مجله نماوا، یزدان سلحشور
یک. واقعیت امر این است که ساختن لایو اکشن «وان پیس»، بیشباهت به پریدن از هواپیمایی نزدیک به جو زمین، بدونِ داشتنِ چترِ نجات نیست! نکته جالباش این است که این وسط، نه تنها این لایو اکشن، با خاک یکسان نشده، بلکه بدل به یکی از موفقترین سریالهای قرن بیست و یک میلادی هم شده! حالا چرا ساختناش چنین کار خطرناکی بوده؟ «وان پیس» به عنوان یک «مانگا» و یک «انیمه»، رکوردهای جهانی را تا حد ممکن جابهجا کرده [وان پیس (به ژاپنی: ワンピース Wan Pīsu، به انگلیسی: One Piece، به فارسی: یک تکه) عنوان یک مجموعه مانگای ژاپنی پرطرفدار نوشته و طراحی شده توسط ائیچیرو اوداست که بر اساس آن یک مجموعه تلویزیونی و چندین فیلم سینمایی انیمه هم ساخته شده؛ مانگای وان پیس توسط انتشارات شوئیشا از ۲۲ ژوئیه ۱۹۹۷ در هفتهنامه شونن جامپ به چاپ میرسد. (داستان وان پیس درباره ماجراهای یک گروه دزد دریایی به فرماندهی «مانکی دی. لوفی»ست که بهدنبال بزرگترین گنج دنیا، «وان پیس» میگردند. شروع داستان با لوفیست که تنها به دل دریا میزند و رؤیای این را دارد که پادشاه دزدان دریایی شود و در این مسیر دوستان و دشمنان بسیاری پیدا میکند و…) این انیمه از سال ۱۹۹۸ تا به امروز در حال پخش شدن است. مانگای وان پیس با فروش بیش از ۵۰۰ میلیون نسخه، پرفروشترین مانگای تاریخ و بعد از سوپرمن دومین کتاب مصور پرفروش تاریخ محسوب میشود. همچنین انیمه وان پیس طولانیترین انیمه در حال پخش است] و با جابهجایی این رکوردها، طرفدارانِ زیادی را برای خودش دست و پا کرده که برای هر پخشکننده، سرمایهگذار، تهیهکننده، کارگردان یا نویسنده تازهواردی به این عرصه، به خودیِ خود، یک کابوس رهانشدنی محسوب میشوند! اگر این طرفداران، از این لایو اکشن خوششان نمیآمد [یعنی با توقعاتی که حاصلِ کیفیت مانگا و انیمه بود، سازگاری نداشت] به شما قول میدهم، تمام دستاندرکارانِ ساختِ آن، داوطلبانه به سفری بدون بازگشتِ به مریخ میرفتند! صنعتِ فیلم و سریال [در سطح بازار جهانی] به همان اندازه که ممکن است یک بهشتِ تجاری باشد، میتواند بدل به جهنمِ اقتصادی شود با آتشی سوزان که تمامِ دستآوردهای هنری و مالیِ شما را در خود خواهد سوزاند!
دو. واقعیت امر این است که نمیخواستم این سریال را ببینم [مطمئنم بخشِ اعظمِ طرفدارانِ مانگا و انیمهی آن هم نظر مرا داشتند!] اگر توصیهی مکرر دوستِ سینماگری نبود که دائم پیام میفرستاد: «بالاخره دیدی؟!» احتمالاً الان، شما این متن را نمیخواندید! بنابراین، اگر از دیدناش لذت بردید [که مطمئنم عاشقاش میشوید] دعای خیرتان را نثار درگذشتگانِ آن دوستِ سینماگر کنید! شخصاً از طرفدارانِ سریالهای انیمه یا مانگاها نیستم، پس، خیلی راحت بگویم که برای من «وان پیس» [پیش از آن که اولین قسمتاش را ببینم] بیشتر، تلاشی بود برای احیای یک زیرژانر سینمایی نهچندان پرتوسعه در قرن بیستم که بهترین نمودِ قرن بیست و یکمیاش را شما در سری سینمایی «دزدان دریایی کارائیب» میبینید. با دیدنِ «پیشنمایش»اش، به این نتیجه رسیده بودم که «هاکلبری فین + جزیره گنج + دزدان دریایی کارائیب»! بعد از دیدنِ فصلِ اول، گزینهی آخر را حذف کردم! و اهمیت هاکلبری فین و جزیره گنج، نه فقط در جلوههای سینمایی یا تلویزیونیشان، بلکه در جنبههای ادبیشان خیلی بیشتر شد. در واقع این سریال، بازآفرینی پستمدرنیستیِ دو رمانِ بسیار تأثیرگذار قرن نوزدهم است.
