“و به خاطر چی؟ به خاطر یه ذره پول… ارزش زندگی بیشتر از یه ذره پوله، اینو نمیدونستی؟ و حال تو این وضعیتی و امروز روز قشنگیه… من اصلاً این وضعیت رو درک نمیکنم.”
وقتی خارج از متن و محتوای اصلی به این دیالوگ نگاه کنیم، به شکل دردناکی موعظهگر و تعلیمی به نظر میرسد؛ اما در دستان برادران کوئن the Coen Brothers هنگامی که این دیالوگ در کانتکستِ فیلم شاهکارشان، کمدی سیاه/ جناییِ فارگو Fargo قرار میگیرد که به گفته خودشان ” مطالعهای اگزیستانسیال دربارهی دوگانگی بین خیر و شر ” است، به شکل غیر منتظرهای شکلی پیچیده به خود میگیرد.
بدین شکل این دیالوگ در محتوایی که برادران کوئن برایش تعریف کردهاند معنا و فرم پیدا میکند؛ اما برای اینکه ازلحاظ احساسی هم برای مخاطبان جذاب و با معنا باشد به یک بازیگر استثنایی برای بیان آن احتیاج است. اینجا جایی است که فرانسیس مکدورمند Frances McDormand وارد گود میشود؛ بهعنوان یکی از با استعدادترین، چندبعدیترین و تطبیقپذیرترین بازیگرهای همنسلش، مکدورمند توانایی منحصر به فردی برای بیرون کشیدن عصاره احساسات قابل لمس و قابل درک از درون اجراهایش دارد. در دستان او این دیالوگ بغرنج و دو لبه به یک شعر بصری خالص تبدیل میشود.
اجرای اخیر او در کمدیِ سیاه سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری Three Billboards Outside of Ebbing, Missouri (ساخته مارتین مکدونا Martin McDonagh) موفقیتهای زیادی را برای او برای او به ارمغان آورده؛ جایزه بهترین بازیگر زن در جشنوارههای چون “گلدن گلوب “، “انجمن منتقدان آمریکا “، “جایزه انجمن بازیگران فیلم ” و “بفتا ” و “اسکار “. او پیش از این نیز جوایز بسیاری در کارنامه کاری خود داشته از جمله جایزه اسکار بهترین بازیگر زن نقش اول برای فیلم فارگو. به همین مناسبت شرمآور خواهد بود اگر نگاهی دوباره به برخی از بهترین اجراهای او در طول چهار دهه دوران کاریش نیندازیم.
10 ـ مردی که آنجا نبود – The Man Who Wasn’t There 2001
دادن نفسی تازه و پیچیدگی جدیدی به کلیشهی “همسر خیانتکار در یک درام حومه شهری ” کار سختی است اما کوئنها و مکدورمند توانایی لازم برای این چالش را دارند. در این فیلم نئو نوآر/ جناییِ کمتر دیده شدهی برادران کوئن، مکدورمند نقش دوریس، همسر بیلی باب تورنتون را بازی میکند که یک آرایشگر ساده است و مصمم است تأثیری از خود در جهان به جا بگذارد. دوریس که در یک ازدواج خسته کننده گرفتار شده و کاملاً از سرنوشت بدون پیشرفت همسر خود آگاه است، با یک تاجر زمخت و موفق وارد رابطه میشود (با بازی جیمز گاندولفینی). این رابطه باعث شروع سلسله وقایعی میشود که منجر به جنایاتی ناخواسته میشود.
9 ـ زندگی یک روزهی خانم پتیگرو – Miss Pettigrew Lives for a Day 2008
کلیشه کنار هم قرار گرفتن یک انسان سنتی و یک شخصیت آزادیخواه و بدون داشتن حس مسئولیت، برای یاد گرفتن خصوصیتهای همدیگر (سهل گرفتن زندگی/ مثل یک انسان بالغ عمل کردن)، یکی از قدیمیترین سناریوهاست. گونور پتیگرو یک سرپیشخدمت میانسال لندنی است که با ناباوری و به طرز غیرمنصفانهای از کار خود اخراج میشود. در اقدامی برای پیدا کردن شغلی جدید او وارد دنیای گیجکننده یک خواننده و بازیگر آمریکایی (با بازی ایمی آدامز) میشود. بدون پایهگذاری یک اجرای فکر شده که عمیقاً انگیزههای یک کاراکتر برای تغییر را درک کند، یافتن عمق در چنین کلیشه بیشازاندازه استفادهشدهای سخت خواهد بود. این جاست که درک عمیق و حساسیتِ درخشان و آگاهانه مکدورمند خود را به بهترین شکل ممکن در ایفای یک چنین نقشی نشان میدهد.
