مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
انیمیشن کامپیوتری «به پیش» (Onward) بهعنوان اولین ورود شرکت پیکسار به دنیای فانتزی، ممکن است الهامبخش نسل جدیدی از علاقهمندان به بازیهای ماجراجویی باشد.
دن اسکنلون کارگردان و فیلمنامهنویس، دوباره به کوری ری همکار تهیهکننده خود در انیمیشن «دانشگاه هیولاها» (۲۰۱۳) پیوست تا داستان جادویی دو برادرِ اِلف را در یک دیدار خانوادگی یک روزه روایت کند. ایان (با صدای تام هالند) و بارلی (کریس پرات)، با همراهی تنها نیمه پایینی بدن پدرشان که سالها پیش از دنیا رفت، و تعدادی کارت بازی «سفر ماجراجویانه یور»، ۲۴ ساعت فرصت دارند نیمه دیگر پدر خود را بسازند و از نو با او ارتباط برقرار کنند.
«به پیش» فیلمی با موضوع برادری همینطور ارتباط پدر و پسر است و داستان آن در جهانی فانتزی مملو از عصاهای جادویی، طلسمها، اژدهاها و اسبهای تکشاخ روی میدهد.
این فیلم که تولید مشترک پیکسار انیمیشن استودیوز و والت دیزنی پیکچرز است، اولین بار در دنیا در فوریه ۲۰۲۰ در بخش نمایشهای ویژه برلیناله جشنواره فیلم برلین به نمایش درآمد. «به پیش» اولین فیلم بلند انیمیشن غیردنبالهای پیکسار بعد از «کوکو» در ۲۰۱۷ است.
فیلم از ششم مارس ۲۰۲۰ روی پرده سینماها رفت و در دنیا ۱۴۱ میلیون دلار فروخت که رقم ناامیدکنندهای بود. بخش زیادی از شکست تجاری پروژه ۲۰۰ میلیون دلاری «به پیش» ناشی از پاندمی کووید-۱۹ بود که تعطیلی سالنهای سینما در سراسر جهان را به همراه داشت. این فیلم نیز مانند دیگر فیلمهایی که در اولین ماههای سال گذشته روی پرده سینماها رفتند، چند هفته بعد از اکران در سینماها بهطور آنلاین در دسترس تماشاگران قرار گرفت.
«به پیش» در نود و سومین دوره جوایز اسکار در بخش بهترین فیلم بلند انیمیشن نامزد شد، اما جایزه این بخش را به «روح» دیگر ساخته پیکسار واگذار کرد.
شکی نیست که «به پیش» یک داستان کاملاً شخصی است. داستان بر اساس احساسات اسکنلون در مورد مرگ پدرش و رابطه او با برادرش است، اما خارج از هسته اصلی این سه نفر، شخصیتهای زیادی نیز حضور دارند که میتوانند موضوعات مربوط به خانواده و فانتزی را به خانه برسانند، ازجمله لورل لایتفوت مادر الفها (جولیا لوئیس-دریفوس) و مانتیکور/مردخوار (اکتاویا اسپنسر) که لورل را در سفر همراهی میکند. همه عناصر فیلم در کنار هم قرار میگیرند تا پرترهای از جادویِ زندگی روزمره ترسیم شود، خواه اژدهای حیوان خانگی باشد یا تکشاخهایی که سرِ سطل زباله با هم دعوا میکنند.
دن اسکنلون و کوری ری در گفتوگو با اسکرین رنت در مورد غوطهور شدن در دنیای فانتزی برای آمادهسازی این پروژه، که تولید آن شش سال طول کشید، صحبت کردند. آنها همچنین در مورد صداپیشههای فیلم و این که هر کدام چگونه در روایت پیوندهای خانوادگی و جادوگری در دنیای مدرن نقش داشتند، حرف زدند.
