شکی نیست که انتخاب بازیگران میتواند موفقیت یک فیلم را تضمین کند و یا اینکه باعث شکست یک فیلم شود. اگر از بازیگر اشتباهی خواسته شود نقش یک قهرمان یا شخصیت منفی را بازی کند، هر چقدر که دیالوگها خوب باشند، جلوههای ویژهی تصویری قوی باشند و یا فیلمنامه دارای گرههای داستانی باشد، نمیتوان در جلب نظر مخاطب موفق بود.
در بعضی موارد برخی بازیگران توانستهاند در انتها نظر همه را عوض کنند و در نتیجه انتخابهایی که بیشتر مردم از آن ناراضی بودند را به انتخابهای بسیار خوبی تبدیل کردهاند. در این متن از ۱۰ انتخاب بازیگری که در نهایت خیلی خوب از آب درآمدهاند نوشتهایم.
۱۰- سیسی اسپیسک در نقش کری وایت
کری سیسی اسپیسک این روزها تصویر نمادین فیلمهای ترسناک است- از موهای بلوند بلند پر از خون مصنوعیاش گرفته تا لباس مراسم فارغالتحصیلی دبیرستان لکهدار و نگاه خیرهاش. بازی او در عین حال هم ترسناک و هم عمیقا ناراحتکننده بود، با این وجود اما در ابتدا افراد زیادی نگران بودند که اسپیسک زیباتر از آن است که بخواهد تاریکی شخصیت کری را به تصویر بکشد.
بیشتر انتقاداتی که او با آنها مواجه بود از این جا به وجود آمده بود که کتابهای استیون کینگ، کری را دست و پا چلفتی و کثیف جلوه میدادند- چیزی که از شخصیت اسپیسک برداشت نمیشد. وقتی که فیلم منتشر شد، کسانی که بیش از همه به کتاب وفادار بودند هم تایید کردند که بازی او در این نقش بینظیر بوده است.
۹- آدام درایور در نقش کایلو رن
تقریبا تمام تصمیمهای بازیگری در سهگانهی «جنگ ستارگان» انتخابهایی بحثبرانگیز بودند، با این حال هیچکدام به پای انتخاب کایلو رن نمیرسیدند. آدام درایور دیر وارد حرفهی بازیگری شد و پیش از آن در خارج از حیطهی سرگرمی مشغول به کار بود، در نتیجه وقتی برای بازی در «جنگ ستارگان» انتخاب شد، تجربهی زیادی نداشت. مردم آن زمان از این انتخاب گیج شده بودند، هم به خاطر ظاهر و سن و هم به خاطر این که او در آن زمان تنها در «دخترها»ی اچبیاو ایفای نقش کرده بود. با این حال، بدبینترین طرفداران هم قبول داشتند که ترکیب خشونت و آسیبپذیری درایور در نقش دن و در عین حال تواناییاش برای بازی در فیلمهایی مثل «داستان ازدواج» در استعداد زیاد این بازیگر ریشه دارد.
۸- جنیفر لارنس در نقش کتنیس اِوِردین
کتنیس اوردین یکی دیگر از شخصیتهای محبوب داستانی بوده است که بر سر انتخاب بازیگر سر و صدای زیادی به پا کرد. انتخاب جنیفر لارنس برای این نقش به چند دلیل با اعتراضهای زیادی مواجه شد-او ناشناس بود، از نظر ظاهری با چیزی که کتاب توصیف کرده بود تفاوت داشت و تواناییاش برای بازی در صحنههای اکشن مشخص نبود.
با این حال، وقتی اولین فیلم این مجموعه پخش شد، قابلیت لارنس برای بازی در نقش اصلی این مجموعه فیلم خیلی سریع به همه ثابت شد. بعد از آن او با اعتماد به نفس زیادی در چهار فیلم دیگر «بازی گرسنگی» بازی کرد. طرفداران کتاب هنوز به خاطر تفاوتهای زیاد فیلمها با کتاب ناراحت هستند اما دیگر برای انتخاب لارنس شکی ندارند.
