احتمال رو رفتن داستان
این متن قسمتهایی از داستان سریال برکینگ بد و پایانش را لو میدهد
ال کامینو نام ماشین یکی از اعضای گروه نازیهاست که در سریال «برکینگ بد» جسی پینکمن را اسیر کرده بودند. تا اینکه در بخش پایانی اپیزود آخر سریال «برکینگ بد» بالاخره والتر از راه میرسید و انتقام میگرفت و جسی را نجات میداد.
فیلم برکینگ بد: ال کامینو El Camino: A Breaking Bad Movie همانطور که از نامش برمیآید، ذیل جهان سریال تعریف میشود و بسط پیدا میکند.
همچنین بخواید:
برکینگ بد: ال کامینو El Camino: A Breaking Bad Movie – دنبالهای کاملا مستقل
اساسا بررسی آن بدون در نظر گرفتن زیر متن خود سریال راه بهجای درستی نمیبرد و حتی تماشای فیلم هم بدون شناخت جهان سریال «برکینگ بد» خالی از لطف خواهد بود و احتمالا چیزی دست تماشاگر را نخواهد گرفت. این نکته مهمی در مواجهه با فیلم برکینگ بد: ال کامینو است.
بعد از به پایان رسیدن سریال، در طول همه این سالهایی که گذشته، همواره بحثی میان طرفداران و مخاطبان پروپاقرص سریال وجود داشته است مبنی بر اینکه در سریال سرنوشت والتر مشخص میشود و به سرمنزل نهایی زندگی خود میرسد اما درباره شریک جوان، احساساتی و بامزهاش همهچیز در هالهای از ابهام قرار میگیرد. تماشاگری که جسی را دوست داشته باشد عمیقا از این سردرگمی یا پایان بازی که برای جسی در سریال در نظر گرفته میشود، دلسرد میشود.
یادش به خیر
والتر از به خاک خوردن و شکست بزرگی که میخورد و منجر به از هم پاشیدن زندگیاش میشود، ناامید نشده و دوباره جان میگیرد تا با حمله به مقر نازیها هم جسی را نجات دهد، هم آن شکست سنگین در زندگیاش را تبدیل به یک انتقام شکوهمندانه کند و هم در لوای این انتقامگیری بهنوعی، در زندگی به رستگاری نهایی برسد؛ اما این اتفاق درباره جسی پینکمن نمیافتد و تنها چیزی که از فرجام او میدیدیم فرار کردنش بود. (البته باید این را در نظر داشت که کاراکتر جسی حتی برای خود عوامل هم یک سورپرایز بود و درحالیکه قصد داشتند او را در فصلهای میانی بکشند و از سریال بیرون کنند، استقبال و علاقه تماشاگران و احتمالا خود سازنده، او را واداشت تا سرنوشت جسی را تغییر دهد و بازیاش را جور دیگری بچیند.)
در اپیزودهای پایانی سریال عمده تمرکز بر والتر وایت بود. از طرفی هم اسیر بودن جسی در مقر نازیها دست سازندگان را برای داستانپردازی حول کاراکتر او میبست. همه اینها باعث میشدند تا تماشاگر در ذهنش به سرنوشت ناتمام جسی فکر کند و با وجود به پایان رسیدن سریال اما پرونده جسی را در ذهن خود مختومه نکند.
خب سازنده باهوش سریال وینس گیلیگان هم این را بهخوبی میدانست و به همین دلیل بعد از چند سال به سراغ ساخت برکینگ بد: ال کامینو رفت تا پاسخ همه سوالات تماشاگران درباره سرنوشت جسی را با صبر و حوصله بدهد.
