مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
در ۱۹۹۴، سه کاشفِ غار فرانسوی صدها نقاشی و حکاکی ماقبل تاریخ را روی دیوارهای غار شووه در جنوب فرانسه کشف کردند. سالیابی با کربن ۱۴ یا رادیو کربن که معروفترین روش برای تعیین دیرینگی مواد آلی کربندار است، نشان داد نقاشیهای کرگدنها، شیرها، خرسهای غارنشین، اسبها، گاومیشها، ماموتها و سایر حیوانات در غار، بین ۳۰ تا ۳۲ هزار سال قدمت دارد.
ورنر هرتسوک فیلمساز میگوید این به آن معنی نیست که نقاشیهای باستانی ازآنچه هنرمندان امروز خلق میکنند، پیچیدگی کمتری دارند. او میگوید: «هنر … آنطور که ۳۲ هزار سال پیش روی صحنه ظاهر شد، کاملاً ماهرانه است. این کار با “خطخطی کردنهای بدوی” و اولین تلاشها مانند آنچه کودکان انجام میدهند، آغاز نمیشود. مطلقاً و کاملاً ماهرانه است.»
کارگردان تحسینشده آلمانی که بیش از ۴۰ فیلم نوشته، تهیه و کارگردانی کرده، دسترسی انحصاری به غارهای شووه پیدا کرد. هرتسوک که با آثاری مانند «آگیره، خشم خداوند»، «معمای کاسپار هاوزر»، «فیتسکارالدو» و «مرد گریزلی» طیفی از وضعیت انسان را هم در حوزه فیلم بلند داستانی و هم فیلمهای مستند پوشش میدهد، داستان این غارها و داستان قدیمیترین غارنگارههای جهان را در مستند سهبعدی «غار رؤیاهای فراموششده» (Cave of Forgotten Dreams) که اولین بار در دنیا سپتامبر ۲۰۱۰ در جشنواره فیلم تورنتو نمایش داده شد، بیان میکند.
هرتسوک میگوید: «از دوران نوجوانی، مجذوب نقاشیهای غار شدم. درواقع بیداریِ روشنفکرانه شخصی من بود. دیدن تصویری از یک اسب مربوط به عصر سنگِ ماقبل تاریخ، من را بهشدت تکان داد. نمیتوانستم باور کنم.»
به گفته هرتسوک، بخشی از علاقه او به نقاشیها این است که انسانها دهها هزار سال پیش غریزه خلق هنر برای بیان دنیای پیرامون خود را داشتند. او میگوید: «عجیب و پرمعنی است که بهطور ناگهانی، ما حضور چیزی را داریم که من آن را “روح انسان مدرن” مینامم. نئاندرتالها درواقع همه اینها را نداشتند، و تمدنهای دیگر نیز نداشتند. و انسانهای اولیه، دنیا را با هنرهای تصویری – نقاشی، مجسمهسازی و غیره نشان نمیدادند.»
فیلمبرداری در داخل غارهای شووه
ساختن فیلمی مستند در داخل غارهای شووه یک کار دشوار بود – تا حدی به دلیل این که محدودیتهای زیادی برای این غارها در نظر گرفته شده است. همه بازدیدکنندگان موظف هستند از دولت منطقهای فرانسه اجازه بگیرند و برای جلوگیری از گسترش باکتریها و رشد بیولوژیکی درون غار، از لباسهای محافظ استفاده کنند. هرتسوک مجبور شد هم مقامات دولتی و هم دانشمندان را متقاعد کند که تنها یک هفته در داخل غار فیلمبرداری میکند.
او میگوید: «بعضی وقتها هیچ چارهای ندارید! (میخندد). باید درک کنید که این غار انگار بیش از ۲۰ هزار سال در کپسول زمان قرار داشت و کاملاً بسته بود. همه چیز کاملاً تازه است. همه چیز مثل دیروز باقی مانده است. ما میدانیم خیلی از گردشگران در غارهای دیگر، کپک ناشی از تنفس انسان، عرق انسان، بازدم و بخار انسان را روی دیوارها باقی گذاشتهاند و دیگر نمیتوان این کپک را کنترل کرد، بنابراین آنها مجبور بودند ورودی غارهای شووه را برای عموم ببندند. آنها بسیار محتاط هستند.»
