مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
انتخاب دریا بهعنوان جایی که داستان یک فیلم یا سریال تلویزیونی روی میدهد همیشه یک دستورالعمل موفق نیست. این را همه کسانی که «سرعت ۲» (۱۹۹۷) را دیدهاند به شما خواهند گفت.
خوشبختانه، سریال «بیخوابی» (ویجیل – Vigil) تولید بیبیسی وان که اوت تا سپتامبر ۲۰۲۱ در شش اپیزود پخش شد، کشتیهای تفریحی لوکس و غیرقابل توقف را نادیده گرفته و سراغ یک معمای جنایی در یک زیردریایی هستهای رفته است که متعلق به نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا و حامل موشکهای بالستیک است.
اچاماس ویجیلِ خیالی سریال با الهام از ناوگان واقعی موشکهای ترایدنت بریتانیا، در یک مکان طبقهبندیشده در آبهای بریتانیا گشتزنی میکند. این زیردریایی در جایی زیر سطح آب آماده است در صورت لزوم با پرتاب یک بمب هیدروژنی از کشور دفاع کند.
در واقعیت، وجود یک عامل بازدارنده هستهای بریتانیایی بحثبرانگیز است، اما هدف «ویجیل» پرداختن به این بحث نیست. در عوض، این سریال داستانهای انسانی مرتبط با خدمه بریتانیایی زیردریایی را بررسی میکند که ماههای متوالی در یک فضای بسته غذا میخورند، میخوابند و کار میکنند.
در اوایل اپیزود اول، یکی از خدمه، ظاهراً پس از مصرف هروئین میمیرد. یک کارآگاه پلیس، سربازرس ایمی سیلوا (با بازی سوران جونز) در اسکاتلند موظف میشود بررسی کند که آیا مرگ او فراتر از آن چیزی است که به نظر میرسد یا خیر. سیلوا بر مبنای شواهد موجود مرگ او را مشکوک میداند.
کارآگاه سیلوا مأموریت دارد سوار زیردریایی شود با خدمه مصاحبه کند و به دنبال سرنخهایی باشد تا بتواند اتفاقاتی را که در ساعتهای پیش از مرگ رخ داد کنار هم بگذارد، اما در نبود نور طبیعی و احساس دائمی هراس از مکانهای بسته و انزوا، اچاماس ویجیل مکانی بسیار ناخوشایند برای انجام چنین تحقیقاتی است.
سریال ویجیل سریالی است که تماشاگران برای دنبال کردن طرح داستان، باید با دقت کامل آن را دنبال کنند. در کنار تحقیقاتی که در زیردریایی انجام میشود، همکاران سیلوا در خشکی نیز پرونده را از راههای خود دنبال میکنند، درحالیکه ارتباط بسیار محدود (و یک طرفه) با او دارند.
تام اج، نویسنده و خالق سریال ویجیل که از آثار قبلی او میتوان به «جودی» و «تاج» اشاره کرد، میگوید علاوه بر «لذتهای معمای یک اتاق قفلشده»، به داستانهای انسانی مربوط به خدمه بهشدت فداکار زیردریایی نیز علاقهمند بود.
سریال ویجیل تولید شرکت ورلد پروداکشنز است که تولید پروژههایی چون «بادیگارد» و «مرز وظیفه» را نیز در کارنامه دارد. رز لزلی بازیگر اسکاتلندی که بیشتر برای بازی در مجموعههای تلویزیونی «بازی تاج و تخت» و «دانتون ابی» معروف است، شان اونز بازیگر نقش اِندِور مورس جوان در سریال «اندور» و مارتین کامپستون بازیگر سریال «مرز وظیفه» و فیلم «شانزده سالگی شیرین» کن لوچ، از دیگر بازیگران سریال بریتانیایی «ویجیل» هستند.
سوران جونز بازیگر نقش کارآگاه سیلوا پیش از این در فاصله سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ نیز در سریال «اسکات و بیلی» نقش یک کارآگاه را بازی کرد. نقشآفرینی او در سریال «دکتر فاستر» (۲۰۱۷-۲۰۱۵) چند جایزه شامل جایزه بفتا تلویزیونی بهترین بازیگر زن را برایش به همراه داشت. جونز ۴۳ ساله که متولد چدرتن در انگلستان است، در عرصه تئاتر نیز فعالیت میکند. او در این گفتوگو درباره شخصیت خود در سریال «ویجیل» و آنچه این مجموعه تلویزیونی را از کارهای مشابه خود متفاوت میکند، صحبت کرده است.
