مجله نماوا، یزدان سلحشور
باور کنید که حتی تصمیم گرفتم که فیلم را نبینم! امتیاز ۶.۲ در IMDb فاجعهبار بود و تازه، من خیرِ سرم منتقد هم بودم یا هستم! اینکه یکی از نشانههای به پایان رسیدن دنیا، اعتماد نکردن به IMDb است [البته در مورد فیلمهای هندی بالیوود یا آثار سینما و تلویزیون ترکیه، پیش از این، چنین رویکرد ناامیدکنندهای را آزموده بودیم حتماً با فیلمهای بالیوودیای که امتیازشان از «پدرخوانده» هم بالاتر است، مواجه شدهاید!] احتمالاً میتواند یکی از اعتقاداتِ طرفداران «نظریه توطئه» باشد! با این همه، تا اینجای کار، ثابت کرده که نمیشود جلوی طرفداران خشمگین جانی دپ را گرفت! حتی جادوگرها هم نتوانستند چنین کنند! برای این طرفداران اصلاً مهم نبود که دپ، بدون حضور در این فیلم، پول خودش را گرفته [پس از آغاز تولید در سپتامبر ۲۰۲۰، تنها سه صحنه با حضور دپ فیلمبرداری شده بود، اما در قراردادش قید شده بود که بدون در نظر گرفتن اینکه فیلم تمام شده باشد یا نه، دستمزد به او پرداخت شود. طبق گزارشها دستمزد دپ بین ۱۰ تا ۱۶ میلیون دلار بود] آنها حذف دپ از پروژه را توهینی بزرگ میدانستند [اگر منصفانه به قضیه نگاه کنیم همین طور هم بود!] پس همان کاری را با فیلم کردند که طرفداران تیمهای فوتبال، پس از شکست تیمشان در انگلستان میکنند؛ همه چیز را ویران کردند!
چه کسی گفته دعواهای زن و شوهری را نباید جدی گرفت؟!
شاید کمتر کسی فکرش را میکرد که یک دعوای زن و شوهری بتواند چنین تأثیر عمیقی بر جهان سینما بگذارد، اما چنین شد! امبر هرد و جانی دپ، هر دو طرفدارانی داشتند و دارند با این همه ادعای هرد در مورد خشونت خانگی دپ باعث شد که زندگی هنری و به تبعِ آن قراردادهای اقتصادیاش در سینما، تقریباً نابود شود و یکی از این نابودیها، در حذف دپ از پروژهی محبوب «موجودات شگفتانگیز» بود که بنا بود تداوم موفقیتهای رولینگ در سینما و ادبیات باشد. گرچه در این پروژهی تازه، خبری از هری پاتر نبود [چون وقایعاش مربوط به دههها پیش از تولد او بود] ولی دنیایی که به تصویر کشیده میشد، همان دنیای رازآمیز او بود و تا دعوای این زوج سابق گل نکرده بود، همه چیز داشت درست پیش میرفت. به هرحال، این دعوای زن و شوهری، دپ را از فیلم سوم حذف کرد؛ اینکه این حذف، تصمیم درستی بود یا تصمیمی اشتباه، از چند منظر قابل بررسیست با این همه باعث شد که طرفداران خشمگین دپ، در شبکههای اجتماعی و سایتهای امتیازدهی فیلم، چنان به خدمت فیلم سوم برسند که غیرقابل تصور بود. در حال حاضر این فیلم با ۱۰۹ هزار رأیدهنده در IMDb دارای امتیاز ناامیدکنندهی ۶.۲ است و با آنکه بدل به ششمین فیلم پرفروش سال ۲۰۲۲ شده، اما کمفروشترین فیلمِ «دنیای جادوگری»ست در حالی که نه در نگاه نخست، بلکه در بازنگری چندباره هم این طور به نظر میرسد که بهترین فیلم مجموعه «موجودات شگفتانگیز» تا اکنون باشد. [دو فیلم دیگر هم در راه است؛ باز هم با کارگردانی دیوید ییتس که موفقیت چهار فیلم از سری هری پاتر مدیونِ کارگردانی اوست.]
شرلوک هلمز علیه موریارتی!