سه. «جزیره گنج» رابرت لویی استیونسن در سال ۱۸۸۳ و «ماجراهای هاکلبری فین» مارک تواین در سال ۱۸۸۴ منتشر شدند آن هم در زمانی که در اروپا، ادبیات داستانی امریکا را زیرمجموعه و مستعمرهی ادبی اروپا میدانستند و تنها استثناء یک نام بود: مارک تواین. آیا «ماجراهای هاکلبری فین» تحت تأثیر «جزیره گنج» نوشته شد؟ به گمانم رسیدن به واقعیت، چندان آسان نیست. استیونسن با انتشار اولین رماناش در ۱۸۸۳، نویسندهای جویای نام بود در حالی که مارک تواین نویسندهای مشهور محسوب میشد که «ماجراهای تام سایر» را [که زیربنای«ماجراهای هاکلبری فین» است] در سال ۱۸۷۶ منتشر کرده بود. «ماجراهای تام سایر» رسماً اثری برای نوجوانان است [چه هنگام انتشارش و چه اکنون] اما «ماجراهای هاکلبری فین» اثری برای بزرگسالان است [ارنست همینگوی درباره این کتاب نوشته: «ماجراهای هاکلبری فین بهترین کتابیست که تا به حال داشتهایم. تمام داستانهای آمریکایی از آن بیرون آمدهاند. چیزی پیش از آن نبوده»] همچنان که «جزیره گنج» چنین است [راجر ایبرت (منتقد سینمایی تأثیرگذار چند دهه اخیر) در سال ۱۹۹۶ نوشت: روز پیش داشتم با دوستی صحبت میکردم که گفت هرگز کودکی را ندیده که دوست داشته باشد جزیره گنج استیونسن را بخواند. گفتم من هم سراغ ندارم؛ و او هرگز کودکی را ندیده بود که خواندن کتاب «ربوده شده» استیونسن را هم دوست داشته باشد . گفتم آشنایی اولیه من هم با هر دو کتاب از طریق آثار مصور کلاسیک بود اما بعداً، زمانی که دیگر بچه نبودم، اصلِ کتابها را خواندم و از آنها بسیار لذت بردم. همین امر در مورد «دکتر جکیل و آقای هاید» استیونسن هم صدق میکند. واقعیت این است که استیونسن نویسندهای باشکوه برای داستانهای بزرگسالان است و باید او را به جای وینی پو و پیتر پن در یک قفسه با جوزف کنراد و جک لندن قرار داد] از طرفِ دیگر، سیمای نوجوانِ «جزیره گنج» در این اثرِ بزرگسالانه، به سیمای ادبی «تام سایر» بسیار نزدیک است؛ بنابراین، شاید سادهتر این باشد که «جزیره گنج» را متأثر از دنیای مارک تواین بدانیم و رویکرد بزرگسالانهی «ماجراهای هاکلبری فین» را متأثر از «جزیره گنج»؛ نکتهی مهم اما، شاید این باشد که تأثیر هر دو رمان را بهشدت در لایو اکشن «وان پیس» شاهدیم. «لوفی» چه در شمایل و چه در عملکرد و چه در اخلاقیاتاش، هاکلبری فین است اما در «موقعیت»، «جیم» رمان «جزیره گنج» است همچنان که در برخی کُنشها و بازیگوشیها و شیطنتهایش، «تام سایر» است. علاوه بر اینها، «وان پیس»، بیشتر از آن که به آثار خاصِ نوجوانان نزدیک باشد به آثار بزرگسالان نزدیک است [فانتزیاش شما را فریب ندهد! هر اثر فانتزی، برای مخاطبانِ نوجوان خلق نشده و نمیشود] اما این میزان از شباهت، برای اولین بار در «وان پیس» شکل گرفته؟ جواب، منفیست!
چهار. در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، دو سریال تلویزیونی بر اساس «جزیره گنج» و «ماجراهای هاکلبری فین» ساخته شدند که در واقع، ارتباط چندانی با ماجراهای این رمانها نداشتند [هر دو سریال از تلویزیون ملی ایران در دهه ۱۳۵۰ دوبله و پخش شدند] سریال اول «ماجراهای لانگ جان سیلور» محصول ۱۹۵۶ بود که تنوع وقایع و شخصیتهایش بیشباهت به «وان پیس» نیست و «جیم» در آن، در اکثر مواقع، هاکلبری فین است و گاهی هم تام سایر. سریال دوم، «ماجراهای تازه هاکلبری فین» است محصول ۱۹۶۸ که ترکیبیست از فیلم زنده و انیمیشن با حضور سه شخصیتِ زنده هاکلبری فین، تام سایر و بکی تاچر، که در آن عملاً هاکلبری فین و تام سایر، در موقعیتهای جیمِ «جزیره گنج» قرار میگیرند درست مثل «وان پیس». شباهتها از این هم بیشتر است؛ لانگ جان سیلور در قالبِ شخصیتِ دزدِ یکپای آشپزِ «وان پیس» در این سریال حضور دارد و جو سرخپوستهی «تام سایر» هم [با شمایلی بسیار نزدیک به شمایلی که از او در «ماجراهای تازه هاکلبری فین» میدیدیم] در قالبِ دزددریایی آدمماهی، که با شعار رهایی آدمماهیها، بدل به دیکتاتوری تمامعیار شده.
پنج. خالقانِ این اثر، مت اُونز و استیون مائهدا هستند که از اولی، نتوانستم پیشینهای را پیدا کنم اما دومی یکی از نویسندگان سریالِ تأثیرگذار «پروندههای مجهول» است. یکی از شگفتیهای «وان پیس» در فصلِ نخستاش، گرد آمدنِ این همه بازیگر خوب در یک مجموعه است که غیر از بازی خوبشان، کاملاً با نقشهاشان که در انیمه و مانگاها میبینیم تطابق دارند. خبرِ خوب این است که ساختِ فصلِ دوم واردِ فازِ عملی میشود و خبرِ بهتر این که ممکن است تا ۶ فصل ادامه پیدا کند! فقط امیدوارم فصلهای بعدی هم به همین خوبی باشند!
تماشای آنلاین لایو اکشن «وان پیس» در نماوا