۷- رابرت داونی جونیور در نقش تونی استارک
دنیای سینمایی مارول پر از ابرقهرمانهای زیادی است، با این حال وقتی صحبت در مورد اینکه چه کسی آغازگر همه چیز بوده است میشود، هیچ بحثی وجود ندارد. آیرونمن به طور قطع اولین شخصیتی است که تب طرفداری ابرقهرمانها که در حال حاضر همهی ما درگیرش هستیم را شروع کرد، و یقینا اگر به خاطر بازی بینظیر رابرت داونی جونیور نبود هیچگاه این اتفاق نمیافتاد.
با این وجود مردم در مورد قابلیت داونی نه تنها برای بازی در نقش یک پسر بد میلیاردر شک داشتند، بلکه از اینکه به او اجازهی مصاحبه برای این نقش داده شده بود عصبانی بودند. به خاطر مشکلاتی که پیش از آن داونی با قانون داشت، مسئولان مارول و طرفداران در انتخاب او شک داشتند، اما جان فاورو از همان ابتدا میدانست که اتفاقات گذشتهی او به بازی او در این نقش کمک خواهد کرد.
۶- امیلی بلانت در نقش مری پاپینز
شخصیتهای کمی هستند که به اندازهی مری پاپینز محبوب باشند. بازی جولی اندروز در نقش این پرستار کودک جادویی نسلهای زیادی از کودکان را مسحور خود کرده و الهامبخش آنها بوده است؛ به همین خاطر بود که ایدهی ساخت یک دنباله برای این فیلم از همان ابتدا مورد بحث قرار گرفت. انتخاب امیلی بلانت از چند جنبه اعتراضهای زیادی در پی داشت و طرفداران بهانههای مختلفی میآوردند- او بازیگری قدیمی نبود، زیادی زیبا بود، به اندازهی کافی زیبا نبود، و مهمتر از همه مردم مطمئن نبودند او بتواند از پس بخشهای آواز خواندن و رقص این نقش بربیاید.
با این حال پخش فیلم ثابت کرد قابلیتهای او فراتر از این چیزها بوده است. او از پس بخشهای موزیکال فیلم به خوبی بر آمده و چند آهنگ را نیز به تنهایی به زیبایی اجرا کرد. با اینکه «مری پاپینز» فروش متوسطی در گیشه داشت؛ بازی امیلی بلانت مورد انتقاد منتقدین نبود.
۵- کریس پرت در نقش پیتر کویل
انتخاب بازیگران درست زیادی در دنیای سینمایی مارول وجود دارد، اما هیچ کدام از آنها به اندازهی انتخاب کریس پرت در نقش پیتر کویل بهجا نبوده است. پرت توانسته است حماقت، تیکهپرانی و در عین حال دوستداشتنی بودن را همزمان وارد یک شخصیت کند و در عین حال رهبری یک مجموعه فیلم اکشن را با طنز همراه کند.
با تمام اینها پیش از اولین بازی او در دنیای سینمایی مارول، بیشتر افراد پرت را تنها با بازیاش در «پارکها و تفریحها» که نقش شخصیتی احمق به نام اندی دوایر را بازی میکرد، میشناختند. این شخصیت با اینکه به شدت خندهدار بود اما کنترلگر نبوده و فیزیک بدنی تپل او باعث شده بود مردم به قابلیت پرت برای بازی در نقش اصلی یک فیلم ابرقهرمانی شک کنند. البته فقط چند ماه کار کردن او با مربی که مارول تعیین کرده بود باعث شد نظر مردم در اینباره کاملا عوض شود.
۴- آلیشیا ویکاندر در نقش لارا کرافت
فیلمهای بازیهای ویدئویی همیشه به اینکه به اندازهی کافی خوب نیستند شهرت دارند، در نتیجه انتخاب بازیگر اقتباسی از بازیهای توم ریدر از همان ابتدا حواشی زیادی داشت. با این حال لارا کرافت ویکاندر از همان ابتدا به خاطر دلایل نه چندان قوی و مستحکم دستخوش اعتراضهای بینهایت زیادی شد.