شخصیت ایمی را چگونه توصیف میکنید؟
او پیچیده است و از این که نشان دهد چه کسی رئیس است، ابایی ندارد. ایمی یک افسر پلیس تودرتو، امروزی و کاملاً آسیبپذیر – وقتی اولین بار او را میبینیم – است. او حالا مجرد است و روی کار تمرکز کرده است. این تمام چیزی است که او در حال حاضر در زندگی خود دارد.
این که بگوییم او بعد از رفتن به زیردریایی دچار هراس از مکانهای بسته شده و در یک دنیای مردانه گیر افتاده است، به معنای دست کم گرفتن اوست. من فکر میکنم او واقعاً کارش را خوب انجام میدهد. ایمی با اضطراب و افسردگی دست و پنجه نرم میکند و معمولاً دارو میخورد و زیاد ورزش میکند تا با شرایط خود کنار بیاید، اما وقتی در زیردریایی است، همه اینها را از دست میدهد. او داروی کافی ندارد، نمیتواند ورزش کند که در نتیجه تأثیر زیادی روی او میگذارد.
وقتی در ابتدا با ایمی تماس میگیرند و تماشاگر او را تا زیردریایی دنبال میکند، در این مرحله تام اج کار خیلی هوشمندانهای انجام میدهد؛ ایمی در زیر آب گیر افتاده است و حالا زمان دارد به زندگی خود نگاه کند؛ بنابراین در طول تحقیقات جنایی، تحقیقات دیگری در حال انجام است؛ ایمی به دنبال این است که خودش را بشناسد و متوجه شود چه چیزی را گم کرده است. بودن در فضای بسته زیردریایی به او زمان میدهد تا واقعاً به خود نگاه کند و ببیند چه کاری باید انجام دهد. در این مرحله ما، بهعنوان تماشاگر از دو رابطه شخصی کلیدی در زندگی او باخبر میشویم، یکی ارتباط او با کرستن (همکار کارآگاه ایمی با بازی رز لزلی) و دیگری قبل از آن؛ و او این کار را همزمان با تلاش برای حل یک پرونده جنایی انجام میدهد.
به نظر شما چه چیزی «ویجیل» را از سریالهای دیگر متمایز میکند؟
فکر میکنم آنچه سازندگان سریال سعی کردند انجام دهد، واقعاً امروزی است. از یک طرف، ما یک تریلر مردانه به سبک کارهای قدیمی داریم که داستانش در یک زیردریایی میگذرد و مرتبط با تحقیقات پلیسی است و از طرف دیگر دو زن بهعنوان شخصیتهای اصلی در دل ماجرا قرار دارند که به نظر من ایدهای درخشان و مدرن و دلچسب است. همچنین بین این دو شخصیت اصلی، داستانی هست که ما همزمان در حال کشف آن هستیم، اما بههیچعنوان با عناصر پلیسی طرح داستان در تضاد نیست.
نکته عالی این است که «ویجیل» به شما درباره آنچه در زیر آب در یک زیردریایی میگذرد نکاتی میآموزد و در عین حال بهاندازه کافی سیاسی است، بدون این که از یک برنامه تلویزیونی سرگرمکننده و جریان غالب، فاصله بگیرد. فکر میکنم این کاری است که تام اج واقعاً خوب انجام میدهد و البته ورلد پروداکشنز با «مرز وظیفه» نشان داد در این کار مهارت دارد. «ویجیل» موضوعات مرتبط و مهم را لمس میکند، اما همچنان به جنبههای سرگرمکننده پایبند میماند و علاوه بر این داستان عاشقانه زنی را روایت میکند که با یک رابطه پیچیده که برایش تازگی دارد، روبروست.