او به خاطر میآورد: «فقط اجازه داشتم چهار ساعت در روز در غار فیلمبرداری کنم. فقط اجازه داشتم سه نفر با من باشند. فقط اجازه داشتم چیزهایی را حمل کنیم که میتوانستیم در دست داشته باشیم. بنابراین نمیتوانستیم تجهیزات سنگین به آنجا ببریم. فقط میتوانستم چراغهایی به آنجا ببرم که بدون هیچ دمایی نور میانداختند، و البته در غار یک پیادهرو فلزی به عرض ۶۰ سانتیمتر بود که ما هرگز نمیتوانستیم از آن خارج شویم. هرگز اجازه نداشتیم روی زمین غار قدم بگذاریم، یا نمیتوانستیم سهپایه را بگذاریم، یا پشت دوربین مخفی شویم. و محدودیتهای زمانی … ما فقط چهار ساعت در روز و تنها یک هفته اجازه فیلمبرداری داشتیم. بنابراین یک چالش بود، اما فکر میکنم از پس آن برآمدیم.»
کسانی که هرتسوک را در داخل غار همراهی میکردند، اغلب در فیلم نهایی دیده میشوند، عمدتاً به این دلیل که آنها هرگز نمیتوانستند از پیادهرو فلزی خارج شوند. هرتسوک میگوید اما دیدن نقاشیهای داخل غار، همه محدودیتها را ارزشمند کرد.
او میگوید: «اولین بار که نقاشیها را دیدم، فقط یک لحظه بهت کامل بود. من برای این واقعیت که غار اینقدر زیباست آمادگی نداشتم. مانند کلیساهای جامع کریستالی و استالاکتیتها (چکندهسنگها) و استالاگمیتها (چکیدهسنگها) و درست مانند جهانی از قصههای پریان، و من آمادگی نداشتم. … در مواجهه با نقاشیها، فقط بهتزده شدم؛ از این که چقدر زیبا و چقدر ماهرانه هستند.»
بو و احساس غار
«کمی مرطوب است … من یک استاد عطرساز پیدا کردهام که دیوانهوار تجسم کرد این غارها ۳۲ هزار سال پیش چه بویی میدادند. بااینحال، وقتی وارد آنجا میشوید، کمی مرطوب است. هیچ اثر قابل توجهای از بوی چیزی قابل توجه وجود ندارد.»
فیلمبرداری سهبعدی پروژه
«وقتی عکسهای نقاشیهای داخل غارها را دیدم، تقریباً به نظر میرسید روی دیوارهای مسطح – شاید کمی موجدار – کار شدهاند. برای همین واقعاً برنامهای برای ساخت “غار رؤیاهای فراموششده” بهصورت سهبعدی نداشتم، تا این که که چند ماه قبل از شروع فیلمبرداری، با خوششانسی توانستم فرانسویها را متقاعد کنم به من یک ساعت اجازه دهند وارد غار شوم. بنابراین یک ساعت در غار بودم و همسرم هم بود. به ما بدون دوربین، بدون عکس، بدون هیچچیزی اجازه ورود دادند. ناگهان متوجه آرایش فوقالعاده غار شدم. آنچه در آنجا میبینید سنگ آهک است، و دیوارهای کاملاً موجدار را دارید. برجستگیها، تاقچهها و آویزهای سنگی را دارید، و اطلاعات واقعی و باورنکردنی. هنرمندانی که این نقاشیها را کشیدند از ویژگیهای غارها برای خلق آثار هنری خود استفاده کردند. … بنابراین ضرورت داشت که فیلم را سهبعدی بسازیم، بهویژه چون ما تنها کسانی بودیم که تا آن زمان اجازه فیلمبرداری داشتند.»
