تنها در سریال «وراثت» Succession شبکهی اچبیاو است که میتوان تماشا کرد آواز سرمستانهی سرمایهداری به شیون غمانگیز و شکنندهای تبدیل شود که ماهیت واقعی خود را جار میزند.
این موفقیت بزرگی برای یکی از بهترین سریالهای تلویزیون است، نگاهی واقعی، دردناک و خندهدار به ثروت و قدرت و خانواده که مخاطب به راحتی با آن ارتباط برقرار میکند؛ حتی زمانی که انتظارش را ندارید.
خانوادهی روی صاحب امپراتوری رسانهای هستند، گزینههای محتملی برای جلب علاقه و حس همذاتپنداری مخاطب نبودند (و البته که اصلا دوستداشتنی نیستند). اما شاید غافلگیری بزرگتر را بتوان این واقعیت دانست که آنها پس از یک دوره گرم کردن و دریافت تایید و تحسین از دیگران ثابت کردند که محبوب هستند.
همچنین بخوانید:
باورنکردنی Unbelievable از آن دسته سریال هایی است که بیشتر باید ساخته شوند
«وراثت» درامی است که مردم فکر میکردند از آن متنفر خواهند بود، یک لحظه تصور کنید: در این شرایط جهانی چه کسی دوست دارد بنشیند و داستانی در مورد میلیاردرهای بیاخلاق تماشا کند؟ اما نویسنده و خالق این سریال جسی آرمسترانگ در فصل قبل ثابت کرد میتواند این کار را در طی ۱۰ قسمت استثنایی که همیشه برای مخاطب غافلگیری دارند، انجام دهد (فصل اول این سریال نامزد دریافت ۵ جایزهی امی، از جمله به عنوان بهترین درام شد)، و همین کار را برای پنج قسمت فصل دوم که تماشا کردهایم با قدرت بیشتری تکرار کرده است.
ایدهی پشت این سریال چندان عجیب و بدیع نیست — کافیست نگاهی به مرداک بیاندازید — در حالیکه رئیس و موسس امپراتوری رسانهای در بستری بیماری میافتد و فرزندانش برای به دست آوردن کنترل شرکت چنگ و دندان تیز میکنند، به یکدیگر از پشت خنجر میزنند و آمادهاند تا با دست خودشان پدرشان را بکشند تا سریعتر به هدف خود برسند.
موتور پیشران داستان «وراثت» آشکارا خود وراثت است. وراثت در داخل خانواده شکاف میاندازد. آرمسترانگ باید راهی پیدا میکرد تا این خانوادهی خیالی بیش از هر خانوادهی واقعی قدرتمند دیگری وحشی و بیرحم در ملا عام باشد (مصداق این موضوع تنها خانوادهی مرداک و رداستونز نیستند که این داستان از آنها الهام گرفته شده است، بلکه تاریخ پر است از رفتارهای ناشایست در میان خانوادههای بسیار ثروتمند).
داستان «وراثت» دربارهی لوگن روی (با نقشآفرینی برایان کاکس) است، یکی از کلهگندههای دنیای کسب و کار که صاحب شرکت بزرگ ویاستار رویکو است.
او تحمل هیچ حرف اضافهای را ندارد و همیشه تمام حواسش متمرکز بر پول، اکتساب شرکتهای کوچکتر، و قدرتی است که از ترکیب آنها به دست میآورد. خانوادهی او شامل پسر بزرگش، کانر (با بازی الن راک) از اولین ازدواجش است؛ و پس از او کندال (با بازی جرمی استرانگ)، سیوبان، یا به عبارتی “شیو” (با بازی سارا اسنوک) و نهایتا کوچکترین پسرش، رومن (با بازی کیران کالکین) است. با توجه به اینکه کانر ایدههای عجیب و بلندپروازانهای دارد که معمولا هم فکر چندانی پشتشان نیست، فصل اول «وراثت» بیشتر حول محوریت کندال گذشت، کسی که برای سالهای متمادی زیر سایهی بلند پدرش بوده و به دنبال کسب قدرت و شهرت بیشتر است (که معمولا نشانهی بدی است). در ابتدا او بیشتر شبیه سردستهی اوباش است تا راهبر صنعت، و یک معتاد که تقلا میکند ترک کند، با ازدواجی ناکام که همچنان بارش را به دوش میکشد.
به قدری لحظات خندهدار و کنایههای نیشدار طنزی از بچههای بینظم روی میبینیم که گویی آرمسترانگ مانند یک حقهی شعبدهبازی توجه مخاطب را با آنها از منحصر به فردترین ویژگی سریال منحرف میکند — آنها بسیار متنوعتر از آنچه هستند که در ابتدا به نظر میرسید، و همچنین بخشهای تاریکتر، احساسیتر و دراماتیکتر ضربهی محکمی به مخاطب وارد نمیکند و همهچیز ملایم پیش میرود. فراتر بردن این خانواده از چارچوب محدودیتهای کمدی، و تبدیل آنها به گروهی از افراد که مخاطب بر خلاف نفریت شدیدی که از ته دل نسبت به آنها احساس میکند، اما میتواند دردی که میکشند را لمس کند، یک دستاورد هنری واقعی است.
این مطلب برگرفته از نوشتهی تیم گودمن در وبسایت هالیوود ریپورتر است.
حال به بررسی نظر سایر منتقدین میپردازیم:
سوفی گیلبرت Sophie Gilbert | آتلانتیک The Atlantic
فصل دوم «وراثت» آنرا به سطحی از بینش و نمایشیبودن بالا میبرد که قابل رقابت با تمام آثار تلویزیونی امسال است. اگر هنوز برایتان روشن نشده است، باید بگوییم: فصل دوم فوقالعاده است. جسی آرمسترانگ، خالق این سریال، از سطحهای جدیدی از هراس در افراد بسیار ثروتمند «وراثت» رونمایی میکند. اما در عین اندوهی ترحمانگیز را نیز به تصویر میکشد که کیفیت و جذابیت این سریال را دوچندان میکند.
مت زولر سایتز Matt Zoller Seitz | نیویورک مگزین (والچر) New York Magazine (Vulture)
شما همان حسی را نسبت به کندال یا شیو دارید که به یک جانور درندهخوی وحشی در یک مستند حیاتوحش دارید، که در حال دنبال کردن طعمهی خود از لبهی پرتگاه سر خورده و به پایین میافتد. میتوان خانوادهی روی را با حسی شبیه به کنجکاوی نسبت یک پدیدهی علمی تماشا کرد. ما با هیولاهایی که دور و برمان زندگی میکنند، تولید مثل میکنند و نسل به نسل بر زندگیهایمان بیشتر مسلط میشوند آشنا میشویم.
هانک استوور Hank Stuever | واشینگتن پست Washington Post
«وراثت» بر خلاف تاریکی داستانش بسیار تماشایی و غیرقابل نادیده گرفتن است. این سریال نامزد دریافت جایزهی امی بهترین درام سال شد. «وراثت» علاوه بر توانایی بالای خود در نمایش دادن خباثتهای ظریف و جزئی در کنار حاشیهای که دارد، پر از دیالوگهای تند و تیز و زننده است.