مجله نماوا، علیرضا نراقی
آرزوی غلبه بر زمان از قدیمیترین بلندپروازیهای ذهن جستجوگر بشر بوده است و مثل اغلب فانتزیهای فراواقعی انسان، یکی از کهن الگوهای روایت و داستانپردازی را پدید آورده است. آن دسته نیازهایی که به طور معجزهآسایی این سودا را برای بشر خواستنی میکند احتمالاً در درجه اول کنجکاوی برای دیدن آینده پیشبینی ناپذیر و سرنوشت است، دیگری احساس نوستالژی و نیاز به فرار از اکنون که مصائب زمانه بر ذهن تحمیل میکند؛ اما دستاورد متصور دیگر برای یافتن توانایی سفر در زمان اصلاح اشتباهات از یک فراز فرازمانی است. «پروژه آدام» ساخته شاون لوی کمدی سرحال، درامی خانوادگی و البته یک فیلم علمی-تخیلی است که در آن ارتباطات یک خانواده را با ماجراهای آخرالزمانی در سال ۲۰۵۰ به هم میآمیزاند و بدون اینکه آن آخرالزمان را نمایش دهد، علائم وقوع آن را در روزگار فعلی مورد بررسی قرار میدهد. فیلم از سفر در زمان بر مورد سوم یعنی اصلاح اشتباهات گذشته از طریق تسلط بر زمان تأکید دارد.
«پروژه آدام» با وجود تعقیب و گریزهای متعدد با جتهای فوق پیشرفته و مقادیر زیادی زد و خورد و آتشافروزی و مرگهای علمی-تخیلی همچون دود و گَرد شدن و معلق ماندن، لحن یک کمدی خانوادگی را دارد. آدام رید با بازی رایان رینولدز خلبان جنگنده، در زمان سفر میکند و وقتی بهطور تصادفی به سال ۲۰۲۲ میآید، در مأموریتی برای نجات آینده، با خودِ ۱۲ سالهاش (واکر اسکوبل) متحد میشود. او در این سفر میخواهد همسرش را از مرگ نجات دهد، همچنین با بازگشت به پیش از مرگ پدر دانشمند خود که پروژه سفر به زمان را ممکن کرده است، از او برای نابودی پروژهاش کمک بگیرد. هدف غایی آدام نابود کردن امکان سفر در زمان است. این توانایی به مایا سوریان مالک شرکت سوریان که بانی این پروژه بوده است قدرتی دست نیافتنی داده است و در سال ۲۰۵۰ یک دیکتاتوری آخرالزمانی ویرانگر را پدید آورده که به قول آدام تازه روزهای خوبش شبیه مجموعه فیلمهای «ترمیناتور» است.
اما این ویرانی جهان در کنار ویرانی یک خانواده قرار گرفته است و سفر آدام در کنار نجات جهان از دست سوریان و نابودی توانایی سفر در زمان- به طور خلاصه تغییر سرنوشت- نتیجه دیگری هم دارد که تغییر خانواده و جایگاه آن در ذهن اوست. در حقیقت تغییر و نجات آینده به تغییر ذهن آدام و برداشتاش از گذشته خود متصل میشود و او را از یک قهرمان ناجی عالم، به شخصیتی آسیبپذیر و کمی ساده بدل میسازد که با مسائل بسیار پیشپاافتادهای درگیر است. اما همین تمهید از او شخصیتی پویا و پر تحول به وجود آورده است.
مهمترین نکته فیلم «پروژه آدام» پیروی کردن از این اصل است که دستکاری بشر در روند طبیعی حیات همواره فاجعه به بار میآورد و جهان را دچار بحران وجودی میکند. «پروژه آدام» با اینکه ایدهای برگرفته از آیندهگرایی تکنولوژیک و زیباشناسی بازیهای کامپیوتری دارد نیز همچون رویکردهای مذهبی و آیینهای شرق دور، در پی جا انداختن این حقیقت است که بلندپروازیهای بشر برای تسلط بر تمام محدودیتهای طبیعت و تغییر دادن روند طبیعی حیات به نفع انسان، چیزی جز فاجعه به بار نمیآورد. علم وسیله شناخت است و نه تسلط بر جهان و این خوی خداگونه انسان در برهم زدن روند آشنای زندگی و خلق حیاتی متفاوت، منتهی به تراژدی بزرگی در روند بقای خود او خواهد شد. نتیجه سفر آدام آن کلید اصلی در دستان پدرش است که درک این نکته است که جهان همانگونه که هست کافی است.
«پروژه آدام» سرشار از موقعیتهای کمیک و لحظات مفرح است و البته لحظات مهمی از فیلم قالبی عاطفی و خانوادگی دارند که وجه دراماتیک و فردی اثر را پر رنگ کرده است؛ لحظههایی چون به صلح رسیدن و آرام گرفتن آدام در آغوش پدر، یا گفتوگوی جذاب و درخشانی که به طور ناشناس با مادرش دارد و البته رابطه شیرین و پرکنایه و شوخی او با خود دوازده سالهاش. این فیلم زیر پوسته پلاستیکی- فلزی فانتزی شده ابزار تکنولوژیک سفر به زمان، زد و خوردهای شبه کارتونیاش و البته عدم قانعکننده بودن ایده و چفت و بستهای آن در برخی صحنهها، به فیلمی گرم و دلنشین بدل شده است چون بیش از هر چیز یک کمدی است. رایان رینولدر در نقش آدام بزرگ و والکر اسکوبل در نقش آدام نوجوان زوج جذاب این کمدی هستند و قدرت فیلمنامه هم در ارتباط آنها و دیالوگهایی است که در این رابطه رد و بدل میشود.