رولینگ نویسندهی خوبیست [البته نه به آن خوبی که طرفداراناش دنبال گرفتن یک نوبل ادبی برایش بودند!] با این همه، علاقهی خیلی زیادی به گرتهبرداری از آثار سینمایی و ادبی دارد [اشتباه نشود به این جور گرتهبرداری خلاقه، سرقت ادبی یا هنری نمیگویند] به گمان من که خیلی با خودش کلنجار رفت که آخر کتابهای هری پاتر مشخص نشود که شخصیت منفی، پدر اوست! [چون اگر این اتفاق میافتاد گرتهبرداری او از «جنگ ستارگان» کامل میشد!] در «موجودات شگفتانگیز»، رولینگ، مستقیماً به عنوان فیلمنامهنویس وارد سینما شد. [پایه و مایهی این سری از فیلمها کتاب «موجودات شگفتانگیز و زیستگاه آنها»ست که به عنوان کتاب درسی هری پاتر منتشر شده بود و یک کتاب درسی تخیلی بود بدون رویکردهای روایی و داستانی، که بشود براساس آن فیلمنامه نوشت.] هرچند فیلمنامهی این فیلم، کار مشترک رولینگ و استیو کلاوز است [نقشِ کلاوز در موفقیت نسخههای سینمایی «هری پاتر» انکارناپذیر است] با این همه ایدهی نوع تقابلِ دامبلدور با گلرت گریندلوالد به احتمال زیاد از رولینگ است که به نوع تقابل هلمز با موریارتی برمیگردد آن هم نه در نسخههای ادبی یا سریالهای تلویزیونی هلمز بلکه در یک نسخهی سینمایی منحصر به فرد از گای ریچی. در دومین «هلمز» ریچی [شرلوک هولمز: بازی سایهها/ ۲۰۱۱] آن دو در رستورانی روبروی هم مینشینند و ایدهی اصلی فیلم این است که شباهت شخصیتی شرلوک با موریارتی از شباهت شرلوک با برادرش بیشتر است. آن سکانس گفتوگو در رستوران را در این فیلم هم شاهدیم با این تفاوت که جای شرلوک آن فیلم را، دکتر واتسون همان فیلم گرفته یعنی جود لا! به گمانم رولینگ این بار هم خیلی با خودش کلنجار رفته که مثل سکانس طلایی آن فیلم، دامبلدور و گریندلوالد با هم از بالای بلندی سقوط نکنند!
مس میکلسن واقعاً بهتر از جانی دپ بازی کرده!
بازیهای این فیلم واقعاً کلاس بالایی دارند حتی جود لا هم که به نوعی در فیلم پیشین دچار سردرگمی بود در انتخابِ مسیرِ خود برای شخصیت دامبلدور، در این فیلم بالاخره مسیرش را پیدا کرده با این همه بهترین بازی فیلم همچنان متعلق به مس میکلسن است که حتی بهتر از کالین فارل در فیلم نخست، فیلم سوم را پیش برده. چهره جانی دپ در این نقش، در انتهای فیلم نخست نمایان میشود [کسانی که فیلم اول را دیدهاند میدانند که او چهرهاش را پشتِ چهره کالین فارل مخفی کرده بود] و در فیلم دوم، جانی دپ است که بناست حرف اول را بزند اما به هر دلیلی [شاید متأثر از بحث روانی اتهامات هرد] بازیاش همچون آثار پیشین، درخشان نیست با این همه مس میکلسن که به گمان من یکی از بهترین بازیگرانِ حالِ حاضرِ سینماست، دوباره دست به همان انتخابی زده که پیش از این در سریال «هانیبال» زده بود. او به جای دنبالهروی از آنتونی هاپکینز در نقش هانیبال لکتر، یکسره قواعد بازی را عوض کرد و لکتر تازهای را خلق کرد. در «موجودات شگفتانگیز: اسرار دامبلدور» هم او گریندلوالد تازهای را خلق میکند شخصیتی که بازی درخشانی را با آن به نمایش میگذارد و ممکن است در دو فیلم بعدی [اگر همه چیز درست پیش برود و بازی او در این نقش تداوم داشته باشد] بدل به یکی از شرورهای مشهور تاریخ سینما شود.