8 ـ سرزمین شمالی – North Country 2005
داستان این فیلم درباره مادر جوان و مجردی است که برای کار به معدنی در شمال مینهسوتا میرود. او با مشکلات زیادی چون تجاوز و اذیت کردنهای مردان معدن رو به رو میشود. جوسی تلاش خود را برای مبارزه با این وضعیت و تجاوز علیه زنان آغاز میکند و دست به اقدام قانونی میزند. چارلیز ترون در نقش اصلی این فیلم و مکدورمند در نقش مکمل اجراهای درخشانی از خود نشان میدهند و هر دو نامزد دریافت اسکار میشوند. چارلیز ترون فوقالعاده است اما مکدورمند حتی فوقالعادهتر ظاهر شده و کاملاً از پس نقشش به بهترین شکل ممکن برمیآید. کاراکتر او که در این فیلم مبتلا به بیماری لو گهریگ (یک بیماری نورونهای حرکتی است که منجر به از دست رفتن تدریجی عملکرد عضلات میگردد و بهتدریج فرد به فلج عمومی مبتلا میشود) است در طول داستان بهتدریج بیمارتر و بیمارتر میشود. در صحنههای نهایی او برای ارتباط برقرار کردن به طور کامل به حرکات صورت و چشمهایش وابسته است و توانایی صبحت کردن را از دست داده. اجرای او بهشدت متأثرکننده است.
7 ـ بزرگ کردن آریزونا – Raising Arizona 1987
این فیلم کمدی/ درام به داستان یک زوج میپردازد که به دلیل ناتوانی در بچهدار شدن، یکی از نوزادان پنجقلوی صاحب ثروتمند یک فروشگاه بزرگ را میربایند. این فیلم که توسط برادران کوئن کارگردانی شده یکی از بهترین کمدی/ جنائیهای این دو برادر است. با اینکه مکدورمند نقش کوچکی در فیلم دارد؛ اما مطمئناً یکی از خندهدارترین و داینامیکترین اجراهای خود را در این فیلم ارائه داده. مکدورمند نقش دات را بازی میکند که دوست خانوادگی های و اِد و مادر شش فرزند است، به ملاقات دوستانش میرود تا بتواند بچه جدید را ببیند. در تمام طول این صحنه او سعی در به نمایش گذاشتن “دانشش ” درباره بزرگ کردن بچهها دارد. او به شکل واضحی دیوانه است و هیچ محدودیتی برای دخالت در زندگی مردم برای خود قائل نیست. همانطور که گفتم این نقش کوچکی است و به همچنین یکی از جالبترین اجراهای مکدورمند.
6 ـ میسیسیپی میسوزد – Mississippi Burning 1988
پس ایفای نقش بشدت موفق در فیلم مستقل «دهشتزده»، مکدورمند اولین نقش بزرگ هالیوودی خود را در درام جنایی آلن پارکر بازی میکند. این فیلمی است که مکدورمند را تبدیل به ستاره کرد و اولین نامزدی اسکار را برای او به ارمغان آورد. داستان فیلم درباره دو مأمور افبیآی است که به دنبال یافتن سرنخی دربارهی جنایتی با انگیزهای نژادپرستانه هستند. مکدورمند با درک اینکه شخصیت او نمایندهی تضاد اخلاقی در داستان است، به طور کامل از نقش مکمل خود بهره میبرد. ما میدانیم طرز تفکر مأموران و مردم نژادپرست شهر چیست؛ اما کاراکتر مکدورمند که همسر یک از قاتلان است در موقعیتی قرار دارد که باید بین وفاداری به گروهی که به آن تعلق دارد و غریزهاش برای انجام کار درست و اخلاقی برای اجرای عدالت، دست به انتخاب بزند.
5 ـ بخوان و بسوزان Burn After Reading 2008
از آنجایی که او به شکل عمده برای ایفای نقشهای دراماتیک و تیره و تارش شناخته میشود، لذتبخش و جالب است که مکدورمند را در نقشی خندهدار احمقانه ببینیم. نقش او به عنوان یک مربی تناسب اندام احمق که درگیر شبکهای از جنایتهای غیر لازم اما خطرناک میشود، به مکدورمند اجازه میدهد که در بهترین نقش کمدی که تاکنون ایفا کرده خود را رها کند. این فیلمی گیجکننده با تعداد زیادی ساب پلات در هم پیچیده است که به آن شکل که انتظار دارید یا امیدوارید تمام نمیشود. این یکی از بهترین فیلمهای برادران کوئن نیست اما قطعاً بدترینشان هم نیست و در واقع یک کمدی خوب است. با وجود مسخره و غیرعادی بودن کاراکتری که مکدورمند نقشش را ایفا میکند، او موفق شده که عمقی به این کاراکتر بدهد و در نهایت به مخاطبان اجازه میدهد که درک کنند در زیر ظاهر متکبر این کاراکتر یک زن تنها قرار دارد که تشنه هر نوع محبتی است که بتواند دریافت کند.
4 ـ تقریباً مشهور – Almost Famous 2000
مکدورمند سومین نامزدی اسکار خود را به عنوان مادر شخصیت اصلی در این داستان تلخ و شیرین که بر روی پسزمینه موسیقی راک دهه هفتاد تعریف میشود، دریافت کرد. خداوند همهی راک استارها را از خشم سرد و در عین حال هوشمندانه اِلِن میلر حفظ کند؛ الن میلری که یکی از جذابترین فیگورهای مادرانه در تاریخ فیلم و سینما است. این کاراکتر که بر اساس مادر نویسنده/ کارگردان این فیلم، کامرون کرو است، ممکن است سلطهجو و منکوب گر به نظر برسد اما فداکاری و تعهد بیشائبه او برای بزرگ کردن فرزندی هوشمند، قابل احترام و بالاتر از همه خوشقلب در اجرای متمرکز و در عین حال پراحساس مکدورمند، خود را به خوبی بروز میدهد.