درست است شما صحنههای اکشن را بدون بدلکار انجام دادید؟
بله. خوب وقتی اولین بار متن را خواندم، به خودم گفتم، «اوه خدای من، شگفتانگیز به نظر میرسد. میتوانم همه این کارها را خودم انجام دهم!»، اما یادم رفته بود چند ساله هستم. وقتی متن را میخواندم فکر میکردم ۲۳ ساله هستم و این دیگر درست نیست! بنابراین مجبور شدم خیلی تمرین کنم تا قدرت بازی در آن صحنهها را داشته باشم. بعد به دلیل قرنطینه، بین فیلمبرداری صحنهها فاصله افتاد و کار خیلی سختتر شد چون آمادگی قبلی را تا حد زیادی از دست داده بودم. بیشتر بدلکاریها وقتی بود که بعد از وقفه برگشتیم، بنابراین خیلی سخت بود خودم را به حالت اول برگردانم. چند بار آسیب دیدم، بدنم کبود شده بود. هر بار که به خانه میرفتم همسرم میگفت: «آنها با تو چه کار کردهاند؟» انجام دادن آن صحنهها سرگرمکننده بود و وقتی سریال تمامشده را نگاه میکنم با خودم میگویم، «اوه، ایمی عالی است!» اما موقع فیلمبرداری دائم با نمک اپسوم خودم را میشستم!
شما زمان زیادی را در فضای یک زیردریایی گذرانید. چه حسی داشت؟
صحنه فیلمبرداری واقعاً ذهنم را به هم ریخته بود. زیردریاییها در حالت واقعی ابعاد خیلی بزرگی دارند، مثل یک ساختمان چهار طبقه هستند. جزئیاتی که طراحان سریال وارد کار کردند کاملاً چیز دیگری بود، بهخصوص که نمیتوانستند طرحهای زیردریاییهای واقعی را برای کار در اختیار داشته باشند، زیرا شما مجاز به داشتن آنها نیستید؛ بنابراین باید با کسانی که دانش دست اول از زیردریاییها داشتند، درباره آنچه در یک زیردریایی وجود دارد صحبت میکردند و بعد بر مبنای آن طراحی میکردند.
فیلمبرداری «ویجیل» خیلی عالی بود. کلاستروفوبیک بود. حتی تخت ایمی در زیردریایی چنین حسی را منتقل میکرد. در یک صحنه، ایمی سعی میکند از یک تخت دو طبقه بالا برود. قد من بلند است و هیکل کوچکی ندارم. کارگردان میگفت: «میتوانی کمی ظریفتر از تخت بالا بروی؟» چون نمیتوانستم این کار را انجام دهم، چون آن تختها خیلی کوچک هستند.
چه تحقیقات دیگری انجام دادید؟
نمیخواستم درباره زندگی در یک زیردریایی خیلی تحقیق کنم، چون میخواستم آن را با ایمی در طول سریال کشف کنم، اما یک کارآگاه زن را ملاقات کردم. اولین چیزی که گفت این بود که «چی؟! آنها تو را به آنجا نمیفرستند، شرایط باید خاص باشد تا این اتفاق بیفتد!» و من گفتم، «خب اینجا هم شرایط خاص است. یک زیردریایی است که نیاز به تحقیقات پلیس دارد، اما کارآگاه نمیتواند به اسکله برگردد. من باید به آنجا بروم و آنها باید من را در وسط دریا از روی یک هلیکوپتر بیندازند تا وارد زیردریایی شوم.»
من با او صحبت کردم تا درمورد کار یک کارآگاه بیشتر بدانم. البته قبلاً نقش چند کارآگاه را بازی کرده بودم، بنابراین زبان حرفهای آن را میشناختم، هرچند خیلی طرفدار زبان کارآگاهی نیستم، چون مغزم از کار میافتد (میخندد)، چون زبان سادهای نیست!
درمورد به تصویر کشیدن اضطراب و افسردگی ایمی هم چون اتفاقاً خودم تجربهای مشابه دارم و دارو مصرف میکنم، تحقیقات شخصی برای این کار کافی بود. این یک موضوع واقعاً امروزی است و خوشحالم که ما آن را به همان شکلی که هستیم پوشش دادیم و به یک سریال جریان غالب و سرگرمکننده اضافه کردیم، چون فکر میکنم وقتی تماشاگران سرگرم میشوند، بهتر با مضامین ارتباط برقرار میکنند. فکر میکنم این بهترین روش برای علاقهمند شدن به موضوعات مختلف است. فکر کنید چند بار شده یک سریال را تماشا کنید و بعد در گوگل درباره موضوعات آن جستجو کرده باشید. بعضی وقتها ما آن را بهعنوان «این فقط یک سریال تلویزیونی است» پایین میآوریم، اما درواقع فکر میکنم روش واقعاً مهمی برای آموزش مردم است.
منبع: بیبیسی