مجله نماوا، نیما بهدادی مهر
دنیای عروسکها برای خود مؤلفههایی دارد؛ طراحی فوم چهره و اندام هر عروسک بنمایه اولیهای است که آنها را به ذهن و قلب مخاطبان راه میدهد. این نکته بدین معناست که مخاطب در ابتدا باید با چهره یک عروسک ارتباط برقرار کند و سپس به سراغ مؤلفههای دیگری چون صداسازی و عروسکگردانی برود. از منظر «بیل برد» عروسک پیکرهای بیجان است که به کوشش انسان ساخته میشود تا در مقابل تماشاگر به حرکت در آید. این تعریف ساده از مفهوم عروسک در برگیرنده نگرشی کلاسیک به ارتباط انسان و عروسک است که در قالب هنر ملل مختلف از جمله عروسکگردانی با نخ (سوترادارا از منظر هندیها)، سایه بازی و خیمهشببازی در هنرهای سنتی ایران، بونراکو در ژاپن، وایانگ کولیت یا نمایش عروسکی سایه در اندونزی، کاتپوتلی در ایالت راجستان در شمال غربی هند و… متبلور شده است.
به گفته هنریک یورکفسکی عروسک هنگامی دارای هویت است که سه نظام نشانهای (حرکت، سخن و طراحی) را در اختیار بگیرد. هر سه این عناصر دارای اهمیت هستند، ولی میتوان گفت که مهمترین عنصر عروسک، حرکت است؛ زیرا حرکت اولین عنصری است که در برخورد با تماشاگران، تهییج آنها را برای جان و حرکت که عروسک در واقع ندارد برمیانگیزاند. شاید بتوان تعریف عروسک را اینگونه بیان کرد: «موجودی که به آن طراحی، حرکت و اغلب سخن داده میشود، به شیوهای که تماشاگران تصور کنند این موجود یا شیء، زندگی و جان دارد.»
از نظر «ابراتسف» آنچه اهمیت دارد قابلیتهای حرکتی بازی دهندگان عروسک است و کیفیت در ظرافت کار آنهاست. بازی دهنده به عروسک جان میبخشد و انرژی، احساسات، عواطف و درونیات خود را به آن منتقل میکند و دانش و تحلیل خود را از نقش به کار میبندد و در نهایت، نتیجه را که تصویری کامل از شخصیت نمایشی است پیش رو میگذارد. یک بازی دهنده باید نقش را بشناسد، آن را تحلیل کند و باهوش و خلاق باشد. در کنار این موارد باید مجهز به هر آنچه یک بازیگر ماهر نیازمند است باشد زیرا او در حال جان بخشیدن به جسمی بیجان است.
با توجه به این تعاریف که ارائه شد ما با هنرمندانی در ایران روبه رو هستیم که از «مدرسه موشها» تاکنون با ظرافت و تعهدی مثالزدنی عروسکهای ماندگاری را در ذهن مخاطبان جایدادهاند. بهواقع نمونههای مشهوری چون گروه موشها در «مدرسه موشها»، عروسکهای جذاب «خونه مادربزرگه»، «چاق و لاغر»، عروسکهای فیلم سینمایی «الو الو من جوجوام»، «مجید دلبندم»، «السون و ولسون» و در نهایت «کلاه قرمزی» و رفقای جذابش سبب شده که حافظه تاریخی مخاطبان از مفهوم عروسک پر شود و همین نکته ارزشهای رونمایی مجموعه «مهمونی» از عروسکهای جدید را بیش از پیش آشکار میسازد.
طهماسب درحالیکه طی یک تجربهآزمایی یک دههای در تلویزیون شیوه جدیدی از کار با عروسکها و افزودن عروسکهای جدید به جمع کلاه قرمزی و پسرخاله را آزموده بود در یک تغییر مسیر هدفمند و به دور از قالب همیشگی، نگاهی روزآمد را به طراحی عروسک و تعریف قصه برای هر یک از آنها داشت و حاصل کار اکنون عروسکهایی هستند که در پس هر دیالوگ و رفتارشان ارجاعی هوشمندانه، هدفمند و انتقادی به برخی از خلق و خوها و رفتارهای تثبیت شده در جامعه ایران نهفته است.