با این که ثابت شده بود ویکاندر میتواند بیشتر قسمتهای فیلم را بدون استفاده از بدل، خودش به تنهایی جلوی دوربین ببرد و با خواستههای چندجانبهای که برای بازی در این نقش اکشن نیاز بود به راحتی کنار آمده بود، اما طرفداران او را برای بازی در نقش کرافت قبول نمیکردند چرا که فکر میکردند به اندازهی کافی زیبا نیست. آنّها میگفتند بدن او با چیزی که از این شخصیت در بازی دیدهاند مطابقت ندارد. تنها وقتی که فیلم بر روی پرده رفت طرفداران متوجه شدند این تفاوت در مقابل شخصیتی که ویکاندر موفق شده بود از لارا کرافت جلوی دوربین ببرد، هیچ اهمیتی ندارد.
۳- مارک رافلو در نقش هالک
بسیاری از بازیگران اضافه شده به دنیای سینمایی مارول مورد استقبال طرفداران این دنیایی سینمایی نشدند، اما راهی که مارک رافلو برای تبدیل شدن به هالک طی کرد نسبت به بقیه سختتر بود. پیش از این که رافلو برای این نقش انتخاب شود، یک فیلم هالک مارول با بازی ادوارد نورتون بر روی پرده رفته بود، که موفق شده بود خیلی زود دل طرفداران را به دست آورد.
طرفداران در مورد این جایگزینی عصبانی بودند و فکر میکردند کسی بهتر از نورتون نمیتواند نقش بروس بنر را بازی کند. با این حال به خاطر بیان بینظیر دیالوگ: “این قابلیت پنهان من است، من همیشه عصبانیام.” در «انتقامجویان» گذشتهی رافلو در فیلمهای مستقل و کمدی رمانتیک فراموش شد و او وارد خانوادهی دنیای سینمایی مارول شد.
۲- دنیل کریگ در نقش جیمز باند
در حال حاضر تصور انتخاب فرد دیگری برای جیمز باند به جز دنیل کریگ کار سختی است. او صدای جذابی دارد، در کت و شلوار بینظیر به نظر میرسد و میتواند صحنهّهای اکشن و دیالوگهای سنگین را به خوبی جلو ببرد. با این حال وقتی که برای اولین بار برای این نقش انتخاب شد، طرفداران مطمئن نبودند که او لیاقت بازی در نقش ۰۰۷ را دارد یا نه.
دلیل آن چه بود؟ بیشتر به خاطر موهایش. طرفداران این فیلم از ایدهی جیمز باندی با موهای بلوند خوشحال نبودند، و این موضوع که وقتی کریگ در سال ۲۰۰۵ برای بازی در این نقش انتخاب شد کاملا ناشناس بود کمکی به این موضوع نکرده بود. افراد زیادی خواستار عدم بازی او در این فیلم شدند و بازیگران و کارگردانهای زیادی قابلیت او برای بازی در این نقش زیر سوال بردند. در نهایت کریگ به همه ثابت کرد که اشتباه میکنند و مجموعه فیلمهای جیمز باندی را بر روی پرده برد که در عین کلاسیک بودن، مدرن هم بودند.
۱- هیث لجر در نقش جوکر
جوکر هیث لجر نه تنها محبوبترین شخصیت کتابهای کمیک در تاریخ معاصر سینما است، بلکه یکی از بهترین ایفای نقشها در یک فیلم به حساب میآید. در حقیقت لجر اولین بازیگری بود که برای بازی در یک فیلم ابرقهرمانی نامزد دریافت جایزهی اسکار شد و ثابت کرد بازیاش در نقش جوکر تاثیر زیادی بر روی سینما گذاشته است.
به همین خاطر قبول اینکه برای انتخاب لجر در این نقش مقاومتهای جدی شکل گرفته بود، کار سختی است. به خاطر بازی او در «کوهستان بروکبک»، بسیاری از افراد از اضافه شدن لجر به پروژهی «شوالیهی تاریکی» ناراضی بودند- آنها تصور میکردند او زیادی زیباست، زیادی خندهدار است و یا اینکه به اندازهی کافی بازیگر خوبی نیست.
این مطلب برگرفته از نوشتهی ریانون-اسکای بودن در وبسایت eightieskids است.