برکینگ بد: ال کامینو به جسی پینکمنی میپردازد که حالا یک شخصیت تمام و کمال است و استحقاق یک پایان دراماتیک و باشکوه را دارد. فیلم از جایی شروع میشود که جسی با ماشین ال کامینو از آن مقر جهنمی فرار میکند و از سرخوشی فریاد میکشد. حالا در مسیر فیلم هم پلیسها و هم خلافکارها به دنبال او هستند. او هم باید خودش را از مهلکه نجات بدهد و از چنگال کسانی که در پیاش هستند جان سالم به در ببرد و هم بتواند بهجایی برسد که بتواند زندگی بعدیاش را آغاز کند.
پسر کو ندارد نشان از پدر
از همان شروع فیلم، فلاشبکهایی از جسی میبینیم و ساختار فیلم از همان ابتدا بر همین فلاشبکهای متعدد از او بنا میشود تا به زمان حال برسد. تماشاگر بار دیگر با همه شخصیتهای سریال دیداری تازه میکند.
از مایک و شخصیتهای وردست جسی تا حتی خود والتر وایت. نکته برکینگ بد: ال کامینو در اینست که انگار بخش یا تکهای از همان اپیزود پایانی سریال «برکینگ بد» است. اگر در آنجا میدیدیم که والتر چطور میخواهد از انزوا و شکست یک موقعیت قابلکنترل به وجود بیاورد و چطور خودش انضمام امور را بار دیگر به دست بگیرد، در برکینگ بد: ال کامینو همین داستان را در مختصات زیست جسی پینکمن میبینیم که چطور سعی دارد فرار کند تا بار دیگر کنترل زندگیاش را در دست بگیرد.
فیلم در همان صحنه اولیه این قرارداد را با تماشاگرش میبندد و در یکی از فلاشبکهایی که به سبک خاص گیلیگان پرداخته شدهاند، خود دیالوگها این تماتیک را برجسته میکنند: مایک جایی به او میگوید «تو اینکاره نیستی و اینکه بر مشکلات فائق بیایی کار تو نیست.» و کل فیلم انگار پاسخی است به این حرف مایک و غلبه جسی بر محدودیتهای زیستیاش…یک جور تجربه بلوغ و گذار از دوره پرشور و کلهخرانه جوانی. جسی حالا همه طراوت، انرژی و سودای جوانی را از دست داده و در آستانه یک میانسالی زودرس ایستاده است. جسی در گذر از چیزهای خوش و خوبی که روزی داشت و حالا دیگر ندارد، سعی دارد با همه آموزهها و درسهایی که گرفته، با همه رنجها و آلامی که تحمل کرده و پشت سر گذاشته، زندگی جدیدش را از نو بسازد. چیزی که بتواند کنترلش کند.
هوش سازنده
فیلم برای علاقهمندان جهان «برکینگ بد» دیدنی و کماکان تأثیرگذار است و کار خود را میکند. باوجودیکه قصهای به آن معنا در کار نیست و تماشاگر عموم موقعیتها را پیشتر دیده و با اکثر کاراکترها برخورد داشته، اما شکل تعریف قصه قطرهچکانی گیلیگان، شکل دیالوگنویسی کنایی که صحنه را واجد تنش و فیلم را لایه لایه و عمیق میکنند، کماکان در جای جای فیلم وجود دارد و تحسین براگیز است.
اما نکته ویژه فیلم، کارگردانی خود وینس گیلیگان است. اگر در اپیزودهایی از سریال که خودش کارگردانی کرده بود، ذوق در صحنهپردازی و طراحی میزانسن (استفاده از لنزهای واید و بازی با ارتفاع دوربین خصوصا) مشهود بود، در برکینگ بد: ال کامینو یک جور پختگی و پیشرفت در شکل کارگردانی او که بسیار هم وامدار تارانتینو است، به چشم میخورد.
برکینگ بد: ال کامینو بااینکه شگفتانگیز، عجیب غریب و شاهکار نیست اما تکمله و موخرهای بر جهان سریال «برکینگ بد» و کاراکتر جسی پینکمن است. به تکه پایانی یک پازل دو هزار تکهای میماند.