مجله نماوا، جمال رهنمایی*
شخصیت نیما در سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» از اولین تا آخرین قسمت بدون هیچ تغییری با همان ویژگیها و مشکلات اول ادامه یافت. او برای مقابله با مشکلاتش با جدیت یک روش را دنبال میکرد: انکار.
بیدست و پایی و سادگی مثال زدنی نیما برای روبرو شدن با مسائل رابطهای، مالی و شغلی تا آخرین قسمت سریال ادامه یافت او هرگز نتوانست در مقابل زیاده خواهیهای نامزدش واقعیت به زبان آورد و همچنان اصرار داشت که دوستش همه غیبتها طولانی مدت او را در محیط کارش به دستشویی رفتن تنزل دهد و مسئلهای مانند بیخانمانی و بیپولی را هم با ندیدن آنها و ارائه راه حلهای انجام نشدنی پشت سر میگذشت. اینها در حالی اتفاق میافتاد که او با جدیت و با کمال صداقت خودش را دانای کل میدانست و این حیرت او از ناآگاهی دیگران تا به آخر ادامه یافت .
سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» جزو معدود سریالهای ایرانی در ژانر تخیلی فانتزی است. داستانی که با دنیای واقعی رابطه زیادی ندارد هر چند در دنیای واقعی اتفاق میافتد. این گونه داستانها بیشتر روایتگر شکلی از داستان هستند که در ذهن آدمی ساخته و پرداخته میشود و به نمایش در میآید. زندگی در عالم خیال از دغدغههای زندگی در دنیای واقعی دور بوده و بسیار راحتتر و تأمین کننده تر است. این سبک تفکر به جای برطرف کردن نیازهای جسمی انسان به برطرف کردن نیازهای روانی او میپردازد. این سبک فیلمسازی بسیار شبیه سبکی است که وس آندرسن در فیلمهایی مانند «هتل بزرگ بوداپست» و «گزارش فرانسوی» به کار میگیرد. در این نوع فیلمها عنصر اصلی مورد توجه نویسنده و کارگردان فانتزیهای انسانی هستند. فیلمهایی که از فرط به کارگیری انتزاعی سازهها، آدمها و رنگها شبیه انیمیشن و داستانهای چاپی کمیک استریپ قدیمی هستند. یکی دیگر از عناصراینگونه فیلمها تکرار است. همه رفتارها در این گونه داستانها بارها و بارها تکرار میشوند و در نهایت باز هم تکرار میشوند. گویی این استعاره به شکلی واقعی بر عنصر اصلی زندگی یعنی تکرار تاکید دارد.
سروش صحت با استفاده از داستانی روان یک دست و هنرپیشگانی مناسب به خوبی از پس اولین تجربه ایرانی فیلمهای تخیلی فانتزی برآمده است.
عالم خیال و دنیای فانتزی از ویژگیهای یگانه دنیای انسانی هستند. انسان میتواند چشمانش را ببندد و در جای خودش دراز بکشد و در عالم خیال و رویا به همه آرزوهای عجیب، لذت بخش، ناممکن و حتی تاریک و تبهکارانه خود دست پیدا کند. این ویژگی انسانی میتواند بسیاری از ناکامیهای او را در دنیای واقعی جبران کند. در خیال پردازی همه قواعد و محدودیتهای فیزیکی و زمانی نادیده گرفته میشود و انسان میتواند در این دنیای خیالی قهرمانی بیبدیل باشد که از همه ناکامیها و تیره بختیهای خود به عنوان یک موجود ضعیف و نادان عبور میکند. وجه دیگر دنیای فانتزی ایجاد درکی غیرواقعی از دنیای بیرون است که میتواند مانع زندگی پویا و هدفمند و پربار برای انسان باشد. در بیماران روانی حاد دنیای فانتزی چنان قدرت و اعتباری پیدا میکند که شخص دیگر به هیچ قیمتی حاضر نیست از آن خارج شده و به دنیای واقعی وارد شود. اما همه ما در حدی درباره زندگی، اهداف و آرزوهای خودمان رویاپردازی میکنیم و سوار بر اسب سرکش و چابک خیال در دنیای فانتزیهای خودمان جولان میدهیم . انسانی که از سلامت روان برخوردار است وقتی چشمان خود را به عالم واقع باز میکند، متوجه تفاوت این دو دنیا میشود و میتواند به هر کدام از این دنیاها اعتبار لازم و کافی را بدهد. همه ما به عالم خیال و رویا نیاز داریم تا در آن آرزویی پیدا کنیم. اما هنگامی به دنبال به دست آوردن این آرزوها میرویم، ناچاریم که به قوانین طبیعت و عالم واقع تن بدهیم در غیر این صورت مانند نیما بایستی منتظر بروز معجزه هایی باشیم که در عالم واقعیت وجود ندارند .
*روانشناس تحلیلی