چگونه تصاویر فرد آستر به «غار رؤیاهای فراموششده» راه یافت
«به احتمال قوی، یا ازنظر من، بهترین تکسکانس تاریخ سینما آن است که فرد آستر با سایههای خود میرقصد. و ناگهان او میایستد و سایهها مستقل میشوند و بدون او به رقص ادامه میدهند و آستر مجبور است خود را به آنها برساند. سکانسی بسیار اصیل است. نمیتوانست از این که هست زیباتر باشد. درواقع لحظهای از فیلم «Swing Time» (۱۹۳۸) است. و وقتی به غار و برخی نقاشیهای روی دیوارها نگاه میکنید، شواهدی از روشن کردن آتش روی زمین دیده میشود. آن آتش برای آشپزی نبود، برای روشنایی استفاده میشد. شما باید جلوی این آتشها بایستید تا نقاشیها را ببینید، و وقتی حرکت میکنید، باید سایه خودتان را ببینید. و بلافاصله، فرد آستر به ذهن میآید – که ۳۲ هزار سال بعد کاری کرد که در اصل همان چیزی است که میتوانیم برای آدمهای دوران دیرینهسنگی تصور کنیم.»
روح انسان مدرن
«ما میدانیم در مقطعی که نقاشیهای غار شووه خلق شد، یعنی بین ۳۰ تا ۳۵ هزار سال پیش، نئاندرتالها در همان دره پرسه میزدند. شواهدی از حضور آنها وجود دارد، اما نئاندرتالها به معنای امروزی هیچ فرهنگی نداشتند، یعنی ازنظر تصویرگریهای خلاقانه، آلات موسیقی، اولین نشانههای باور مذهبی، مجسمهها و پیکرههای کوچک، که بیشتر شبیه ونوس هستند… پیکرههایی از زنان با نشانههای کاملاً آشکار از باروری… با برجستگیهایی که ما را یاد همه چیزهایی میاندازد که در سریال «بِیواچ» دیدهایم! (میخندد) بنابراین میدانیم این بهنوعی اولین بیداری روح انسان است. شاید در آینده غارهای دیگری با نقاشیهای قدیمیتر و شواهدی از آثار انسانی و هنری پیدا شود، اما این اولین شواهد از روح انسان مدرن است.»
برداشت هرتسوک از فیلمسازی سهبعدی
«فکر میکنم رؤیاهای جمعی ما اعتبار دارد. اگر سهبعدی نباشیم، خیلی بهتر خواب میبینیم. چیز عجیبی است، اما بله ما تکنولوژی داریم … سهبعدی چیز جدیدی نیست. منظورم این است که ما آن را در دهه ۱۹۵۰ در سینما داشتیم. واقعاً سهبعدیِ بدی نبود. در همان دهه ۵۰ هم کاملاً ماهرانه بود. خیر، سهبعدی اعتبار بیشتری به هیچچیز نمیبخشد، اما در فیلمی مانند “غار رؤیاهای فراموششده” کافی است دو دقیقه در آن غار باشید، متوجه میشوید در این مورد ضروری است، چون شاید تنها سندی باشد که از غار به دست تماشاگران میرسد.»
معیارها برای انتخاب پروژههای بعدی
«هیچوقت به این فکر نمیکنم که کار بعدی من باید چه باشد. فیلمها همیشه من را گیر میاندازند. تقریباً مثل مهمانان ناخوانده که در خانه شما ظاهر میشوند. میتوانید آنها را از پنجره بیرون بیندازید؟ (میخندد) مثل دزدانی که به خانه شما میآیند. پروژهها مثل دزدها شبها سراغ من میآیند. یکی را انتخاب میکنم که بیشترین فشار را به من میآورد و همیشه چیزی هست که به من فشار بیاورد، بازیگوشتر میشود و بهنوعی در قلب من شلوغ میکند… در خانه من شلوغ میکند.»
منبع: انپیآر، متز مووی ریویوز