در این میان آنچه هر یک از این عروسکها را بیشتر در ذهن و قلب مخاطبان راه میدهد هنر عروسکگردانی و صداسازی است که سبب شده تا هر کنش عروسک با دیالوگهایی که ادا میکند کاملاً تنظیم باشد و حرکت عروسکگردان و گفتار صداپیشه عروسکها کاملاً در یک هارمونی با هم قرار میگیرد.
بهعنوان نمونه، محمد لقمانیان که عروسکگردانی کاراکترهای پشه، روح و قیمه را برعهده دارد چنان در هماهنگی با صداپیشه این کاراکترها (کاظم سیاحی برای پشه، الی امامی برای قیمه و بهادر مالکی برای روح) عروسکها را حرکت میدهد که هر رفتار و گفتار آنها چه میان خودشان و چه هنگام گفتوگو با طهماسب و مهمانان او به شکلی کاملاً طبیعی در دید مخاطبان قرار میگیرد. در این میان عروسکگردان و صداپیشه پشه با تبحری مثالزدنی چنان بافت رفتاری و گفتاری او را در پکیجی از تقلید شمایلی، اقناع گری و حقبهجانبی قرار دادهاند که سویههای درونی و نسبتاً منفی این کاراکتر عروسکی کمتر مدنظر واقع میشود.
بهواقع متانتی که در صدای پشه هنگام درخواستهایش از مهمانان طهماسب وجود دارد یا حرکت دستان و سر پشه هنگامی که میخواهد خود را در پیلهای از مظلومیت و حقبهجانب بودن قرار دهد چنان طبیعی و هنرمندانه اجرا میشود که مخاطبان را با این کاراکتر بیشازپیش مأنوس میسازد. درباره دیگر کاراکترهای عروسکی نیز میتوان هماهنگی جالبی میان عروسکگردان و صداپیشه دید که به درک بهتر مخاطبان از آن کاراکتر میانجامد. در این میان کاراکتر بچه و روح جایگاهی تعیینکننده در خلق موقعیتها و ایجاد اتمسفر خنده دارند و از سوی دیگر کاراکترهایی چون کته، شاباش، دی جی و قیمه نمادی از یک گفتمان زیستی یا تیپ اجتماعی به شمار میآیند.
ارتباط گرفتن مخاطبان با هرکدام از این عروسکها نشانهای بر هماهنگی خوب میان صداپیشهها و عروسکگردانهایی چون کاظم سیاحی با شیما بخشنده و محمد لقمانیان (پشه)، هوتن شکیبا با پیمان فاطمی (بچه و شاباش)، سهیل مستجابیان (دی جی) و نازنین شعبانی (کته) با عیسی یوسفی، الی امامی با محمد لقمانیان (قیمه)، امیر ادیب با نگار شهبازی (مگسی) و بهادر مالکی بهعنوان صداپیشه روح با علی پاکدست و محمد لقمانیان است.
برای درک بهتر از مفاهیم مرتبط با هنر عروسکگردانی و تئاتر عروسکی خواندن منابع زیر مناسب است.
منابع
برد، بیل؛ هنر عروسکی، ترجمه: جواد ذوالفقاری، انتشارات جهاد دانشگاهی، ۱۳۶۴.
یورکفسکی، هنریک؛ عملکرد فرهنگی تئاتر عروسکی، ترجمه: زهره بهروزی نیا، نشر قطره، ۱۳۹۳.
کومینز، لورنس و لونسون، مارک؛ زبان عروسک، ترجمه: شیوا مسعودی، انتشارات مروارید، ۱۳۸۷.
کورل، دیوید؛ عروسکها و نمایش عروسکی، ترجمه: آزاده نوری و همایون فربود، انتشارات نمایش، ۱۳۸۷.
تیلیس، استیو؛ زیباییشناسی عروسک، ترجمه: پوپک عظیمپور، نشر قطره، ۱۳۹۳.