مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
سریال یک بار فریبم بده (Fool Me Once) که اول ژانویه ۲۰۲۴ در هشت اپیزود از نتفلیکس پخش شد، میشل کیگان، ستاره سریال نظامی «دختر ما» (۲۰۱۳-۲۰۲۰) را بار دیگر به دنیای ارتش بازمیگرداند.
این بار او نقش مایا استرن، زنی سابقاً نظامی، پوستکلفت و ماهر را بازی میکند که زندگیاش ناگهان زیر و رو میشود و مرز بین واقعیت و خیال را گم میکند. شوهرش، جو (ریچارد آرمیتیج) و خواهرش، کلر (ناتالی اندرسون) در فاصله چند ماه در دو حادثه خشونتبار جداگانه به قتل میرسند. علاوه بر این، موقعیتش در ارتش متأثر از یک پرونده باز شامل یک افشاگر نظامی به حالت تعلیق قرار دارد و فراتر از آن مادرشوهری جهنمی دارد که نقش او را جوآنا لاملی، آمرانه بازی میکند.
همه اینها کافی است که یک نفر سر به جنون بگذارد، اما واقعاً چه بر سر مایا میآید؟ چند روز پس از به خاک سپردن جو، او در تصاویر ضبطشده دوربینی که برای نظارت بر کار پرستار دختر کوچک خود در اتاق نصب کرده است، صحنهای حیرتانگیز میبیند که همه باورهایش را درباره این که جو مقابل چشمانش هدف گلوله دو زورگیر موتورسوار قرار گرفت و جان خود را از دست داد، زیر سؤال میبرد.
مایا از پرستار بچه توضیح میخواهد، اما زن جوان با اسپری فلفل به او حمله میکند و بهسرعت از خانه میگریزد. هیچکس حرف مایا را باور نمیکند، بخصوص که فیلم ضبطشده مفقود شده است. تلاشهای او برای تماس دوباره با پرستار بینتیجه میماند و جودیت، مادرشوهرش هم حرفش را جدی نمیگیرد و مثل بقیه میگوید همه اینها تصورات ذهنی ناشی از غصه است، ضمن این که جودیت ابایی ندارد یادآوری کند پسرش بیشازحد برای مایا خوب بود.
بنابراین مایا در مسیر پرپیچ و خم پارانویا قرار میگیرد. پرسشهایی درمورد قتل کلر در جریان یک ورود غیر قانونی و احتمال ارتباط آن با مرگ جو مطرح میشود. علاوه بر این، مایا در مدیریت خشم مشکلات زیادی دارد. این نکته زمانی مشخص میشود که او در یک مسابقه فوتبال که خواهرزاده نوجوانش، اَبی (دانیا گرایور) یکی از بازیکنان آن است، شورت ورزشی یک مربی قلدر را پایین میکشد. در همین حال در یک پیرنگ فرعی به سبک «اسکوبی دو»، اَبی و برادرش، دنیل (دنیل برت) بهطور تصادفی یک دوربین قدیمی متعلق به مادرشان را پیدا میکنند که در را به روی اسرار تاریک گذشته باز میکند.
«یک بار فریبم بده» که تازهترین اقتباس نتفلیکس از رمانهای پرفروش هارلان کوبن است، داستان را از ایالات متحده به بریتانیا منتقل میکند (قصه کتاب در نیویورک اتاق میافتد، اما سریال در منچستر تصویربرداری شد). با وجود این، شَم کوبن برای روایت یک داستانی پرپیچ و خم حفظ شده است. سریال یک خط داستانی مخاطبپسند نیز دارد که در قالب کارآگاهی بختبرگشته (عادل اختر) تجلی مییابد، مأموری که بدتر شدن وضعیت سلامتیاش تلاشهای او را برای ردیابی قاتل جو ناکام میگذارد.
اما درنهایت، «یک بار فریبم بده» سریال کیگان است و او در نقش زنی که با ضربه روحی و روانی ناشی از حضور در میدان نبرد دست و پنجه نرم میکند، تماشاگر را تحت تأثیر قرار میدهد، حتی وقتی متوجه میشود ازدواج بهظاهر موفقش آن چیزی نبود که فکر میکرد. کیگان همچنین باید با بازیگری مانند لاملی رقابت کند که حضورش توجه تماشاگران را جلب میکند و در نقش جودیت به طرز عجیبی رعبانگیز است.
من نویسنده محبوب شما نیستم، اگر…
حالا دیگر مشخص شده است داستانهای هارلان کوبن، نویسنده آمریکایی بهترین اجزا برای فرمول پلیسی معاصر هستند. نویسنده متولد نیوجرسی در مصاحبهای با روزنامه گاردین، رمز موفقیت خود را اینچنین توضیح میدهد: «اگر پیچ و تاب و تغییرات ناگهانی را دوست ندارید، من نویسنده محبوب شما نیستم.»
حقیقت این است که آن چرخشهای داستانی که در ادبیات یک پیرنگ پررمز و راز و سرشار از فریب را پشتیبانی میکند، بهترین کارکرد را برای سریالی دارد که قرار است تماشاگر را ترغیب به تماشای یک اپیزود جدید کند.