3 ـ دهشتزده – Blood Simple 1984
مهم نیست که چقدر طرح داستانهای جنایی برادران کوئن دیوانهوار و دور از ذهن باشند، آنها همیشه میتوانند با اضافه کردن مکدورمند به تیم خود، فیلمشان را به ثمر رسانده معنا و مفهوم دهند. چون او همیشه توانسته است فرمی بشری، قابل درک و قابل هم ذات پنداری به هر نقشی که ایفا میکند بدهد. این فیلم اولین همکاری بین مکدورمند و برادران کوئن است و به همچنین اولین فیلمی است که مکدورمند در آن ایفای نقش میکند. مکدورمند در این فیلم در نقش اَبی همسری ناخوشنود از زندگیاش را ایفا میکند که به آغوش کارمند شوهرش میگریزد. هنگامی که شوهرش متوجه این موضوع میشود مردی مشکوک را استخدام میکند تا آن دو را تعقیب کرده بکشد. همانطور که انتظار میرود همهچیز خیلی سریع به هم میریزد. این یک کمدی/ جنایی جذاب، سیاه و پرشور و هیجان است که به هیچ وقت به آن شکلی که انتظار آن را دارید پایان نمییابد. این احتمالاً نقشی است که کمترین بار کمدی را در میان کارنامه کاری مکدورمند در همکاریاش برادران کوئن دارد. او به خوبی هر چه تمامتر از پس این نقش برآمد و جای تعجب نیست که پس از آن نقشهای بزرگتر و بهتری را دریافت کرد.
2 ـ سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری – Three Billboards Outside Ebbing, Missouri 2017
مارتین مک دونا کارگردان 47 ساله انگلیسی تاکنون تنها سه فیلم بلند ساخته است؛ اما هم اکنون هم چیزی را خلق کرده که بسیاری آن را یک کلاسیک میداند. «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» متأخرترین فیلم و یکی از بهترین فیلمهای این لیست است. یک درام خارقالعاده با بازی مکدورمند در نقش میلدرد هیز؛ یک مادر به سختی سنگ اما با قلبی مهربان که دخترش مورد تجاوز قرار گرفته و کشته شده است. این اتفاق هفت ماه قبل از شروع فیلم رخ داده است. بیل ویلوبی رئیس پلیس شهر (با بازی وودی هارلسون) هنوز به پیش رفتی در حل این پرونده دست پیدا نکرده. با توجه به عدم توانایی ویلوبی در حل پرونده، میلدرد تصمیم میگیرد که با قرار دادن پیامهای تحریکآمیز بر روی سه بیلبورد خارج شهر، توجه آنها را دوباره به این پرونده جلب کند. این فیلم احساسات زیادی در خود دارد؛ افسرده کننده است، هیجانانگیز است، پرشور است و در برخی زمانها خندهدار و طنزآمیز نیز هست. این بدان معناست که بازیگران فیلم باید به معنای واقعی کلمه اجراهای خوب و بینقص ارائه کنند تا بتوانند این شخصیتها را متقاعد کننده به تصویر بکشند. خوشبختانه همه بازیگران اصلی در فیلم واقعاً شگفتانگیز ظاهر شدهاند بخصوص مکدورمند. او برای ایفای این نقش برنده جایزه گلدن گلوب و نامزد جایزه اسکار شده است. او زمان زیادی از فیلم را بر روی پرده حضور دارد و هرلحظهاش متقاعد کننده و باورپذیر است.
1 ـ فارگو – Fargo 1996
آیا انتظاری غیر از این داشتید که اجرای فوقالعاده مکدورمند که برایش اسکار را نیز به ارمغان آورد، در نقش مارج گاندرسون پلیسی خوشبنیه و حامله در جایی به غیر از رتبه اول این لیست قرا بگیرد؟ فراموش کنید که این بهترین اجرای مکدورمند در کارنامه کاری اوست؛ این یکی از پنج نقشآفرینی برتر یک بازیگر زن در تمام تاریخ سینما است. در مرکز خود، این شاهکار برادران کوئن درباره تعادل بین خیر و شر است که متأسفانه لازم است و اینکه چگونه خوبی باید در مواجه با زشتهای غیرقابلتصور به پیش روی خود ادامه دهد. تمام جنبههای مضحک، احمقانه و روان پریشانه جنایتکاران فیلم میتوانست از لحاظ تماتیکال تبدیل به چیزی بیثمر و بیمعنا شود اگر در تقابل با چشمانداز مثبت اندیشیِ سرسختانه و لذتبخش مارج به زندگی قرار نمیگرفتند. او نماد واقعی امید بیوقفه در دنیایی سرد و بیرحم است.