یکی از فیلمهای مدعی جوایز در جشنواره کن 2018، فیلم به شادی لازارو Lazzaro Felice، ساخته آلیس رورواچر Alice Rohrwacher بود، فیلمی استعاری که با داستانی رئال آغاز میشود و هر چه جلوتر میرود، غیرواقعیتر و استعاریتر میشود. مشکل این شیوه داستانسرایی در این است که از همان آغاز فیلم، مخاطب بهسرعت به شخصیتها وابسته میشود و ممکن است از تغییر روند داستان به سمت استعاری شدن استقبال نکند و یا حس کند که به اعتماد او خیانت شده است؛ اما رورواچر باهماهنگ کردن ریتم هر دو بخش توانسته از بروز این مشکل جلوگیری کند. او از تکنیک فیلمسازان قدیمی ایتالیایی مانند پیر پائولو پازولینی Pier Paolo Pasolini و برادران تاویانی Taviani، در ادغام کردن موضوعی مهم با مسائل اخلاقی، استفاده کرده است.
بااینوجود، فیلم رورواچر بههیچعنوان تکرار و بازسازی آثار آنها نیست. به شادی لازارو Lazzaro Felice اثری کاملاً جدید است.
به شادی لازارو با تصویری از مزارع ایتالیایی و کشاورزانی که مشغول کار بر روی آن هستند شروع میشود، صحنهٰای کلاسیک که مانند آن را در فیلمهای «۱۹۰۰» و Tree of the Wooden Clogs دیدهایم، نسل در نسل یک خانواده که با علاقه بر روی زمین خانوادگی خود کار میکنند؛ اما داستان رورواچر در زمان گذشته اتفاق نمیافتد. یک روز سروکله صاحب زمین پیدا میشود، خانم شیک و آراستهای همراه با پسر بزرگسالش. در اینجا متوجه میشویم که این کشاورزان در حقیقت برده هستند، حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند کار در مزرعه را رها کنند. صاحب مزرعه آنها را در فقر و نداری نگه میدارد تا مجبور باشند برای او کار کنند.
در میان این کارگران، لازارو (با بازی آدریانو تاردیولو Adriano Tardiolo) توجه ما را به خود جلب میکند. پسر سادهای که باور دارد زندگی آسان و بخشنده است. باقی کارگران به خاطر قدرت بدنیاش از او بیشتر کار میکشند. میتوان گفت باقی کشاورزان همانطور از لازارو کار میکشند که صاحب زمین از آنها. شبی، لازارو تب سختی میگیرد و تختی برای خوابیدن ندارد.
اینجاست که بسیاری از کارگران تصمیم میگیرند که لازارو باید جایی برای خواب داشته باشد.
لازارو پسری معصوم و احمق نیست، ارزش نمادین این شخصیت و وجهه انسانیاش باهم در تناقض نیستند و معصومیت او به دلیل اینکه در ذات این شخصیت نهادینه شده است، مشخص است. رفتار او قابلدرک است و مخاطب در بسیاری از صحنهها میتواند خود را بهجای او بگذارد.
جنبه افسانهای داستان، پس از آشنا کردن مخاطب با لازارو و روابط قوی او در نیمه اول فیلم و نمایش زندگی در جامعهای استثماری، دنیای کارگران، مهاجران، مصرفکنندهها، فقرا، افراد سادهلوح، آغاز میشود. در مرکز اتفاقات داستان لازارو قرار دارد که تعجبش از دنیایی بیشتر میشود که تمام تلاشهایش برای انجام کار درست در آن، هر بار با شکست مواجه میشود.
به شادی لازارو Lazzaro Felice حس نابی دارد و ویژگی بسیار ارزشمند رورواچر در این فیلم، روایت روان و زیبای او و جدایی هر بخش داستانش ازنظر احساسی از هم است، همانطور که فیلم از درام روستایی به ماجرای استعاری شخصیت اصلی داستانش در فضایی اجتماعیتر،میرود.
در هر بخش از داستان، از حس و حال شخصیتها بهاندازهای به مخاطب اطلاعات داده میشود که بهراحتی بتواند روابط و انگیزههای آنها را درک کند.
به شادی لازارو Lazzaro Felice فیلم سادهای نیست، رورواچر برای نشان دادن هر موضوع استعاری فیلمش ما را درگیر داستانی پیچیده میکند: لازارو نمادی از خوبی بیحدومرز است، اما در زندگیاش در مسیری عجیب و بیشباهت به خودش قرار میگیرد. در طی این مسیر مشخص میشود که برخی از این شخصیتهای بدجنس داستان، خود قربانی هستند و بعضی از شخصیتهای دوستداشتنی، در حقیقت انسانهای بدذاتی هستند. رورواچر جامعهای را به تصویر کشیده است که در آن درک مردم از خوبی و بدی همیشه در حال تغییر است و انسانی بینقص و خوب بودن غیرممکن است، نه به خاطر اینکه دنیا بیرحم است، بلکه به این دلیل که دنیای هر انسانی با دیگری متفاوت است.
این مطلب از نوشته بیلگه ابیری Bilge Ebiri در سایت ویلیج ویس The Village Voice گرفته شده است.