کوبن میگوید: «وقتی در ۲۰۱۶ رمان “یک بار فریبم بده” – که مبنای ادبی سریال جدید نتفلیکس است – منتشر شد، جایی گفتم امیدوارم خواننده ساعت ۱۱ شب به رختخواب برود و فکر کند قرار است درنهایت فقط ۱۵ دقیقه کتاب را بخواند و بعد تا چهار صبح با چشمان تار همچنان ورق بزند.»
سریالی که حالا از روی کتاب کوبن ساخته شده است، همین حس را در تماشاگر ایجاد میکند.
کوبن در ۲۰۱۸ قراردادی پنج ساله با نتفلیکس امضا کرد تا ۱۴ رمان او را اقتباس کند. نویسنده ۶۲ ساله در همه آنها – ازجمله «امن» (۲۰۱۸)، «غریبه» (۲۰۲۰) و «نزدیک بمان» (۲۰۲۱) – در مقام گرداننده سریال یا تهیهکننده اجرایی ظاهر شده است و دخترش، شارلوت نیز بهعنوان فیلمنامهنویس یا ناظر اقتباس حضور دارد.
اگرچه داستانهای او در ایالات متحده اتفاق میافتد، اما در گذر زمان مشخص شد بیشتر آنها در زمان انتقال، موقعیت بهتری در اروپا پیدا کردند: ابتدا فیلمها و سریالهایی مانند «به کسی نگو» (۲۰۰۶)، «آخرین فرصت» (۲۰۱۵) و «فقط یک نگاه» (۲۰۱۷) در فرانسه – پیش از نتفلیکس – و بعد «جنگل» (۲۰۲۰) و «محکم بگیر» (۲۰۲۲) در لهستان؛ «بیگناه» (۲۰۲۱) در اسپانیا و بقیه در بریتانیا. آنچه جامعه انگلیسی به طرح کلی داستانهای کوبن میآورد، یک ساختار طبقاتی سفت و سخت است که اغلب امکانناپذیری وابستگی به شخصیتهای اغلب غریبه او را تقویت میکند.
نظیر آنچه در تمام داستانهای نویسنده اتفاق میافتد، تضاد در «یک بار فریبم بده» درونی است و معما در محدوده دنیای شناختهشده حل میشود. پای هیچ عامل بیرونی در میان نیست و شَر هرگز حضور خارجی ندارد.
مایا در مراسم خاکسپاری شوهرش، جو (ریچارد آرمیتیج) زیر نظر همه بستگانش و صاحبان شرکت داروسازی بِرکِت گلوبال شرکت میکند. صحنههای کوتاه بازگشت به گذشته به ما اطلاع میدهد این دو چگونه با هم آشنا شدند، نماهای لحظهای از روز عروسی آنها و دقیقاً همان لحظهای که جو در یک حمله خشونتآمیز در پارک به قتل رسید. مایا، با درجه سروانی و بهعنوان خلبان هلیکوپتر به دلیل اقدامی در گذشته از خدمت اخراج شده است و اکنون باید از دختر کوچکش در برابر دخالتهای جودیت، مادرشوهر قدرتمندش و رئیس شرکت مراقبت کند. او غرق در اندوه و در محاصره نزدیکانش متوجه میشود شاید شوهرش زنده باشد.
این اولین دسیسهای است که «یک بار فریبم بده» در نیمههای اپیزود اول رو میکند، اولین چرخش در بین همه موارد بعدی. این ساختار بهصورت منطقی، سریال را فریبنده میکند و ترکیب آن در افشاگریهای متوالی همان چیزی است که با وجود تردید در باورپذیر بودن داستان، تماشاگر را همچنان مجذوب نگه میدارد.
در هیچیک از رمانهای کوبن همهچیز قابل باور نیست، همیشه تصمیمی قابل بحث گرفته میشود یا حتی در مرز ابزورد بودن قرار میگیرد، اما در این سریال به نظر میرسد به لطف مهارت بازیگران یا کارآمدی نمایش رمز و راز، همهچیز سر جای خود قرار دارد.
نشانههایی این ویژگیها را کمرنگ میکند: بازیگران انگار از دل یک سریال پراحساسات و تصنعی عصرگاهی آمدهاند، طراحی صحنه بدون پیچیدگی است و خیلی چیزها تحت تأثیر لحظههای بازگشت به گذشته مداوم است که اطلاعات را به یاد ما میآورد و دسیسه را به شیوهای اضافی تغذیه میکند. بااینحال، داستانهای کوبن نه به لحاظ ظرافت یا عمق فلسفی، بلکه به خاطر اثربخشی روایی و حتی سوء استفاده از زودباوری تماشاگر درمورد برخی ایدهها – مثلاً در «یک بار فریبم بده»، دلیل نصب یک دوربین مخفی یا ناشیگری شخصی با تجربه نظامی در صحنههای بعدی – متمایز جلوه میکنند.
