به اسکار اکران میشد و شاید اگر واکین فینیکس در فیلم جوکر مرزهای بازیگری را به خاک و خون نمیکشید، امسال اسکار بهترین بازیگر مرد برای تارون بود.
در این ویدیو یکی از اجراهای زنده تارون اجرتون در جسم التون جان را میبینیم.
یک خانواده محکوم به فروپاشی
اگر از تارون اگرتون هم بگذریم، بقیه اجراها بازهم فوقالعاده است. پس از شروع فیلم در یک کمپ ترک اعتیاد که شروع جالبی برای راکت من Rocketman بود و چهره معصومانه و صادقانه التون را نشان میدهد که در مسیر خود به صورت عجیبی گم شده، اینکه دیگر نمیداند التون هرکولیس جان کیست و رجینالد دوایت در کجای این باتلاق گمشده است. کودکی که تمام زندگی اش دچار بی مهری و بی توجهی شده و گدای کوچکترین محبتی از پدرش است.
کودکی که فقط یک سوال در قلب خود دارد. این که فقط از پدرش بپرسد که کی میخواهد او را در آغوش بگیرد. پدر التون جان که توسط استیون مکینتاش بازی شده، یک انسان لبه مرز است که با کوچکترین اتفاقی از کوره در میرود. حال این اتفاقات ترکش تجربیات جنگی است یا مشکلاتی که بین او و همسرش وجود دارد کسی نمیداند. حتی با گذشت زمان وقتی که التون که دیگر یک مرد بالغ است و به دیدن پدرش میرود و برخورد محبت آمیز او را با فرزندان جدیدش میبیند، هنوز من به عنوان بیننده نمیدانم که آیا زمان کافی از جنگ گذشته که این مرد از لحاظ روحی ترمیم شده یا ازدواج دوبارهاش و پر شدن خلاء احساسی که در گذشته داشته.
سکانسی که باز هم با بازی فوق العاده تارون اگرتون یک بحث روانشناسی عجیب را دنبال میکند، که انسان هنوز بعد از بالغ شدن در حضور پدر و مادرش یک کودک است و هنوز نیاز به تایید و محبت آنها دارد، حتی اگر همه دنیا تو را بپرستند، این یک نیاز بیولوژیک است که در نهانترین لایههای ژنتیک انسان وجود دارد، اینکه شما به محبت و تایید والدین خود نیاز دارید. بحث خواستن یا نخواستن نیست، این یک نیاز عمیق و درونی است که جایگزینی ندارد و پول و شهرت و قدرت در برابر این حس کمکی به انسان نمیکند.
مادر التون یا شیلا توسط برایس دالاسهاوارد بازی شده. نقشی که انقدر با بقیه فیلمهای برایس فرق دارد که حتی تشخیص بازیگر برای بیننده یک چالش است. برایس دالاس نقش زنی را بازی کرده که بهترین سالهای زندگی اش را قربانی تصمیمی اشتباه و ازدواج با استنلی کرده. بحث همیشگی خیانت و دلیل و توجیه کردن آن که آیا این کار اصلا توجیه پذیر است یا نه را اگر بگذاریم کنار، آن موقع داریم راجع به یکی از بهترین اتفاقات زندگی شیلا و رجینالد صحبت میکنیم.
فرد مردی بود که به عنوان یک غریبه رجینالد را دوست دارد و تصمیمات او را به مدل خاص خود حمایت میکند، به جای مسخره کردن یک کودک خجالتی و پاستوریزه برای رویای تبدیل شدن به یک خواننده به او پیشنهاد تغییر مدل مو را میدهد. پیشنهادی که به نحوی هیولا یا به اصطلاح دیوای درونی التون جان را که همه ما میشناسیم آزاد کرد و اعتماد به نفسی نامتناهی به او داد.
برنی تاپین تنها نور زندگی دوران جوانی التون جان
فیلم راکت من Rocketman مجموعهای از انتخابهای خوب بود. یکی دیگر از این انتخابات، استفاده از جیمی بل برای نقش برنی دوست و شاعر اکثریت آثار التون جان است. دوستی که در طول فیلم همچون فرشته ای درخشان است، موضوعی که توسط اطرافیانش و کسانی که برنی را در دنیای واقعی میشناسند تایید میشود. جیمی بل ناگهان در یکی از سکانسهای نیمه انتهایی فیلم شروع به خواندن میکند که یک سورپرایز جالب از سمت دکستر فلچر برای بیننده بود، این کارکتر تا این بخش از فیلم اجرایی نداشت و یکباره به زیبایی هرچه تمامتری با صدای مخملی و فوقالعاده اش این اجرا را به پایان میرساند.
التون جان در زندگی شخصی و واقعیاش یک درونگرای برونگرا بود. فردی که از نگاه اطرافیانش و طرفدارانش یک پسر خوشحال بود، اما فقط افراد نزدیک به التون میدانستند که او چه فراز و فرودهای احساسی را پشت سر گذاشته و چقدر در درونش شکننده است. سرگذشتی که نمایش آن دکستر فلچر را مجبور به R کردن رده سنی بیننده فیلمش کرد. اقدامی که از لحاظ فروش میتواند یک فیلم را کاملا به خطر بیندازد، اما این اقدام از سمت منتقدین بسیار تحسین شد و اینکه دکستر و التون جان هیچ حد و مرزی برای داستان سرایی خود نگذاشتند و به بند بند زندگی التون پرداختهاند، جذابیت فیلم را چندین برابر کرده است.
دکستر فلچر در باره این موضوع گفت: روند فیلم نیاز داشت تاریک باشه، نیاز داشت به پایینترین جاهای ممکن برسه تا اوج گرفتنها معنی پیدا کنه. نکات زیادی هست که یک نفر حتی از ردههای سنی پایینتر از زندگی التون یاد بگیره، اما هرکس فیلم را دید گفت نمیتونه R نباشه، حتی اگر من میخواستم لحن کارکترهای فیلم را تلطیف کنم حتی اگر صحنههای جنسی یا موارد مربوط به مواد مخدر را در نظر نگیریم این فیلم باز هم به دلیل لحظههای تاریکش باید R میبود.
من به شخصه از این ژانر فیلم همیشه فراری بودم و نمایشهای موزیکال همواره یک اتلاف وقت بوده اما مستند موسیقیایی دکستر فلچر را به طرز عجیبی دوست داشتم و از ۱۰ بهش ۹ میدم و به شما هم حتی اگر از هیچ فیلم موزیکال یا زندگینامهای تا به امروز لذت نبردهاید، قطعا دیدن این فیلم را پیشنهاد میکنم.