نکته جالب در مورد جنبه فانتزی «به پیش» این است که میتوانیم بپرسیم ، «اگر بازی “سیاهچالهها و اژدهایان“ به معنای واقعی کلمه ازنظر تاریخی دقیق بود، چه میشد؟» بارلی در این سفر پرماجرا نقش یک مورخ را دارد که ایان را در یک مأموریت برای رسیدن به حقیقت راهنمایی میکند. این شبیه مراحل تحقیقاتی شما برای ساخت فیلم بود؟ چون میدانم شما در وهله اول آدمهایی با نگاه فانتزی نبودید.
دن اسکنلون: بله، بهنوعی افرادی در محل کار ما بودند که در جریان تحقیقات بیش از ما اطلاعات داشتند. تحقیقات برای چنین فیلم کار دشواری است، چون هیچ کجا نمیتوانید بروید.
کوری ری: شما نمیتوانید به یک سفر تحقیقاتی بروید. شاید رفتن به نمایشگاههای تاریخی بتواند کمک کند.
دن اسکنلون: بله، و اتفاقاً سعی کردیم برویم. من به نمایشگاه رِن رفتم. و بعد سعی کردیم دوباره برویم، و هر دو بار باران میآمد. فقط رفتیم، اما از آنجا که این یک دنیایِ ساختگی است، خیلی سخت بود. ما کتاب خواندیم، فیلم دیدیم، درباره اساطیر نورس و این چیزها مطلب خواندیم، اما فراتر از آن، تحقیق کردن برای چنین فیلمی دشوار است.
جنبههایی از جادو بود که بعد از کار فیلمنامه یا در اواسط تولید تغییر کند؟ یا اینکه قبل از رفتن به مرحله انیمیشن همه قوانین را نوشتید و مخلوقات مختلفی را ارائه دادید؟
کوری ری: فیلمنامه هرگز تمام نمیشود. به معنای واقعی کلمه در پایان کار سازگار میشود چرا که تا پایان آخرین سکانس، دیالوگها و شخصیتها تغییر میکنند.
دن اسکنلون: اما تا آنجا که به قوانین جادو مربوط میشود، با داستان تکامل یافتند. مطمئناً به یک نقطه مشخص رسیدیم که فهمیدیم، «خوب، این قوانین ما هستند.» قبلاً صحنههای زیادی داشتیم که ایان میگفت: «سعی میکنم این طلسم را به کار ببرم»، و بعد او زور میزد و قیافه میگرفت. و شما فکر میکردید، «او چه کار میکند؟ من جای او باشم چه کار میکنم؟» و تازه آن زمان بود که فهمیدیم احکام جادویی، قوانین هستند. مثلاً، برای این که یک پل در آنجا باشد، باید اعتماد کنید و روی آن قدم بگذارید. چون بلافاصله، بهعنوان یک مخاطب، میتوانم بگویم، «من این کار را نمیکنم» یا «من این کار را میکنم». و به همان اندازه که حالا واضح به نظر میرسد، مدتها طول کشید تا ما به این نقطه برسیم. سحر و جادو همیشه باید در یک چیزِ متفاوت باشد، چیزی که ایان میترسد به چالش بکشد.
میدانیم «به پیش» ازنظر دینامیک پدر و پسری برای شما یک داستان کاملاً شخصی است، اما همچنین یک داستان واقعاً زیبا از عشق برادرانه است، با یک پیوند خانوادگی که اغلب روی پرده دیده نمیشود. انتقال این دینامیک حمایتی چقدر مهم بود و آیا این نیز بر اساس تجربه خود شما بود؟
دن اسکنلون: بله. من و برادرم دوستان بسیار خوبی هستیم. همیشه همینطور بوده است. روابط ما بسیار دوستانه است، تا جایی که در فیلم اصلاً قابل باور و جالب نبود. و اگر آن را ترسیم میکردیم ممکن بود درام تا حد صفر تنزل کند.
کوری ری: او برای ما چیزهایی تعریف میکرد که به خودمان میگفتیم: «اوه … احتمالاً درست نیست.»