منتقدان بریتانیاییها به خاطر نبود دقت دراماتیک و نزدیک بودن حال و هوای داستان به یک سریال تلویزیونی به سبک و سیاق «دودمان» و نه یک رمان کارآگاهی-معمایی، خیلی از «یک بار فریبم بده» استقبال نکردند و در مواردی نقدهای خیلی تندی هم داشتند. بااینحال به نظر نمیرسد کوبن به این انتقادها اهمیتی دهد.
او در ۲۰۲۳ قرارداد خود را با نتفلیکس برای چهار سال دیگر تمدید کرد و در گفتوگویی به شوخی از گوستاو فلوبر، نویسنده فرانسوی و خالق رمان «مادام بواری» بهعنوان مشاور نوشتههای خود یاد کرد که خشم منتقدانش را به همراه داشت. فلوبر میگفت: «در زندگی خود مثل یک بورژوا، عادی و منظم باش تا در کار خود تند و تیز و اصیل باشی.»
شاید نتوان جهان کوبن را تند و تیز توصیف کرد، اما در دنیای او هر چیز ناهنجار، شدنی است و نوشتههای او در خدمت این پیشفرض هستند: تصور جنایت از درون و از دل خانوادهای که اسیر جاهطلبی قدرت و رازهای مگو.
او «یک بار فریبم بده» را «یک قصه پُرتَپش» توصیف میکند – «داستانی تکاندهنده با این موضوع که اسرار و فریب چگونه قدرت دارند آدمها را دور هم جمع و همزمان از هم جدا کنند.»
نقشی که ابتدا قرار بود جولیا رابرتز بازی کند
برای میشل کیگان، بازیگر نقش مایا استرن و از طرفداران کتابهای هارلان کوبن، گرفتن این نقش مانند رؤیایی است که به حقیقت پیوست. او میگوید: «هنوز آن را هضم نکردهام. احساس میکنم واقعاً خوششانس هستم و بسیار افتخار میکنم.»
شاید این حس کیگان قابل توجیه باشد، بخصوص ازاینجهت که ابتدا قرار بود جولیا رابرتز، ستاره برنده اسکار در نقش مایا ظاهر شود، اما شرایط طوری پیش رفت که این اتفاق نیفتاد.
کیگان ۳۶ ساله میگوید: «خاطرم هست اولین بار که هارلان را دیدم، او گفت نتفلیکس با جولیا در حال مذاکره است و او میخواهد از روی “یک بار فریبم بده” فیلمی سینمایی ساخته شود و خودش نقش اصلی را بازی کند، اما این کتاب واقعاً مناسب یک فیلم نبود، باید یک سریال میشد.»
جوآنا لاملی، بازیگر نقش جودیت، مادرشوهر سرسخت مایا در سریال در تائید صحبتهای کیگان میگوید: «کتاب بیش از ۴۰۰ صفحه است و پیچ و خمهای داستانی زیادی دارد. اگر بخواهید از روی آن فیلمی بسازید، باید نیمی از کتاب را کنار بگذارید. احتمالاً درست از کار درنمیآید، اما جالب است چون جولیا توانست کیفیت داستان و این شخصیت مرکزی جذاب را ببیند.»
بازیگر ۷۷ ساله با شوخطبعی خاص خود ادامه میدهد: «جولیا ناامید بود. فقط باید کنار میکشید.»
تصمیم برای برگرداندن داستان کوبن به یک سریال هشت اپیزودی با اپیزودهای بین ۳۵ تا ۵۵ دقیقهای منطقی به نظر میرسید. هیچکس نمیخواست از «مرد ایرلندی» تقلید کند و قالب اپیزودی اجازه میداد داستان بهدرستی و در زمان مناسب باز شود.
کیگان در توصیف شخصیت مایا با اشاره به این که او دچار اختلال استرس پس از سانحه است، میگوید: «وقتی در سریال “دختر ما” بازی میکردم با خیلی از مشاوران نظامی حرف میزدم و همه آنها میگفتند اگر در ارتش خدمت کرده باشی، خیلی سخت است به خانه و زندگی غیر نظامی خود برگردی. من با این نگاه به مایا نزدیک شدم. او هیچوقت خودش را با جایی جور نمیبیند، چه در خانه و چه در زندگی مشترک با شوهرش. احتمالاً تنها جای مناسب برای او همان ارتش است.»
کیگان امیدوار است تماشاگران «یک بار فریبم بده» از همه پیچ و خمهای داستان لذت ببرند.
او میگوید: «در اینجا هیچچیز آنطور نیست که به نظر میرسد. مخاطب به نتیجهگیری خودش میرسد، اما نتیجهگیری او احتمالاً اشتباه خواهد بود. این چیزی است که من در این سریال و در خود کتاب دوست داشتم. وقتی کتاب را میخواندم دائم حدس میزدم چرا مایا فلان کار را کرد یا چه اتفاقی افتاد و حدسهای من همیشه اشتباه بود. همیشه چیزی بزرگتر و بهتر بود. درمورد این داستان هیچچیز را پیشبینی نکنید، چون قطعاً شوکه میشوید!»
منبع: تلگراف، لا ناسیون، واتتوواچ، مترو
تماشای سریال یک بار فریبم بده در نماوا