مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
شش سال از زمانی میگذرد که اندرو لینکلن در ۲۰۱۸ از «مردگان متحرک» خارج شد و ریک گرایمز، شخصیت اصلی سریال را نیز با خود برد. پسازآن که ریک از انفجار یک پل جان سالم به دربرد و با هلیکوپتری مرموز بهسرعت از صحنه دور شد، داستان او پیش از موعد مقرر خاتمه یافت. آنچه قرار بود دنبال شود، یک سهگانه سینمایی از «مردگان متحرک» بود تا راوی سفر او باشد.
اما در این شش سال اتفاقات زیادی افتاده است. سریال اصلی «مردگان متحرک» پس از رفتن ریک چند فصل دیگر و چند سال دیگر ادامه پیدا کرد. مطمئناً در نبود او سریال لحظههای خود را داشت، اما هیچوقت مثل قبل نشد. مجموعه تلویزیونی پرچمدار در ۲۰۲۲ به پایان رسید. «از مردگان متحرک بترسید»، اولین اسپینآف فرنچایز در ۲۰۲۳ به پایان رسید. «مردگان متحرک: فراسوی جهان»، دومین اسپینآف نیز در این مدت آمد و رفت. از آن زمان تاکنون چند ستاره اصلی دیگر سریال اسپینآفهای خود را داشتهاند، از همه مهمتر «دریل دیکسن» با بازی نورمن ریدس و «شهر مرده» با بازی لورن کوهن و جفری دین مورگان.
و حالا؟ بالاخره ریک بازگشته و میشون (دانای گوریرا)، معشوقه سابقش و دیگر بازمانده جانسخت را با خود آورده است. طرح اولیه تولید چند فیلم در همان مراحل اولیه لغو و در عوض با تأخیر طولانی به یک سریال کوتاه شش اپیزودی همراستا با پروژههای دیگر فرنچایز تبدیل شد. سریال که در ابتدا «مردگان متحرک: ریک و میشون» نام داشت، حالا صرفاً مردگان متحرک: بازماندگان (The Walking Dead: The Ones Who Live) نامیده میشود.
ریک گرایمز قلب و روح «مردگان متحرک» بود و داستان او همان بود که طرفداران را در شب هالووین سال ۲۰۱۰، زمانی که اولین اپیزود سریال به نمایش درآمد، مجذوب کرد و تا سالها به سمت این فرنچایز کشاند. «آنهایی که زندهاند» همان دنبالهای است که طرفداران از زمانی که معاون کلانتر سابق کینگ کانتی در جرجیا و رهبر سابق منطقه امن الکساندریا، در آن اپیزود سال ۲۰۱۸ در افق ناپدید شد، منتظر دیدنش بودند. بعد از حذف شخصیت ریک از «مردگان متحرک»، فشار برای روایت داستانی که ارزش گفتن داشته باشد خیلی بالا رفت – و این قبل از آن بود که شش سال کامل طول بکشد تا «آنهایی که زندهاند» از روی کاغذ به تلویزیون منتقل شود.
طرفداران سالها صبر کردند و در این مدت با انواع رازها درباره نیروی نظامی افسانهای سی آر ام (ارتش جمهوری مدنی) که ریک را به دلایل مرموزتر با خود برد، مواجه بودند. همه اینها بهسادگی فشار روی داستان را بالا برد، فشاری که اگر پروژه چند سال پیش به نتیجه میرسید، احتمالاً تا این حد سنگین نمیشد (همهگیری کرونا در تأخیر نقش داشت، اما شش سال وقفه را نمیتوان بهطور کامل گردن آن انداخت).
آیا خیلی طول نکشید که این داستان، حداقل به شیوهای که درمورد اسطورهشناسی غالب «مردگان متحرک» منطقی باشد، بازنگری شود؟ سؤال پیچیدهای است. بله، این نکته خط زمانی را مبهمتر کرده، هرچند «مردگان متحرک» همیشه رویکردی کمی سرسری به گذر زمان داشته است. آیا این سریال کوتاه بالاخره پاسخ تعدادی از سؤالها را میدهد؟ بله، میدهد، هرچند پس از شش سال انتظار، هضم پاسخ این که چرا ریک اینهمه مدت غیبت داشت، دشوار است. حداقل در چهار اپیزود اول «آنهایی که زندهاند» درمورد سرنوشت بشر در آینده و رابطه آن با سی آر ام چیز زیادی دستگیر ما نمیشود؛ و پیدا کردن نکتهای واقعاً ارزشمند درباره تمدنی که در پسا آخرالزمان همچنان پابرجا باقی مانده کار سختی است.
درمورد خود داستان عملاً نمیشود به هیچکدام از نقاط عطف اشاره کرد، تنها در این حد بگوییم دقیقاً آن چیزی نیست که طرفداران ممکن است از یک فصل بعدی انتظار داشته باشند. سریال در برخی ایدهها و مخاطرات سنگین سرک میکشد، اما در حد آنچه شاید برخی از سریالی که سالها در انتظار دیدن آن بودند، انتظار داشتند و حالا نیز فقط در شش اپیزود خلاصه شده است، ضربآهنگ کندتر و مقیاس کوچکتری دارد. این لزوماً چیز بدی نیست، چرا که به شخصیتها فضای نفس کشیدن و فضای روایت داستانهایشان را میدهد، اما طرفداران یقیناً باید انتظارات خود را تنظیم کنند.