دن اسکنلون: و بعضیاوقات فشار کمی از طرف دیگران بود تا کاری کنیم ایان و بارلی از یکدیگر متنفر شوند و دائماً با هم دعوا کنند. و من گفتم، «نمیخواهم چنین کاری بکنم. یک میلیون بار آن را دیدهام، و در مورد این تجربه درست نیست.» بنابراین، فکر میکنم یک خط خوب پیدا کردیم، این که یک حس کلی هست که آنها مراقب یکدیگر هستند، اما در عین حال، احساسات و افکار زیادی درباره دیگری دارند که هنوز حل نشده است، که قرار است گفته شود و باید گفته شود. میتوان گفت «به پیش» فیلمی درباره برادرانی است که نیاز به تقابل دارند و این برای همه ما فوقالعاده مهم بود.
کوری ری: بله، ما میتوانیم کاری کنیم که آنها همدیگر را دلخور کنند و ایان در اوایل فیلم بگوید: «من واقعاً نمیخواهم مثل برادرم باشم»، اما میدانیم که هنوز هم یکدیگر را دوست دارند. و این که واقعاً به خانواده سه نفره خود احترام میگذارند و به آن اعتقاد دارند.
کریس (پرات) و تام (هالند) گفتند که هنگام ضبط صدا فقط در یک جلسه کنار هم بودند تا ارتباط پویای بین این دو شخصیت را کشف کنند. تعاملات و رفتارهای آنها در آن جلسه چقدر بر اجرای بعدی و ساخت انیمیشن تأثیر داشت؟
دن اسکنلون: ما فقط یک بار درحالیکه با هم بودند، کار را ضبط کردیم. منظورم این است از برخی چیزها استفاده کردیم.
کوری ری: بله، تعدادی از صحنهها را وقتی با هم بودند، ضبط کردیم.
دن اسکنلون: مطمئن هستم که انیماتورها هنگام کار آنها را مرجع قرار میدادند، برای این که ضبط شده بود.
کوری ری: دقیقاً همین کار را کردند. فکر میکنم حتی فقط دیدن آنها درحالیکه بجای شخصیتها حرف میزدند، به انیماتورها سر نخ میداد. یک یا دو جلسه کافی است که بازیگران بهنوعی روی نوشتن تأثیر بگذارند. از آنجا که ما همیشه در حال نوشتن و بازنویسی هستیم، مانند این است که، «اوه، بله، تام این را با خود میآورد. بیایید کمی از آن اضافه کنیم.» همینطور کریس. بنابراین، قطعاً در طول ضبط روی شخصیتها تأثیر گذاشتند.
زیباییشناختی فیلم را چگونه برای تیم سازنده تعریف کردید؟ چه نوع صحبتهایی درمورد این که دنیای جادویی فیلم چطور به نظر برسد و چه مخلوقاتی در داستان باشند، مطرح شد؟
کوری ری: بسیار همکاری کردند. و از همان اوایل کار که تازه نوشتن داستان را شروع کردیم در کنار ما بودند. طراحان صحنه و بخش هنری واقعاً شروع به تجسس کردند. مثل این که، «اگر این باشد چه میشود؟ اگر یک شهر کوچک قشنگ باشد چه میشود؟ اگر یک شهر بزرگ درندشت مانند لس آنجلس باشد چه میشود؟» در ابتدای کار بیشتر بحث «چه میشود اگر» بود. کلی تجسس لازم بود.
دن اسکنلون: و ما ممکن است با چیزهای کلی شروع کنیم.
کوری ری: دقیقاً. مانند: «به چه چیزی نیاز داریم؟ داستان به چه چیزهایی نیاز دارد؟»
دن اسکنلون: یکی از موارد این بود: «من دوست دارم این فیلمی باشد که برای ساخت انیمیشن، سرگرمکننده باشد. شخصیتهای فوقالعاده واقعبینانه به من ندهید» قبل از شروع کار موارد گستردهای مطرح میشود، و بعد شکل کار و تصمیمگیریهاست که اهمیت دارد.
