آشفته گی The Agitation فیلم آخر فریدون جیرانی در ادامه تجربیات او در فیلم قبلیش یعنی «خفهگی» ساخته شده است. فیلمی با حال و هوایی مشابه و فضاهایی شبیه به هم که در این فیلم جدید گاها اصلاح شده یا با اغراقهای بیشتر همراه گشته است.
بگذارید پیش از صحبت درباره فیلم که چندان هم جای صحبتی ندارد، درباره خود فریدون جیرانی و فضایی که در سینما به دنبال آن بوده است صحبت کنیم.
همچنین بخوانید:
بررسی آشفتهگی – یک فیلم آشفته
از سالها پیش و تجربیات دوری مانند «قرمز» کهک ماکان آس کارنامه کاری فریدون جیرانی محسوب میشود تا «پارک وی» و جلوتر همین آشفته گی خشونت و قصاوت همواره پای ثابت فیلمهای کارگردان بودهاند.
خشونتی که هرچند ریشه در بستر اجتماعی و داستانهای جامعه دارد اما عموما تماتیک و سینمایی است. به این معنا که صورت واقعگرایانه خشونت چندان اهمیتی ندارد و آنچه مهم مینماید، چگونگی بازسازی آن در فضای فیلم و جهان داستان است. این مهمترین نکته درباره فیلمسازی فریدون جیرانی است با وجود ریشه و اساس داستانها ریشه در واقعیت روز جامعه دارند اما در دل فیلم صورتی کاملا فانتزی و وهمگونه پیدا میکنند.
این خشونت لجام گسیخته در «قرمز» در قالب خشونتی مردانه و ارتجاعی در بستر یک درام خانوادگی پرداخت میشود، در سری «ستارهها» زمینهای برای آسیبشناسی قدرت و سرمایه را فراهم میکند، در «سالاد فصل» به سراغ طبقه کارگر میرود، در «پارکوی» صورتی روانشناسانه پیدا میکند و در «خفهگی» و آشفته گی با تاریخ سینما و تجربه ژانر گره میخورد.
در وهله اول آنچه قابل اشاره و ستایش بهنظر میرسد، خود فیدون جیرانی است که با وجود این تجربه و سابقه طولانی در سینما هنوز دست از تجربهگرایی نکشیده و مدام سراغ تجربههای جدید و نامتعارف میرود. در سینمایی که درامهای اجتماعی یا فیلمهای فانتزی بیمکان و بیزمان سرتا پایش را گرفته است، فریدن جیرانی به دنبال ساخت فیلمهایی هست که با تاریخ سینما و تجربه ژانر بازی کند و از لحاظ فرمیک برای تماشاگر نامتعارف جلوه کند. ضمن اینکه سعی برآن است که دغدغههای فیلم بهروز باشد و با “امروز” و مناسباتش گره بخورد.
آشفته گی را میتوان یک نئو نوآر یا به تعبیر خود فیلم، داستانی درباره عشق و خیانت دانست.
شبیه به همه آثار نوآر در اینجا یک زن فم فتال و اغواگر داریم که در همخوانی با فرهنگ ایرانی تبدیل شده به منشی یک شرکت بزرگ با رئیسی خوش و بر و رو که قرار است با رئیس نقشه قتل همسرش را پیاده و کنند و پولها را بالا بکشند. مهناز افشار با ظاهری جدید و موهای بلوند و لباسهای خاص نقش فم فتال را بازی میکند و بهرام رادان همان آقای رئیس است. تا به اینجا همهچیز شبیه به یک نآر کلاسیک است. اما پیچ داستانی که آشفته گی را تبدیل به یک فیلم تلفیقی میکند که از چارچوبهای نوآرش بیرون میزند، ایده پیشروانه برادر دوقلوی بردیا یعنی همان رئیس شرکت است که حالا جهان فیلم را پیچیدهتر از حالت عادی اش میکند و با انتخاب شخصیت یک نویسنده مهجور برای این برادر دو قلو، یک خرده پیرنگ جذاب با سویههای اجتماعی خاص خودش و البته تقابلهای جالبی که با زندگی بردیا بهوجود میآورد، خلق مینماید.
آشفته گی سعی میکند تجربه جدیدی باشد که در قصهگویی و چه در فرم.
از طراحی کاراکترهایی بگیرید که هم در عاشقانهشان دوستداشتنیاند و هم شخصیتهایی منفی هستند و دیالوگ باحالی که جفتشان تکرار میکنند: “هرکیو که نذاره من با تو زندگی کنم رو میکشمش” تا استفاده از فلاشبکهایی بهموقع در روایت برای نمایش صحنه قتل. تا کاراکتر عجیب مهران احمدی که شوهر سابق زن است تا قابهایی که همه دفرمه و کج هستند و حس سقوط را به تماشاگر القا میکنند (و در اینجا فیلم فراتر از نوآر در تجربه ژانرش به فیلمهای اکسپرسیونیستی ده ۳۰ و ۴۰ نقب میزند.) همه برای تماشاگر عامه سینمای ایران که عموما دو سه مدل خاص و کم کیفیت برای دنبال کردن در سینمای ایران ندارد، تازه و بدیع بهنظر میرسد. این بدعتگذاری فریدون جیرانی که همچون جوانی تازهکار دست به تجربه گرایی میزند، مهمترین نکته آشفته گی است. فیلمی که تا لحظه آخر پای کار نگهت میدارد و تماشاگر را با خود همراه میکند و موفق میشود از ملاکهای ذهنی تماشاگر عام هم آشنایی زدایی کند.
ما فیلم در روایت کامل قصهاش لنگ میزند و گرهگشاییاش آنطور که فیلم جلو آمده، هوشمندانه نیست. ضمن اینکه مهناز افشار نه توانسته همدلیبرانگیز باشد و نه از عهده اجرای نقش یک فم فتال با همه اغواگریها و لوندیها و بیرحمیهایش برآمده است. ضمن اینکه رابطهای را که جیرانی در فیلم قبلیاش یعنی «خفهگی» میان این فضای نامتعارف و تماشاگر ایجاد کرده بود، در اینجا بهوجود نمیآورد و تماشاگر عام با وجودیکه تلاش میکند به فضای داستان و جهان فیلم اخت بگیرد، اما یک چیزی همواره جلودارش است. شاید بیش از همه، آشفتهگی فیلم و فیلمساز از چراغهای تاریک رابطه در جهان معاصر، ناکارآمدی قهرمان زن و نامتعارف بودن بیش از اندازه فیلم این دلایل اصلی باشند.