اما این سریالی منحصراً درباره اسطورهشناسی یا پیرنگ یا حل معماهای معلق باقیمانده از دنیای «مردگان متحرک» نیست؛ سریالی درباره دو نمونه از محبوبترین شخصیتهای تلویزیونی امروز است که مبارزه میکنند تا درنهایت به هم بپیوندند و با مردگان، یک ارتش و هر چیزی دیگری دراینبین رودررو میشوند تا یکدیگر را پیدا کنند. ازاینجهت، دیدن بازگشت ریک و میشون به تلویزیون حس خیلی خوبی دارد. این شخصیتها همچنان بهغایت قانعکننده هستند و روایت داستانی متمرکز بر آنها نهفقط نگاهی به آنچه در ادامه میآید میاندازد، بلکه یادآور نگاه احساسی و روایی روزهای ابتدایی سریال است، زمانی که ریک هنوز آنجا بود و «مردگان متحرک» با قویترین شکل خود جلوه میکرد.
دیدن بازگشت ریک گرایمز به صحنه، از پا درآوردن مردگان و غرغر کردنهای معروف او؛ همینطور دیدن میشون که در جستجوی ادامهدار خود برای پیدا کردن ریک و آوردن او به خانه کشور را زیر پا میگذارد، همچنان جادویی است ما هنوز این شخصیتها را دوست داریم و برای خیلی از طرفداران که «مردگان متحرک» را از ابتدا دنبال کردند (و احتمالاً تعدادی از آنها بعد از خروج ریک قید دیدن آن را زدند)، «آنهایی که زندهاند» فرصتی است تا درنهایت از آن حال و هوای پر و تاب ناشی از خروج این شخصیت بیرون بیایند.
در میان اسپینآفهای دیگر که داستانهای جدید روایت میکنند، «آنهایی که زندهاند» شبیه آینده فرنچایز «مردگان متحرک» نیست، اما اجباری هم ندارد که باشد. این بیشتر شبیه یک تجدید دیدار است تا طرفداران درنهایت پاسخهای خود را دریافت کنند و به یک پایان برسند. گاهی اوقات در همین حد هم کافی است.
آنهایی که زندهاند» به روایت سازندگان
سالها پیش، اسکات گیمپل، تهیهکننده اجرایی و مدیر ارشد تولید محتوای «مردگان متحرک» به دانای گوریرا، بازیگر گفت هیچکس میشون را بهتر از او نمیشناسد. بعدازاین که گوریرا نقش قاتل زامبی را در ۹ فصل به تصویر کشید، این نگاه تغییر کرد.
گوریرا میگوید: «گیمپل به من میگفت: “خب، حالا دیگر هیچکس او را بهتر از تو نمیشناسد.”»
این یک تغییر جزئی است و تفاوت بین «مردگان متحرک: آنهایی که زندهاند» و سریال اصلی را نشان میدهد. گوریرا و اندرو لینکلن پس از سالها بازی در نقش این شخصیتها، دیگر فقط بازیگران نقشهای میشون و ریک گرایمز نیستند. آنها در تازهترین اسپینآف «مردگان متحرک» که پخش آن از ۲۵ فوریه ۲۰۲۴ در ایامسی آغاز شد و بر داستان عاشقانه دو شخصیت محبوب این مجموعه متمرکز است، سمت تهیهکننده اجرایی داشتند و در تولید محتوای سریال نیز شریک بودند.
داستان «آنهایی که زندهاند» پس از اتفاقات «مردگان متحرک» روی میدهد. درحالیکه اطرافیان میشون متقاعد شدهاند ریک مرده است، او برای پیدا کردن مرد محبوب و پدر فرزندانش سفری را آغاز میکند. درحالیکه هر دو تلاش میکنند دوباره همدیگر را ببینند، جستوجو آنها را به قلب ارتش جمهوری مدنی هدایت میکند.
حتی پیش از خروج ریک و میشون از سریال اصلی، گیمپل میدانست که میخواهد داستانی با محور این دو را روایت کند. او میگوید: «میتوانستم بفهمم زمان حضور اندی در “مردگان متحرک” به پایان رسیده است، اما نه به این معنی که روایت داستانهایی با محور ریک گرایمز باید متوقف شود. ما میتوانستیم این کار را به شیوه دیگری انجام دهیم.»
وقتی گیمپل از سمت گرداننده «مردگان متحرک» به مدیر ارشد تولید محتوای این مجموعه تغییر مکان داد، اولین کار او فراهم کردن زمینه برای روایت یک داستان ارزشمند درباره ریک و میشون با کمک ستارههایی بود که این دو شخصیت را زنده کردند.