ماجراجویی موازی دو شخصیت لورل و مانتیکور درحالیکه در جستجوی پسران هستند، بسیار جالب است، بهخصوص شخصیت مانتیکور. او مظهر جادویی است که هنوز هم هست، اما ما حالا از آن استفاده نمیکنیم. منبع الهام شما برای خلق این شخصیت چه بود، و چگونه او را در مضمون بزرگتر داستان گنجاندید؟
دن اسکنلون: «به پیش» فیلمی در مورد «راحت بودن»، یا حتی «ترس» است. مانتیکور کسی است که در اوج بازی خود قرار دارد، و گاهی از این مسئله میترسد. اگر دیگر مجبور نیستید ریسک کنید، چرا باید تن به خطر بدهید؟ او کسی است که احتمالاً بیشتر از همه میترسد، و از ترس از دست دادن آنچه دارد، فقط چیزی را که مردم میخواهند به آنها میدهد. و فکر میکنم این در مورد شخصیت او واقعاً جالب است. فراتر از آن، نقش او با لورل فقط در این حد است که همراه او تن به این ماجراجویی میدهد. او کمی طلسم خود را پس میگیرد و دوباره وارد نبرد میشود تا یک قهرمان باشد و خطرات را بپذیرد. از سوی دیگر، درمورد لورل مادر ایان و بارلی باید بگوییم که او واقعاً قوس ندارد، صرفاً به دنبال عمل است تا حرف. از خانوادهاش مراقبت میکند و هر کاری برای آنها انجام میدهد. او تشخیص میدهد که ایان شاید کمی بیش از آنچه فکر میکرد توانایی دارد و از این که میبیند ایان از پوسته خود بیرون آمده، متعجب شده است. بیش از این نمیشود درباره داستان فیلم صحبت کرد، اما صرف نظر از شخصیت لورل، داستان واقعاً در مورد حمایت عاطفی بارلی از ایان است. ایان در زندگی خانوادگی همه جور پشتیبانی دارد، اما بارلی همچنان تلاش میکند به او همه چیز بدهد.
فکر میکنید پیکسار و دیزنی به لحاظ روایت داستانهای بازتر و متنوعتر، در چه مسیری قرار دارند؟
کوری ری: ما در این فیلم میخواستیم دنیای مدرنی را که در آن زندگی میکنیم منعکس کنیم. این قسمت عظیمی از فیلم است، یک فانتزی مدرن است و بنابراین میخواستیم متنوع باشد. میخواستیم بهنوعی دنیای مدرن خودمان باشد.
صحبت از خانوادههای مدرن شد. افسر کلت برانکو (مل رودریگز) ناپدری ایان و بارلی، یک شخصیت منفی نیست. فیلمهای کلاسیک دیزنی و دیگر فیلمهای کودکانه اغلب نامادریها و ناپدریها را تقریباً اهریمنی نشان میدهند، اما در «به پیش» او فقط مردی است که برای خانواده جدیدش تمام تلاش خود را میکند.
دن اسکنلون: فکر میکنم مسئله خیلی بزرگی است. صادقانه بگویم، او شاید در نسخههای قبلی کمی بیشتر قوس داشت. و بعد فهمیدیم این قصه درباره دیدن جنبههای طرف مقابل است، و ایان فهمیده است که این کار برای ناپدریاش هم سخت است. کلت تلاش میکند و عاشق لورل است. و اگر هم رفتار اشتباهی دارد، به این خاطر است که نمیفهمد لورل حواسش به همه چیز هست، یا این که ناامید شدن از پسرانتان بخشی از جایگاه شما بهعنوان یک پدر یا یک مادر است. او ناامیدانه میخواهد لورل را از ناامیدی خلاص کند.
کوری ری: کلت در این زمینه تازهکار است، پس باید بفهمد چگونه این شرایط را اداره کند. و این هم بهنوعی جالب است. او فقط نیامده که کنترل خانواده جدید را به عهده بگیرد، او اینجاست که واقعاً از لورل حمایت کند.
منبع: اسکرین رنت