لینکلن میگوید: «من خیلی دوست داشتم به این نقش برگردم و دوست دارم با دانای کار کنم. ادامه دادن داستان عاشقانه این دو شخصیت که خیلی به هم شباهت دارند و در این آخرالزمان دیوانهوار همدیگر را پیدا کردند، همیشه برای من جذابیت داشت. وقتی در اولین صحنه روبروی هم قرار گرفتیم، همهچیز از دلایل کامل کردن داستان و احیای این شخصیتها منطقی به نظر رسید»
گوریرا نیز میگوید: «همکاری مجدد با اندی و این فرصت که دوباره در نقش میشون ظاهر شوم محشر بود. همیشه احساس میکردم میشون بیشتر از من یک زن است. به او اینطور نگاه میکنم: “اوه، پس تو این کار را میکنی.” بنابراین بازگشت به او برای من خیلی جالب بود. بازگشت به شمشیر و موی بافته او واقعاً درست به نظر میرسید.»
لینکلن و گوریرا در اینجا در جایگاه بسیار متفاوتی با «مردگان متحرک» قرار دارند. درواقع برنامهریزی «آنهایی که زندهاند» با گیمپل، لینکلن و گوریرا شروع شد و آنها حتی پیش از انتخاب نویسندگان، یک قوس روایی کامل را برای فصل ترسیم کردند.
لینکلن میگوید: «خیلی از ایدهها در اتاقهای هتلهای مختلف در سرتاسر دنیا شکل گرفت. در همه زمینهها یک همکاری مشترک بود.»
گوریرا متن اپیزود چهار با عنوان «آنچه ما» را نوشت و او و لینکلن هر دو کاملاً در مرحله پس از تولید مشارکت داشتند. لینکلن با اشاره به نگرانیها درمورد بودجه تولید سریال، میگوید: «اولین بار بود که کاری را تولید میکردم و برای من خیلی جالب بود از مغزم به شیوهای متفاوت استفاده میکنم.»
«آنهایی که زندهاند» بخشی از تازهترین اسپینآفهای «مردگان متحرک» است. بهجز ۲۰۲۰، در پنج سال گذشته هر سال یک سریال جدید «مردگان متحرک» نمایش داده شد. «فراسوی جهان» در ۲۰۱۹ داستانی با محور نوجوانان را روایت کرد. آنتولوژی اپیزودی «داستانهای مردگان متحرک» در ۲۰۲۱ به نمایش درآمد. «شهر مرده» که داستان آن در منهتن اتفاق میافتد و ماجراهای مگی (لورن کوهن) و نیگن (جفری دین مورگان) را دنبال میکند و اخیراً «دریل دیکسن» با بازی نورمن ریدس که در فرانسه روی میدهد، دو اسپینآف دیگر «مردگان متحرک» در دو سال گذشته بودند.
گیمپل با تأکید بر دنیایِ همیشه در حال گسترش «مردگان متحرک» اشاره میکند اولویت او ترکیب شخصیتهای کلاسیک با داستانهای «تجربی» است؛ یعنی مثلاً فرستادن شخصیتها به فرانسه یا یک آخرالزمان زامبی به سبک جان کارپنتر که در نیویورک میگذرد.
او میگوید: «اگر به “دریل دیکسن” و “شهر مرده” نگاه کنید، متوجه میشوید دیانای آن شخصیتهای فوقالعاده و آن حس واقعی دنیای “مردگان متحرک” را دارند، اما روایت داستان دیگر با محور زامبیها نیست. این رویکرد تمام داستانهای جدید است، هرچند ممکن است هر کدام متفاوت باشند. ما بیش از هر چیز دیگر برای این شخصیتها و احساسات ارزش قائل میشویم.»
گیمپل با اشاره به کیفیت اپرایی دنیای این فرنچایز میگوید: «ما میخواهیم مردم عمیقاً این شخصیتها را احساس کنند. در دنیایی که آنها میمیرند، چنین نگاهی میتواند خطرناک باشد.»
گیمپل با تأکید بر بار احساسی اپرای زامبی خود میگوید: «دوست ندارم با حذف شخصیتهای محبوب سریال کسی را ناراحت کنم، اما در عین حال این که مردم اینقدر به شخصیتهای ما اهمیت میدهند، باعث دلگرمی است. به اعتقاد من نباید داستان را فدا کرد. یک داستان بدون امیدی که به چالش کشیده شود یا از دست رود یا دوباره به دست آید چه ارزشی دارد؟»
درنهایت این سؤال مطرح است که بازگشت ریک و میشون میتواند «مردگان متحرک» را به روزهای اوج خود برگرداند و این مجموعه میتواند فراتر از جدول فعلی سریالها ادامه یابد؟
گیمپل میگوید: «فکر میکنم میتواند همیشه ادامه داشته باشد. رابرت کرکمن (نویسنده قصههای مصور «مردگان متحرک») ابتدا آن را یک فیلم زامبی توصیف کرد که هیچوقت تمام نمیشود، بااینحال او قصههای مصور خود را به پایان رساند. من تلاش میکنم هدف اولیه او را برآورده کنم و این قصه را به شیوههای کلاسیک و با شخصیتهایی که میشناسید ادامه دهم.»
منبع: پیست مگزین، د رپ، ورایتی